کارگاه آموزشی آشنایی با نرم افزار شاد - نهاوند مهر99
- ۰ نظر
- ۲۸ مهر ۹۹ ، ۲۱:۳۱
به نام خدا
موضوع: مسابقه روان خوانی دانش آموزی گلستان سعدی
منّت خداى را عزّوجلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسى که فرو مىرود، ممدّ حیات است و چون برمىآید، مفرّح ذات؛ پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شکرى واجب.
از دست و زبان که برآید
کز عهد ه شکرش به درآید
در راستای آشنایی دانشآموزان با فرهنگ تعلیمی و ادبیاتاندرزی، گروه ادبیات فارسی دوره متوسطه اول شهرستان نهاوند ششمین دوره مسابقه ی گلستانخوانی را بین دانش آموزان متوسطه دوره اول به صورت مجازی برگزار می نماید .
از مهمترین اهداف این مسابقه آشنایی خانوادهها و دانشآموزان با فرهنگ تعلیمی و ادبیات اندرزی بوده که به شهادت شاعران و نویسندگان بزرگ، گلستان سعدی پیشرو در ادبیات اخلاقی، اندرزی و تعلیمی است.
از سویی دیگر تکیه سعدی بر قرآن کریم، احادیث نبوی و سرگذشت عارفان، علما و فیلسوفان جهان اسلام محتوای کلامش را از عظمتی درخور و بینظیر برخوردار ساخته است.
مدارس شهر و روستا تا مورخه 15/09/1399 فایل های ارسالی دانش آموزان را به سرگروه ادبیات ارسال نمایند
از هر مدرسه 3 اثر برتر ارسال شود بدون در نظر گرفتن پایه
باب های مسابقه به شرح ذیل می باشد:
باب سوم- در فضیلت قناعت باب چهارم - در فواید خاموشی
باب هفتم - در تأثیر تربیت
معیارهای ارزشیابی دانش آموزان :
1-نحوه و لحن خواندن 2- تاثیر گذاری در مخاطب 3- نحوه شروع و به پایان بردن متن
4- بی غلط خواندن 5- خلاقیت و نو آوری 6- توجه به موسیقی واژه ها
7- بهره گیری از زبان بدن در حین خواندن 8-فیلم های ارسالی می تواند دارای موزیک متن باشد
9- پوشش دانش آموزان باید لباس رسمی مدرسه باشد
10- فایل های ارسالی حداکثر 5 دقیقه باشد و اگر دانش اموز آموزی از حکایت های طولانی تر بهره جسته و آشنایی لازم با نرم افزارهای کم حجم کننده دارد حتما حجم فایل را مناسب ارسال کند در غیر این صورت از حکایت های کوتاه استفاده نماید
11-برای شرکت کنندگان 5 نمره فعالیت کلاسی منظور گردد
گروه آموزشی ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند
م.ترکمان
معنی بیت اول : در حالی که روزها روشن تر و گرم تر می شود و مردم مشغول زندگی هستند آسمان هم لبخند گشوده و باز شده است .
دانش ادبی : تشخیص در لبخند زدن آسمان / تشبیه آسمان به یک تبسم وجه شبه هم لبخند زدن / روشن و گرم مراعات ا لنظیر / ردیف (شد ) / قافیه ( تبسم )
معنی بیت دوم : هر چه سرما و ناراحتی از مردم دور شد ند و از جلوی چشمان ما هم دور شد و قابل دیدن نبود .
دانش ادبی : ( وا) قافیه / ( شد ) ردیف / ( سرما ) مجاز از غم / ( دل سردی ) مجاز از ناراحتی
معنی بیت سوم: با رسیدن فصل بهار نسیمی می آید که به مردم نوید شور و نشاط و زندگی می دهد .
دانش ادبی : ( وا) قافیه / (شد ) ردیف / واشدن جوانه ( کنایه از گل شدن غنچه) / چشم جوانه ای ( تشخیص )
دانش زبانی : باز ( قید تکرار ) / جوانه ای ( ی ) نکره یک جوانه
معنی بیت چهارم : با آمدن فصل بهار شکوفه ها روی درخت شکفته شدند و در تمام جهان جلوه گر شد .
دانش ادبی : خندیدن شکوفه ( تشخیص ) / درخت،شکوفه و بهار ( مراعات النظیر ) /( معنا ) قافیه / ( شد) ردیف
دانش زبانی : درختی و شکوفه ای و کتابی ( ی ) نکره
معنی بیت پنجم : خطاب به انسان می گوید که با بهاری که از راه می رسد تو سبز شو و با طراوت و شاداب شو .
دانش ادبی : قافیه ( بهاری ) ردیف ( شو )
دانش زبانی : بیت دارای 4 جمله می باشد وجه جملات خبری و امری و امری و امری است / ویژگی های بهار را در مصرع دوم بیان کرده است ./ نهاد ( تو ای انسان ) که محذوف است / با و از حروف اضافه / بهاری و راه متمم
معنی بیت شش : تو هم ای انسان با آمدن بهار دوباره زندگی خود را تغییر بده و به زندگی خودت حرکت بده .
دانش ادبی : تشبیه ( تو ) مشبه ( شاخه گل ) مشبه به ( جوانه بزن ) وجه شبه ( مثل ) ادات تشبیه / تشبیه دوم ( تو ) مشبه ( چشمه سار) مشبه به ( جاری شدن ) وجه شبه ( مثل ) ادات تشبیه ( تو مثل یک شاخه گل جوانه بزن / تو مثل یک چشمه جاری شو)
دانش زبانی : جوانه بزن ( امر ) / جاری شو ( امر ) / بیت دارای دو جمله است
معنی بیت هفتم : زندگی بر وقف مراد تو شده است و امروز در این زمان وقت شکوفایی و سر سبزی تو است .
دانش ادبی : قافیه ( شکفتنت ) ردیف ( امروز ) / تشخیص ( لبخند زدن زندگی )
دانش زبانی : هست به معنی شدن است / شکفتنت ( شکوفا شدن ) / امروز ( قید زمان )
معنی بیت هشتم : بهترین کار برای تو در دنیا است که با خدای خودت راز و نیاز کنی
دانش ادبی : قافیه ( گفتنت ) ردیف ( امروز )
دانش زبانی : خدا ( متمم ) دنیا ( متمم )
دریافت
عنوان: برنامه سالانه 99
توضیحات: برنامه سالانه گروه ادبیات فارسی نهاوند
آموزش الکترونیکی نسبت به آموزش های سنتی دارای مزایای عمده ای است . انعطاف پذیری و حذف تردد های بی مورد و پر هزینه برای شرکت در دوره های آموزشی، از مهمترین مزایای آموزش های الکترونیکی است. آموزش الکترونیکی دارای مزایای متعدد دیگری نیز می باشد:
هزینه تولید دوره های آموزش الکترونیکی گران نبوده و با استفاده از نرم افزارها و ابزارهای موجود می توان پس از تهیه نرم افزار مربوطه، اقدام به تولید دوره های آموزش الکترونیکی کرد.
دانش پذیران قادر به تنظیم آهنگ یادگیری خواهند بود. اکثر برنامه های تدریس مجازی را می توان در زمان نیاز به آنها، استفاده کرد.
سرعت فراگیری آموزش الکترونیکی نسبت به آموزش های سنتی بمراتب بیشتر بوده و حداقل 50 درصد بهبود و سرعت را بدنبال خواهد داشت. دانش پذیرانی که در دوره های تدریس مجازی شرکت کرده اند می توانند موضوعات و مطالبی را که نسبت به آنها آشنایی دارند، مطالعه نکرده و صرفا بر روی موضوعاتی متمرکز کنند که نسبت به آنها آشنایی ندارند.
در تدریس مجازی می توان از پیام ها بمنظور ارتباط با مخاطب استفاده کرد.(حذف سلایق و تجارب فردی در مقایسه با آموزش های سنتی)
آموزش های الکترونیکی مستقل از پارامترهای زمان و مکان بوده و در هر زمان و هر محل می توانند مورد استفاده قرار گیرند.
سنکرون کردن یا همزمان سازی دوره های مبتنی بر آموزش الکترونیک به سرعت و به سادگی انجام می گیرد. موضوعات و محتوای الکترونیکی جدید و اصلاح شده به سرعت بر روی سرویس دهنده مربوطه قرار گرفته و فراگیران بلافاصله از نتایج آن بهره مند خواهند شد. آموزش های الکترونیکی مبتنی بر CD-ROM در زمان همزمان سازی و توزیع، هزینه های بالایی را بر سازمان و یا موسسه آموزشی و فراگیران تحمیل خواهد کرد. روش فوق در مقایسه با آموزش های مکاتبه ای مقرون بصرفه خواهد بود.
آموزش الکترونیکی و تدریس مجازی باعث افزایش قدرت نگهداشت اطلاعات در فراگیران می گردد. در این راستا از عناصر متفاوتی نظیر : صوت، تصویر، امتحانات کوتاه، ارتباط متقابل با فراگیر و سایر موارد برای تاکید مجدد در فراگیری هدفمند استفاده می گردد. در صورتیکه فراگیران بخش هایی از یک دوره آموزشی را به درستی فرا نگرفته باشند، می توانند در زمان دلخواه مجددا بخش مربوطه را مطالعه نمایند.
با استفاده از مدیریت آموزشی، برنامه های آموزش الکترونیکی برای گروه های زیادی از دانشجویان، به سادگی انجام خواهد شد. دنبال نمودن وضعیت آموزشی دانشجویان و میزان پیشرفت به وجود آمده، زمانبندی و اختصاص دوره های آموزشی برای پرسنل و کارمندان یک اداره و دنبال نمودن وضعیت پیشرفت آنها و سایر موارد مربوط به مدیریت آموزشی به سرعت و به سادگی محقق می گردد
ضمن درود و آرزوی سلامتی و شادابی برای شما عزیزان :
با توجه به استمرار فرایند آموزش و وضعیت موجود در جهان و اهمیت در خانه ماندن و حفظ سلامت دانش آموزان
گرامی و یاد آوری مطالب کتاب فارسی ؛ گروه آموزشی ادبیات فارسی نهاوند اقدام به برگزاری آزمون آنلاین (بر خط) ادبیات فارسی برای هر سه پایه دوره اول متوسطه نموده است
تاریخ آزمون : چهار شنبه 10 و پنج شنبه 11 اردیبهشت ماه 1399
ساعت آزمون : 9 صبح روز چهار شنبه تا 21 پنج شنبه
تراز آزمون شما روز بعد قابل مشاهده است
دانش آموزانی از مدرسه محلاتی نهاوند و شریف ملایر که قبلا گذر واژه خود را ثبت نموده اند می توانند روز یک شنبه 97/10/23 از ساعت 9 صبح تا 17 با رمز خود وارد آزمون گردیده و به سوالات پاسخ دهند ..در پایان آزمون نتیجه و درصد پاسخگویی ارایه خواهد شد ...توجه داشته باشید آزمون دارای نمره منفی است
برای ورود و توضیحات بیشتر از پیوند های روزانه در سمت چپ وبلاک استفاده نمایید
آزمون آنلاین ادبیات فارسی پایه هفتم دوره اول متوسطه
با نام و یاد خدا
از آن جایی که به روز نمودن اطّلاعات علمی و ایجاد انگیزه برای یادگیری از عوامل مؤثّر در ارتقـــای کیفیّت خدمات آموزشی در مدارس است و ارتقای علمی دانش آموزان باعث افزایش سطح علمی و میزان یـــادگیری فراگیران می شود ، گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند به مناسبت گرامیداشت دهه فجر و به منظور آشنایی هر چه بیش تر دانش آموزان با مسابقات آنلاین و استفاده IT در مدارس در نظر دارد مسابقه ی آنلاین (بر خط) درس ادبیات فارسی پایه نهم را به اجرا در آورد .دانش آموزان منحصرا در تاریخ یاد شده با ورود به آدرس اینترنتی http://g-a-nahavand.blog.ir «« گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند »» و ثبت نام مشخصات می توانند در مسابقه شرکت نمایند .به شرکت کنندگان یاد آوری گردد به جای نام ایمیل نام مدرسه خود را ثبت نمایند
اهداف:
۱- ارتقای سطح علمی – آموزشی دانش آموزان در درس ادبّیات فارسی
۲- توسعه و رشد کیفی سطح آموزش ادبّیات فارسی
۳- توانمند شدن شرکت کنندگان در استفاده از فناوری IT و ICT برای توسعه ی دانش و فرایند به کارگیری آن
4- تغییر در ایجاد انگیزه برای اجرای مسابقات به روش های جدید
5- ترغیب دانش آموزان در استفادهی بهینه از فناوری اطلاعات
موضوع مسابقه:
برگزاری مسابقه ی درس ادبیات فارسی پایه های نهم دوره اول متوسطه به صورت آنلاین
منبع:
کتاب فارسی پایه نهم تا درس 11
شیوه ی اجرا:
۱- این مسابقه در یک مرحله اجرا می گردد.
۲- شرکت کنندگان در مدّت 15 دقیقه به 20پرسش چهار گزینه ای پاسخ خواهند داد.
3- به پاسخ های نادرست نمره ی منفی تعلّق می گیرد.
4- نام کاربری شماره ملی دانش آموز و گذر واژه ورود نیز چهار رقم آخر (سمت راست شماره ملی ) می باشد
زمان برگزاری آزمون:
سه شنبه 9/11/97 ساعت 9 الی17
جهان بی ما بسی بوده است و باشد
برادر جز نکونامی میندوز
نکویی کن که دولت بینی از بخت
مبر فرمــان بد گــوی بد آموز
💎 بخش ۲ :
مضاف الیه
بود : فعل ربطی
از : حرف اضافه
ایشان : متمم
یکی : به نظر بدل نهاد باشد
دانش های ادبی :
آرایه ی خاصی دیده نمی شود . واژگان (کودکی و یکی ) قافیه اند.
🔻گفت همانا که در این همرهان
صورت این حال نماند نهان
بیت دو جمله است . گفت / همانا که در این همرهان صورت این حال نماند نهان /
برگردان بیت به نثر روان :کودک گفت که یقینا جریان این حادثه در میان این جمع پوشیده نخواهد ماند .
برسی دستوری :
درس-هشتم 🔽🔽🔽🔽
#فارسی_نهم
#همزیستی_با_مام_میهن
💎 بخش ۱
همزیستی : زندگی مسالمت آمیز ( مشتق )
مامِ میهن : اضافه ی تشبیهی
مام : مادر
🔹لحن : شیوه ی بیان، نحوه ی ادای کلمات و عبارات و متون و اشعار
لحن: میهنی/وطنی:
این لحن را می توان زیرمجموعه ای از لحن حماسی دانست. این لحن کوبنده است و در مواردی هم تحت تأثیر الحان دیگر قرار می گیرد. خواننده باید با شور و حرارت، غیرت ملی و حس همدلی را در شنونده بیدار سازد.
1⃣مادران، دل به مهر فرزندان، گرم و تپنده می دارند و فرزندان، در پرتو گرم و گوارای مادر، جان می گیرند و می پرورند و می بالند. این دو را پیوندها و آوندهایی به سرچشمه های یکتایی می رساند و خوشی و ناخوشی یکی را به دیگری پیوند می زند.
✍تعداد جمله ها : ٦
🔺مادران - فرزندان - پیوندها - آوندها - دیگری -تپنده - خوشی - ناخوشی - یکتایی : وندی
تدریس درس #هشتم 🔽🔽🔽🔽
#فارسی_هفتم
#زندگی_همین_لحظه_هاست
🔻بخش اول : تاریخ ادبیات
نویسنده درس،عباس اقبال آشتیانی نام دارد.وی در سال1275ه.ش در آشتیان به دنیا آمد و از چهارده سالگی تحصیل را آغاز کرد.وی استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود،مجله«یادگار»را منتشر نمود و در سن53سالگی درگذشت.از ایشان حدوداً 60 اثر باقی مانده است که برای نمونه می توان:«تاریخ مغول»و«وُزَرای سَلاجَقِه»را نام بُرد.
🔻بخش دوم : تحلیل ساختاری و محتوایی درس
نثر درس،ساده،روان و دارای انسجام متن است و از ترکیب های متنوع کنایی بهره گرفته است.
مفهوم درس بر استفاده از فرصت ها و به بیهودگی نگذراندن عُمر،تأکید می کند و نویسنده با بیان جمله های گوناگون از افراد مختلف و نقل حکایت،این موضوع را به خوبی شرح داده است.
🔻بخش سوم : معنی واژه ها،نکات دستوری و آرایه ها
🔴 تکمیلی درس هفتم ( شعر #پرتو_امید)
آرایه های ادبی و تعداد جمله و قرابت معنایی : 🔽🔽🔽🔽
🔹بیت اول ( یوسف گم گشته باز آید..... (
🔻تعداد جمله :4
🔻آرایه های ادبی :
تلمیح تکرار، مراعات نظیر، تشبیه ( کلبه احزان : مشبه و گلستان: مشبه به)،
تضمین به شعر شیخ محمد جوینی ( کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور/ بشکفد گل های وصل از خار هجران، غم مخور)
🔹بیت دوم ( ای دل غمدیده حالت......)
🔻تعداد جمله : 5 جمله
🔻آرایه های ادبی :
تشخیص یا این که دل را مجاز از انسان می توانیم بگیریم
جناس ( به و به)
تضاد ( شوریده# سامان،،به # بد)
کنایه ( دل بد کردن کنایه از نگران شدن)
مراعات نظیر
🔹بیت سوم( دور گردون گر دو روزی......)
🔻تعداد جمله : 3 جمله
🔻آرایه های ادبی :
جناس ( دور، دو)
مصرع دوم ضرب المثل
واج آرایی ( د ، ر)
تلمیح به( یوم لک و یوم علیک)
🔻ارتباط معنایی
غم مخور زان که به یک حال نمانده است جهان/شادی آید ز پی غصه و خیر از پی شر
🔹بیت چهارم ( هان مشو نومید.....)
🔻تعداد جمله : 5 جمله
🔻آرایه های ادبی :
مصراع دوم کنایه از مشخص نبودن تقدیر و سرنوشت،
مراعات نظیر
تلمیح به ( و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو)و ( ان مع العسر یسرا)
🔻ارتباط معنایی : (اسرار ازل را نه تو دانی و نه من/ زین حرف معما نه تو خوانی و نه من)
1- نظامی گنجوی در چه قرنی میزیسته است ؟
1 ) سوم هجری 2 ) چهارم هجری
3 ) پنجم هجری 4 ) ششم هجری
پاسخ : گزینه 4
2- کدامیک از شاعران زیر ، درقرن ششم هجری میزیسته اند ؟
1 ) نظامی گنجوی 2 ) حافظ
3 ) سنایی غزنوی 4 ) 1 و ج
1- کدامیک از مطالب زیر نادرست است ؟
1 ) فردوسی و سنایی هر دو اهل توس بودند .
2 ) « حدیقه الحقیقه » مهم ترین اثر امام محمد غزالی است .
3 ) فردوسی پدر شعر فارسی امروزی است .
4 ) ممکن است همه ی ارکان در تشبیه آورده شود .
پاسخ : گزینه 4
2- کدامیک از گزینه های زیر نادرست می باشد ؟
1 ) کارنامه ی بلخ : سنایی 2 ) افسانه : نیما
3 ) چهل حدیث : امام خمینی ( ره ) 4 ) سیرالعباد الی معاد : امام محمد غزالی
- کدامیک از مطالب زیر درست است ؟
1 ) اقلیت = کم بودن – گروه اندک
2 ) اهرمن خوبان = دشمن صفتان
3 ) آبشخور = محل آب خوردن حیوانات
4 ) آرامستان = جای آسودن – محل آرامش
پاسخ : گزینه 3
2- کدامیک از مطالب زیر نادرست است ؟
1 ) بوم و بر = بوم نقاشی و قلم موی آن
2 ) دو سویه = دو طرفه
3 ) فراخنا = پهنا – گستردگی
4 ) کنام = محل زندگی جانوران وحشی
1- مترادف کلمه ی « ویژگی ها » کدامیک از گزینه های زیر است؟
1) خصال 2 ) مصائب
3 ) متعالی 4 ) محاورت
پاسخ گزینه 1
2- کدامیک از گزینه ها نادرست است ؟
1 ) کهف = غار 2 ) مصاحبت = هم نشینی – هم صحبتی
3 ) مصاعب = سختی ها 4 ) صفا = زلال
پاسخ : گزینه 3
3- مترادف کدام کلمه نادرست است ؟
1) کهف = غار 2 ) لاف = بلند – بزرگ
3 ) مصاحبت = همنشینی- هم صحبتی 4 ) صفا = زلال
- کدامیک از موارد زیر نادرست است ؟
1 ) استراغ سمع = پنهانی گوش دادن
2 ) اسیل = نژاد – اصل و نسب
3 ) مهاورت = گفتگو
4 ) همه موراد فوق
پاسخ : گزینه 4
2- کتاب « قابوس نامه » اثر کیست ؟
1 ) ایرج میرزا 2 ) ملک الشعرای بهار
3 ) عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر 4 ) امام محمد غزالی
پاسخ : گزینه
- کدامیک از موارد زیر صحیح نیست ؟
1 ) برخواست = بلند شد 2 ) بلند آوازه = آواز بلند
3 ) تعرض = دشمنی 4 ) هر سه مورد
پاسخ : گزینه 4
2- کدامیک از موارد ذیل معنی کلمه « تعرض » می باشد ؟
1 ) دشمنی 2 ) گفتگو کردن
3 ) حالتی از اعتراض به خود گرفتن 4 ) نامه نوشتن
«شخصی خانه به کرایه گرفته بود. چوب های سقف بسیار صدا می داد. به خداوند خانه از بهر مرمّت آن سخن بگشاد. پاسخ داد: چوب های سقف ذکر خدا می کنند. گفت: نیک است؛ اما می ترسم این ذکر به سجود بینجامد.» عبید زاکانی
شخصی خانه ایی اجاره گرفته بود. اما چوب های سقف بسیار صدا می داد. مرد به صاحب خانه مراجعه کرد و برای بازسازی سقف خانه با او حرف زد. صاحب خانه در پاسخ به سخن مرد گفت: چوب های سقف، ذکر خداوند می کند. مرد مستاجر گفت: درست است اما من می ترسم که این ذکر به سجده برسد. جمله آخر این منظور را به دنبال دارد که این پشت گوش انداختن ها و بهانه آوردن ها در نهایت به ریزش و فرود آمدن سقف بر زمین خاتمه می یابد.
این یک لطیفه یا حکایت هست. به زبان ساده میشه گفت: یک نفر خونه ای اجاره میکنه، متوجه میشه چوب های سقف (ستون های خونه) محکم نیستند و چون تکون میخورند صدا میدن، از صاحبخانه درخواست میکنه که سقف رو تعمیر بکنه. صاحبخانه در جواب میگه این صداها به خاطر سستی چوب ها نیست، این چوب ها دارن خدا رو ذکر میکنند!! مستاجر در جواب میگه: درسته ولی صداها به قدری زیاد هست که میترسم این ذکر آخرش به سجده ختم بشه! (یعنی سقف خونه فرو بریزه)
انشای صفحه_34
موضوع : بازنویسی حکایت
حکایت:
شخصی پیراهنی را دزدیده بود به پسرش داد تا به بازار ببرد وبفروشد درراه پیراهن را از پسر دزدیدند؛ پسر وقتی به خانه برگشت پدر از وی پرسید پیراهن را چند فروختی؟
پسر گفت:به آن قیمتی که شما خریده بودید.
بازنویسی کوتاه:
روزی از روزگاران قدیم شخصی به بازار رفت و یک پیراهن دزدید و به خانه آورد وبه پسرش داد که در بازار بفروشد
پسر به بازار رفت که پیراهن رابفروشد دزدی دیگر آمد وهمین پیراهن را ازپسر دزدید پسر با دست خالی به خانه برگشت.
پدر از پسرش پرسید پیراهن را چه قیمتی فروختی؟
پسرجواب داد: پیراهن را باهمان قیمتی که شما خریده بودی فروختم.
بازنویسی بلند:
در زمان فتحلی شاه قاجار پیر مردی به نام تیمور زندگی فقیرانه ای داشت و مایحتاج زندگی خود را از راه خارکشی بدست می آورد و زندگی مشقت باری داشت زندگی میکرد مدتی بود که پیرمرد توان رفتن به صحرا و بیابان را نداشت و رو به پسرش آورده بود پسر تیمور پسری عاقل دانا و بسیار مذهبی بود تیمور چند روزی شده بود که به دزدی روی آورده بود و از راه کسب و کار حرام درآمد خود را بدست می آورد و اشیای دزدی را بدون آگاهی به فرزند خود میداد تا در بازار بفروشد و هر روز بهانه ای برای آن ها می آورد اما کسبه محل به او تحمت دزدی میزدند و او حتی توجه نمیکرد زیرا عادت نداشت جواب مردم را با خشم بدهد روزی از همین روز ها پیرمرد از جلوی مغازه پیراهن فروشی رد شد و پیراهنی که در بیرون از مغازه برای فروش گزاشته شده بود را دزدید و به این فکر افتاد که این پیراهن چقدر میتواند ارزش داشته باشد پیرمرد لباس را در زیر پیراهنش پنهان کرد و طبق معمول به پسرش رضا داد تا در بازار بفروشد رضا دیگر به پدرش شک کرده بود از جلوی مغازه استاد علی رد شد دید که او دارد به شدت گریه میکند و بر سر میکوبد رضا جلو رفت و علت را جویا شد و استاد علی ماجرای پیراهن ارزشمند و تیمور را که جلوی مغازه اش ایستاده بود برای او تعریف کرد و رضا فهمید که پدرش آن پیراهن را دزدیده است رضا پیراهن را به استاد علی داد و بسیار معذرت خواهی کرد و با ناراحتی به خانه بازگشت پدرش سراغ پول پیراهن را از او گرفت و پشت سر هم سوال میکرد که پیراهن چه شد و آن را به چه قیمتی فروختی؟ رضا سرش را بالا آورد و رو به پدر گفت: به همان قیمتی که تو خریده بودی
دریافت سوالات تستی پایه هفتم در قالب ورد 2
عنوان: سوالات تستی هفتم
کلیک کنید
دانلود سوالات تستی پایه هفتم در قالب ورد
عنوان: سوالات تستی فارسی پایه هفتم
🖍بند پنجم:
می گویند ، اسکندر در اثنای سفر به شهری رسید و از گورستان عبور کرد .سنگ مزارها را خواند و به حیرت فرو رفت ؛ زیرا مدت حیات صاحبان قبور که بر روی سنگ ها حک شده بود ، هیچ کدام از ده سال تجاوز نمی کرد . یکی از بزرگان شهر را پیش خواند . به او گفت :" شهری به این صفا، با هوای خوب و آب گوارا ، چرا زندگی مردمش چنین کوتاه است ؟" آن مرد پاسخ داد :" ما زندگی را با نظری دیگر می نگریم ، زندگی به خوردن و خفتن و راه رفتن نیست . اگر چنین باشد ، ما با حیوانات تفاوتی نداریم . زندگی حقیقی آن است که در جست وجوی دانش و یا کار مفید و سازنده بگذرد . با این قرار ، هیچ کس بیش از پنج و شش و حد اکثر ده سال زندگی نمی کند ؛ زیرا قسمت اعظم عمر به غفلت سپری می شود ".
🔹قلمرو زبانی:
🖌واژگان : اثنا : میانه ها ، در اثنا در میان/ حیات : زندگی / قبور : قبرها جمع قبر/ حک کردن: خراشیدن، تراشیدن/ تجاوز نمی کرد : از حد نمی گذشت / قسمت اعظم: قسمت بیشتر و بزرگتر/ سپری می شود : طی می شود .
🖌این بند دارای ۱۹ جمله است .
جمله اول: می گویند فعل و نهاد / و تمام این بند مفعول این فعل .
جمله دوم: اسکندر نهاد/ در اثنای سفر قید / شهری متمم / رسید فعل
جمله سوم : گورستان متمم /عبور کرد فعل مرکب.
جمله چهارم : سنگ مزارها گروه مفعولی/ خواند فعل / نهاد محذوف
جمله پنجم: و حرف ربط/ به حیرت فرو رفت عبارت فعلی ؟؟ ؟
جمله ششم : زیرا حرف ربط/ مدت حیات صاحبان قبور گروه نهادی/ بر روی حرف اضافه / سنگ ها متمم / حک شده بود فعل مجهول.
جمله هفتم: هیچ کدام نهاد/ ده سال متمم/ تجاوز مفعول؟؟ / نمی کرد فعل.
جمله هشتم :یکی مفعول / بزرگان شهر متمم اسمی / پیش قید/ خواند فعل .
جمله نهم : او متمم / گفت فعل / جمله داخل گیومه بعد از گفت مفعول.
جمله دهم: شهری مضاف الیه گسسته/ این صفا متمم ، با این صفا متمم قیدی/ هوای خوب متمم / آب گوارا معطوف به متمم / چرا قید پرسش / زندگی مردمش گروه نهادی / چنین قید / کوتاه مسند / است فعل .
جمله یازدهم : آن مرد بزرگ گروه نهادی / پاسخ مفعول/ داد فعل
جمله دوازدهم : ما نهاد/ زندگی مفعول / نظری دیگر گروه متممی ، متمم قیدی / می نگریم فعل.
جمله سیزدهم : زندگی نهاد / خوردن متمم ، خفتن و راه رفتن معطوف به متمم ،/ به خوردن و خفتن و راه رفتن مسند / نیست فعل.
جمله چهاردهم: اگر حرف ربط/ چنین مسند / باشد فعل اسنادی و نهاد .
جمله پانزدهم :ما نهاد / حیوانات متمم / تفاوت مسند/ نداریم فعل.
جمله شانزدهم : زندگی حقیقی گروه نهادی/ آن مسند/ است فعل.
جمله هفدهم : که حرف ربط / در جستجوی دانش متمم/ و یا هر دو حرف عطف / کار مفید معطوف به متمم / سازنده معطوف به صفت / بگذرد فعل و نهاد.
جمله هیجدهم : با این قرار متمم قیدی/ هیچ کس گروه نهادی / بیش از پنج و شش و حد اکثر ده سال قید /زندگی مفعول؟؟/ نمی کند فعل.
جمله نوزدهم : زیرا حرف ربط / قسمت اعظم عمرگروه نهادی/ به غفلت متمم قیدی / سپری مسند / می شود فعل .
کلیک نمایید:
معنی اشعار کتاب ادبیات فارسی پایه هشتم | همه شعرهای کتاب
عنوان: معنی اشعار کتاب ادبیات فارسی پایه هشتم
توضیحات: معنی اشعار کتاب ادبیات فارسی پایه هشتم | همه شعرهای کتاب
به نام خداوند قلم
جمله ،بهترین واحد برای ترجمه کردن است. شیوا بودن و بیان ترجمه یک متن و بهره گیری از کلمات رسا یکی از معیارهای یک ترجمه موفق است. یکی از عواملی که به رسا بودن ترجمه کمک می نماید، اجتناب از جملات طولانی است. به عبارتی یک مترجم بایستی بتواند جملاتی که طول زیادی دارند را به جملات کوتاه تر تقسیم نماید تا موجب رسایی بیشتر متن گردد.
گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند ،در راستای تحقق برنامه عملیاتی و سالانه گروه ادبیات فارسی ؛ مسابقه ترجمه و ویرایش حکایت های کوتاه عربی و انگلیسی را بین دانش آموزان این دوره برگزار می کند.
هدف از اجری این مسابقه آشنایی دانش آموزان دوره اول متوسطه با ترجمه صحیح و سلیس و دست یابی به اهداف آموزشی کتاب مهارت های نوشتاری پایۀ مربوط به خود می باشد .
نحوه اجرا:
1-از هر مدرسه سه اثر برتر بدون در نظر گرفتن پایه ارسال گردد.
2- ترجمه ها باید روان و در حد کتاب نوشتاری با توجه به نکات آموزش داده شده توسط همکاران باشد.
4- هر دانش آموز می تواند در دو بخش عربی و انگلیسی شرکت نماید .
5- نوشته ها فقط در کاغذ a4 با ذکر مشخصات دانش آموز ارسال گردد.
6- مهلت ارسال 30 آذر ماه 97
7- مهل ارسال پژوهشگاه معلم نهاوند – گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه می باشد.
8- نوشتن نام دبیر مربوطه به همراه
مشخصات دانش آموز و مدرسه الزامی است .
9- ترجمه های انگلیسی و عربی به صورت جداگانه
و در صفحات مجزا ارسال گردد.
10- دانش آموزان می توانند جهت آگاهی از متن انگلیسی و عربی به آدرس الکترونیکی
http://g-a-nahavand.blog.ir/ مراجعه نمایند
ملاک های ارزشیابی:
رعایت ترتیب اجزای جمله – بهره گیری از لغات همسو با متن کتاب فارسی دوره تحصیلی مربوطه – سلیس و روان بودن – نداشتن غلط املایی
متن انگلیسی:
Rose loved drawing. She was very poor and didn’t have pens or pencils.
She drew pictures in the sand with sticks.
One day, an old woman saw Rose and said, ‘Hello! Here’s a paintbrush and some paper for you.’
‘Thank you!’ smiled Rose.
She was so happy.
‘Hmmm, what can I paint?’ she thought.
She looked around and saw a duck on the pond.
‘I know! I’ll paint a duck!’
So she did. Suddenly, the duck flew off the paper and onto the pond.
‘Wow!’ she said. ‘A magic paintbrush!’
Rose was a very kind girl and she painted pictures for everyone in her village.
She painted a cow for the farmer, pencils for the teacher and toys for all the children.
The king heard about the magic paintbrush and sent a soldier to find Rose.
‘Come with me,’ said the soldier. ‘The king wants you to paint some money for him.’
‘But he’s already rich,’ said Rose.
‘I only paint to help poor people.’
But the nasty soldier took Rose to the king.
‘Paint me a tree with lots of money on it,’ he shouted.
Rose was brave and said, ‘No!’
So the king sent her to prison.
But Rose painted a key for the door and a horse to help her escape.
The king chased after her.
So she painted a big hole, and splat!
The king fell in.
Today, Rose only uses her magic paintbrush to help people who really, really need help.
متن عربی:
دخل طفل صغیر لمحل الحلاقة فهمس الحلاق للزبون : هذا أغبى طفل فی العالم
انتظر وأنا سأثبت لک.. فوضع الحلاق 5 ریال فی ید و ریال واحد فی الید الأخرى..... نادى الطفل وعرض علیه المبلغین أخذ الطفل الریال ومشى!!
قال الحلاق: ههههه ألم أقل لک؟ ذا الطفل لا یتعلم أبدا وفی کل مرة یکرر نفس الأمر !!
عندما خرج الزبون قابل الطفل خارجاً من محل الآیس کریم تقدم منه وسأله لماذا تأخذ الریال کل مرة ولا تأخذ ال5 ریالات ؟؟؟ قال الطفل : لأنه فى الیوم الذی سأخذ فیه ال5 ریالات سوف تنتهی اللعبة !
لا تحتقر إنساناً ولا تستصغر شخصاً
ولا تعیب مخلوقاً !! فالغبی فعلاً : هو منیظن أن الناس أغبیاء.
در روال طبیعی کلام، هریک از بخشهای جمله برای خود، جای مشخصی دارد که رعایت آن لازم است و اگر رعایت نشود، جمله بهصورت نابسامان درمیآید. معمولاً در جملهٔ بسامان، نهاد که آن را مسندالیه نیز میگویند، در آغاز جمله میآید:
من حقیقت را میدانم.
مفعول صریح یا مفعول رایی معمولاً بلافاصله بعد از نهاد و پیشاز بخشهای دیگر جمله میآید:
ما نعمتهای دنیا را برای همهٔ مردم دنیا میخواهیم.
مفعول باواسطه، یعنی متمّم اجباری، بعد از مفعول صریح میآید:
من حقیقت را به او گفتم.
متمّم فعل بعد از مفعول، با کمک یکی از حروف اضافه میآید:
من این کتاب را برای مطالعهٔ خودم بهقیمت گزافی خریدهام.
سرانجام بعد از متمّم فعل، قید فعل میآید که فعل را توصیف میکند:
من پیشامد امروز را برای او خوب توضیح دادم.
قیدها و متمّمهای زمان و قید نگرش و اظهارنظر که وابسته به کلّ جمله هستند، معمولاً در آغاز جمله میآیند:
امروز مردم ما از هر زمان دیگری آگاهترند.
متأسّفانه حقیقت، خود را دیر نشان میدهد.
گاهی کلام اقتضا میکند که روی یکی از اجزای جمله بیشتر تکیه شود. در این صورت بخشی را که میخواهیم خواننده یا شنونده بیشتر به آن توجه کند، در آغاز جمله میآوریم. مثلاً جملهٔ «آنهایی که خدا را خوب میشناسند، هرگز او را فراموش نمیکنند» را وقتی بخواهیم بر کلمهٔ «خدا» تکیه کنیم، به این صورت میآوریم:
خدا را، آنهایی که او را خوب میشناسند، هرگز فراموش نمیکنند.
و جملهٔ «مردم ما سرنوشت کشور خود را هرگز به دست بیگانگان نمیسپارند» را هنگامی که قصد ما تکیه بر «سرنوشت کشور» است، به این صورت میآوریم:
سرنوشت کشور خود را، مردم ما، هرگز بهدست بیگانگان نمیسپارند.
اخیراً دیده میشود که بعضی از نویسندگان یا مترجمان بدون هیچ ضرورتی، فقط از روی سهلانگاری یا ناآگاهی، ترتیب طبیعی بخشهای جمله را رعایت نمیکنند. چنین کاری موجب بروز اختلال در فهم درست و دقیق مطلب میشود و باید جداً از آن پرهیز کرد. اینک نمونههایی از اینگونه جملهها:
– شرکتهای نفتی نبرد برای بهدستآوردن سهم بیشتر در بازار نفت را شروع کردند.
+ شرکتهای نفتی برای بهدستآوردن سهم بیشتر در بازار نفت، نبرد را شروع کردند.– متأسفانه بهرغم تلاش مسئولان، بهسبب مشکلات فراوان آن زمان، کار به جایی نرسید.
+ متأسفانه بهسببِ مشکلات فراوانِ آن زمان، بهرغم تلاش مسئولان کار بهجایی نرسید.– کارد به سینهٔ او خورد و عقبعقب رفت، در حالی که دست روی سینهٔ خود گذاشته بود.
+ کارد به سینهٔ او خورد و در حالی که دست روی سینهٔ خود گذاشته بود، عقبعقب رفت.– بدن پرندگان با عایق حرارتی مناسبی پوشیده شده است: پر.
+ بدن پرندگان با پر که عایق حرارتی مناسبی است، پوشیده شده است.
قیدها و متمّمهای زمان و قید نگرش و اظهارنظر + نهاد (مسندالیه) + مفعول صریح (مفعول رایی) + مفعول باواسطه (متمّم اجباری) + متمّم فعل + قید فعل + فعل.
نکته: جابهجایی اجزای جمله برای تأکید.
چکیدهای از: غلامرضا ارژنگ، ویرایش زبانی برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران: قطره، ۱۳۸۹.
دستورزبان فارسی به گونه ای است که به ما می آموزد چگونه اجزای یک جمله را در کنار هم قرار دهیم تا هم معنا و مفهوم صحیحی را برساند و هم از نظر دستور نویسان درست و کاربردی باشد.
گروه های سازنده ی جمله به دو شیوه در کنار هم قرار می گیرند: شیوه ی عادی و شیوه ی بلاغی.
مطالب این بخش از پژوهشگاه باقرالعلوم بهره برداری شده است.
با کلیک روی هر موضوع اطلاعات کاملی دریافت کنید
نثر چیست؟ | ادب | ادبیات |
فارسی باستان | ||
یادنامه | ||
کتاب مهارت های نوشتاری پایه نهم صفحه ۳۴ با موضوع دزدی پیراهنی را دزدید
خود حکایت :
دزدی پیراهنی را دزدید وآن را به پسرش داد که به بازار ببرد و بفروشد . پسر پیراهن را به بازار برد ؛ اما آن را از او دزدیدند.
وقتی به خانه برگشت پدرش پرسید . پیراهن را چند فروختی ؟
پسر گفت به همان قیمتی که شما خریده بودید
باز نویسی حکایت :
روزی روزگاری پدری که شغل او دزدی بود پیراهنی میدزدد. پدر پیراهن دزدی را به پسر داده و به او میگوید آن پیراهن را به بازار برده و بفروشد. پسر پیراهنی که پدرش به او داده بود به بازار ببر بفروش اما پیراهن را از او دزدیدند. پسر وقتی به خانه بازگشت با پدرش روبه رو شد. پدرش از او پرسید پیراهن را به چه قیمتی فروختی؟ پسر گفت:به همان قیمتی که شما خریده بودید.(هیچ). در واقع هر چیزی که از راه حلال به دست نیاید به همان صورت از دست میرود. این داستان بیانکننده این امر است که دزدی امری ناپسند است
برگرفته از سایت انشا باز
مقدمه:بیت کامل شده ی این مصرع این است:
تنه ی انشا:پیرمردی تنها و سالخورده در کنار دجله خانه ایی فقیرانه داشت و زندگی می کرد.از سر تنهایی و دلسوزی روزانه به کنار دجله می رفت و تکه نانی با خود می برد و کنار ان می نشست و تکه نان را خرد می کرد و در اب می ریخت تا غذایی برای ماهی های درون اب باشد گذشت و گذشت تا اینکه پیرمرد قصد سفر کرد و در مسیر خود باید از بیابان گذر می کرد .به دلیل پیری و سالخوردگی سفر پیرمرد به درازا کشیده شد و مرد زمانی که به بیابان رسید نه ابی داشت و نه غذایی و نه توانی برای بازگشت به خانه…..پیرمرد تمام تلاش خود را کر تا خود را به جایی برساند.اما چیزی جز صحرا و دشت خالی افتاب سوزان ندید در حالی که از گشنگی و تشنگی به زمین افتاده بود و با خدا لب به سخن گشود:پروردگارا پیرمردی تنها هستم که ازبد روز گار اینجا اسیر خاک و افتاب سوزان شده ام.ازارم به هیچکس نرسید ه و تمام تلاشم ان بوده که از هرچه داشتم به دیگران کمک کنم…خداوندا اینجا زمین گیر شده ام و نه راه پیش دارم و نه راه پس،خودت نجاتم ده و مرا از این معصیت رهایی ده.چند لحظه ایی که گذشت از دور مردی را دید که به سمت او می اید .فکر کرد که از ضعف شدید سرابی می بیند.ولی مرد لحظه به لحظه نزدیک تر می شد و پیرمرد متوجه شد که سراب نیست.مرد به پیرمرد رسید و جویای حال او شد و پیرمرد از ضعف و گرسنگی خود گفت.مرد جواب از کیف خود تکه نانی بیرون اورد و به دست پیرمرد دادو پیرمرد لحظه ایی به نان نگاه کرد و با خود اندیشید ،این همان تکه نانی است که برای ماهی ها ی دجله می ریخت و خداوند ان رادر بیابان به ان باز گرداند…
با نام و یاد خدا
یکی از بهترین روش های تقویت حافظه حل کردن جدول کلمات متقاطع است جدول ها در اندازه ها و نوع های مختلفی وجود دارند ؛ جدول های کلمات متقاطع همواره گزینه ای برای دستیابی به تنهایی نیستند؛ شما می توانید حل کردن یک جدول کلمات متقاطع را به همراه اعضای خانواده یا گروهی از دوستانتان انجام دهید. پژوهش ها نشان داده اند که کار کردن در یک تیم می تواند سرعت تفکر و صحبت را بهبود ببخشد. یکی از بهترین فوایدی که حل کردن جدول برایتان فراهم می کند، تجربه یادگیری و ورزش فکری است که از آن بهره می برید.جدول کلمات، لغات و مفاهیم جدید از کلمات را در اختیارتان میگذارد و درک جدیدی از لغات به شما می بخشد.
در راستای تحقق برنامه عملیاتی و سالانه گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه شهرستان نهاوند ؛ مسابقه طراحی جدول کلمات متقاطع در بین دانش آموزان این دوره را برگزار می نماید
نحوه اجرا:
1- از هر مدرسه سه اثر برتر بدون در نظر گرفتن پایه ارسال گردد
2- در طراحی جدول به دانش آموزان یاد آوری شود سوالات منحصرا از کتب درسی پایه ای که در حال تحصیل هستند طرح گردد
3- طرح های ارایه شده صرفا در کاغذ a4 و به صورت انفرادی باشد
4- تاریخ ارسال به پژوهشگاه معلم ؛ گروه ادبیات متوسطه اول تا 25 آذر 97 همزمان با روز پژوهش و ولادت امام حسن عسگری (ع)
5- پیشنهاد می گردد یک ساعت از کلاس مهارت های نوشتاری به شیوه طرح جدول و روش حل جدول های متفاوت اختصاص یابد.
6- دانش آموزان می توانند به صورت گروهی و با اعضای خانواده در طرح جدول مشارکت داشته باشند ؛ اما در نهایت به اتسم یک نفر جدول خود را ارسال دارند .
گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند
به نام خدا
موضوع: مسابقه روان خوانی دانش آموزی گلستان سعدی
منّت خداى را عزّوجلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسى که فرو مىرود، ممدّ حیات است و چون برمىآید، مفرّح ذات؛ پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شکرى واجب.
از دست و زبان که برآید
کز عهد ه شکرش به درآید
در راستای آشنایی دانشآموزان با فرهنگ تعلیمی و ادبیاتاندرزی، گروه ادبیات فارسی دوره متوسطه اول شهرستان نهاوند سومین مسابقه ی گلستانخوانی دانش آموزان متوسطه دوره اول را برگزار می نماید .
از مهمترین اهداف این مسابقه آشنایی خانوادهها و دانشآموزان با فرهنگ تعلیمی و ادبیات اندرزی بوده که به شهادت شاعران و نویسندگان بزرگ، گلستان سعدی پیشرو در ادبیات اخلاقی، اندرزی و تعلیمی است.
از سویی دیگر تکیه سعدی بر قرآن کریم، احادیث نبوی و سرگذشت عارفان، علما و فیلسوفان جهان اسلام محتوای کلامش را از عظمتی درخور و بینظیر برخوردار ساخته است.
مدارس شهر و روستا تا مورخه 30/8/1397 اسامی دانش آموزان برتر را به پژوهشگاه معلم ارسال دارند. از هر مدرسه سه نفر(دانش آموزان می توانند به صورت گروهی و نمایشنامه و......شرکت کنند)
زمان مسابقه هفته اول بهمن در محل پژوهشگاه معلم می باشد . ازهمکاران محترم ادبیات فارسی انتظار می رود دانش آموزان را راهنمایی نموده و اشکالات احتمال دانش آموزان را بر طرف نمایند
باب های مسابقه به شرح ذیل می باشد:
باب سوم- در فضیلت قناعت
باب چهارم - در فواید خاموشی
باب هفتم - در تأثیر تربیت
معیارهای ارزشیابی دانش آموزان :
1-نحوه و لحن خواندن 2- تاثیر گذاری در مخاطب 3- نحوه شروع و به پایان بردن متن
4- بی غلط خواندن 5- خلاقیت و نو آوری 6- توجه به موسیقی واژه ها
7- بهره گیری از زبان بدن در حین خواندن
گروه آموزشی ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوندنکات مهم در نگارش و انشا نویسی✍✍
در نوشتن انشا موارد ذیل نمره دارد .
پاکیزه نویسی .
نداشتن غلط املایی.
رعایت علائم نگارشی (، ؛ : ! . و... )
داشتن پیش نویس
بند نویسی در نوشتار
طبقه بندی ساختمان انشا
پرورش متن
ارتباط بدنه با سایر طبقات انشا
استفاده از شعر ،نثر یا ضرب المثل ها ...
نکته آموزشی انشا نویسی ✏️✏️
دانش آموزان عزیز در نوشتن بند نتیجه انشا از عبارت ( من نتیجه میگیرم )
خودداری کنید . به جای این ترکیب از عباراتی همچون ( پس ، بنابراین و جالب است بدانید ) استفاده نمایید .
📚📚😊آرایه کنایه😊😉😌👇
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است . که معنی نزدیک آن مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود.
نکته😅: در کنایه الفاظ همه خقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نیست.
نکته👌: کنایه معمولا در یک جمله یا یک ترکیب به کار می رود .
😉😉مثال 1 : هنوز از دهن بوی شیر آیدش.
😄توضیح: کنایه از این که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن است .
😊مثال2 : بباید زدن سنگ را بر سبوی.
توضیح😄: سنگ را بر سبو زدن کنایه از آزمایش و امتحان کردن است.
👌👌🎓عباراتی نظیر : دست و پا کردن ، روی کسی را به زمین انداختن ، شکم را صابون زدن ، بند از بند گشودن ، زبان در کشیدن ، عنان گران کردن ، دهان دوختن ، پای در دامن آوردن ، سر زخاک بر آوردن ، دست ندادن ، دست به سیاه و سفید نزدن ، دست روی دست گذاشتن و ...همه کنایه هستند.
نقش نمادین حیوانات در ادبیات فارسی
در ادبیات فارسی _ از دیرباز تا کنون _ شاعران و ناثرانی بودهاند و هستند که کلام خود را به زیور خیال آراستهاند. یکیاز زیورآلات زیبای خیال، صنعت «نماد» است؛ قبلها _ حتیٰ الآن، ولی بسیار کم _ از این رو که اُدَبا در تنگنای سیاسی_حکومتی بهسر میبردند، برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی (جسمی و معنوی)، نوشتههای خود را نمادین مینگاشتند تا در هر شرایطی راهی برای انکار و گریز داشته باشند. نمونهٔ بارز این گفته، اثر «کلیله و دمنه» با دُزِ ملیح سیاسیست. در ادامهٔ متن حدود پنجاهتا از حیوانات را با نقشهای ایفاییشان آوردهام:
لیل ونهار:تضاد
دامن صحرا :اضافه استعاری
مراعات نظیر بین بهار و صحرا (دشت)
2. آفرینش همه تنبیه....
تکرار :دل// ندارد
واج آرایی (د)
جناس تام:خداوند(صاحب) خداوند(الله)
صفت : کلمه ای که درموردهای ویژگی اسم حالت،مقدارو... توضیح می دهد
صفت ساده :صفتی که یک ویژگی از اسم خود را توضیح می دهد
صفت برتر: وقتی مقایسه بین دو فرد یا دو چیز است از کلمه تر استفاده میکنیم
صفت برترین : وقتی مقایسه بین یک چیز یا یک فرد یا چند چیز یا گروه است،ترین استفاده میکنیم
صفت لیاقت : وقتی بخواهیم لیاقت کسی یا چیزی را در کاری بیان کنیم مصدر ی شنیدن ی شنیدنی
صفت و موصوف : اسم به همراه صفت یا ترکیب وصفی
مضاف و مضاف الیه : اسم اسم یا ضمیر یا ترکیب اضافی
چند نکته درمورد صفت ها :
رنگها صفت هستند و از نوع صفت بیانی
گرم ، سرد ، دراز و...... صفت هستند وقتی که "الف " به آنها اضافه شود به اسم تبدیل می شوند گرما ، سرما و
توانا ، دانا و. صفت هستند . اگر "یی " به آنها اضافه شود اسم می شوند
بعضی صفت ها هر گاه " ی " به آنها اضافه شود اسم می شوند
روش تشخیص صفت و موصوف از مضاف و مضاف الیه
میان موصوف و صفت و مضاف و مضاف الیه، ویرگول)،(می گذاریم و کسره را برمی
داریم و به آخر آن است اضافه می کنیم. اگر ترکیب معنای درست دارد وصفی است و
اگر معنی درستی ندارد ترکیب اضافی است
درختِ بلند،درخت، بلند است. ( وصفی ) درختِ خانه، درخت، خانه است. (اضافی)
به آخر ترکیب وصفی ،تر اضافه می کنیم، اگر معنا داشت وصفی است اگر نداشت اضافی است
کیفِ علی کیفِ علی تر (اضافی) لباسِ کهنه لباسِ کهنه تر (وصفی)
هرگاه (ی) به اسم اول اضافه کنیم، چنان چه ترکیب معنا داشت، وصفی است و اگر معنا نداشت اضافی است
دفترِمریم دفتری مریم (اضافی) مادرِدلسوز مادری دلسوز (وصفی)
هریک ازاجزای جمله جایگاه خاصی داردچنانکه نهادمعمولادرصدرجمله می اید.
محمود دیروزکتابی درکتابخانه گرفت.
فعل همیشه دراخرجمله می ایدخواه فعل ربطی باشدخواه تام.
مسعودامد.مسعودباهوش است.
مسندبعدازنهادوقبل ازفعل ربطی جای داردواگرجمله دارای قیدیامتمم هم باشد،مسندبعدازانهامیاید.
هواگرم است.هواخیلی گرم است.هوابارسیدن تیرماه گرم شد.
مفعول معمولابعدازنهادوقبل ازفعل می اید.
یوسف به مدرسه رفت.یوسف ازورزش گریزان است.
اگرجمله مفعول هم داشته باشددرصورتی که مفعول همراه راباشدمعمولا برمتمم مقدم می اید.
نهاد+مسند+فعل ربطی
هواصاف است.
نهاد+فعل لازم
نسیم وزید.
نهاد+مفعول+را+فعل متعدی
کودک شیرخورد.
نهاد+مفعول+را+حرف اضافه+متمم+فعل متعدی
مادرغذارابه کودک خورانید.
نهاد+فعل مجهول
درس خوانده شد.
می توانیم آن را جمع ببندیم. مثال: کودک کودکان 2 می توانیم به آن اشاره کنیم. مثال: این میز
نقش های مختلف دستوری می گیرد . مثال : غنچه با دل گرفته، گفت: گل یکی دو پیرهن بیشتر زغنچه پاره کرده است
اسم ساده: به اسمی که فقط از یک قسمت با معنی ساخته شده است، اسم ساده می گویند
مانند: برف ، شاخه ، سرد ، کیف، گل
اسم غیر ساده : به اسمی که دارای چند قسمت باشد اسم غیر ساده می گویند
مانند: گل + خانه گلخانه
جمع بستن اسم
کلمه های به کار رفته در فارسی امروزی یا از عربی آمده اند و یا فارسی
هستند و البته تعداد بسیار کمی نیز از زبان های دیگر وارد زبان ما شده اند
که به مرور با کلمه های جایگزین حذف می شوند . اما برای جمع بستن کلمه ها
در فارسی بهتر است به
. به نکته های زیر توجه کنیم
الف) عالمت های جمع عربی در فارسی عبارتند از : " ات ، ون ،ین" که استفاده
از آن ها امروزه در زبان فارسی و برای کلمه مثال: " گزارشات" غلط است و
صحیح آن " گزارش ها" است. فارسی ممنوع و غلط است
ب )عالمت های جمع فارسی عبارتند از :" ها ، ان" که برخی کلمه ها با هر دو عالمت و برخی فقط با یکی از آن ها جمع بسته می شوند.
پ ) برخی جمع ها در فارسی به شکل جمع مکسر شکسته عربی به کار رفته اند
ت) گروهی از کلمه ها نیز به صورت جمع به کار می روند و مفرد ندارند که آن ها را " اسم جمع" می نامند
مثال: مردم ،گروه ،ایل، طایفه، تیم، قبیله و....
اسم مفرد : اسمی که تنها بر یک چیز داللت می کند.مانند : درخت ، باغ ، گل و....
اسم جمع : اسمی که بربیش از یک نفر یا بیش از یک چیز داللت می کند مثل: درختان ، گل ها ، باغ ها و...
نکات مهم جمع بستن اسم ها :
کلماتی که پایان آنها " ه "دارد در هنگام جمع بستن ها با کلمه نمی چسبد . چاه ها ، کوه ها 1
کلماتی که "ه "در پایان آنها صدای "ٍا " می دهد، هنگام جمع بستن "ه "را برمی داریم وبا "گان" جمع می بندیم 2
3 کلماتی که آخر انها" و" یا " الف " باشد هنگام جمع بستن " ی "بین آنها قرار می گیرد آشنا آشنایان
پیشوندها و پسوندها به تنهایی معنی ندارند وبعد از ترکیب با لمات معنای
جدید به آنها می دهند و کلمات جدیدی می سازند. مهمترین پسوندها عبارتند از
گر ، سار ، زار ، ستان ، بان ، مند ، گاه ، گین ، ناک ، -ٌ نده ، دان ، چه ، انه ، گار ، ه
صفت : کلمه ای که درموردهای ویژگی اسم حالت،مقدارو... توضیح می دهد
صفت ساده :صفتی که یک ویژگی از اسم خود را توضیح می دهد
صفت برتر: وقتی مقایسه بین دو فرد یا دو چیز است از کلمه تر استفاده میکنیم
صفت برترین : وقتی مقایسه بین یک چیز یا یک فرد یا چند چیز یا گروه است،ترین استفاده میکنیم
صفت لیاقت : وقتی بخواهیم لیاقت کسی یا چیزی را در کاری بیان کنیم مصدر ی شنیدن ی شنیدنی
صفت و موصوف : اسم به همراه صفت یا ترکیب وصفی
تکواژ.
همه کلمات ازیک جزءیا بیشترتشکیل می شوند.این اجزاءرا تکواژمی گویند.تکواژها یا دارای معنی اند مانند:میز،کتاب،خانه ودفتر. به این نوع تکواژ، تکواژ واژگانی گفته می شود؛ویا دارای نقش اند ومعنای خاصی ندارند که به آن تکواژدستوری می گویند. مانند: "حروف اضافه" از، به، در؛"نشانه مفعولی" را؛ و" وند" های بی، با، مند، گر درکلمات بی ادب، دردمند، کارگر و با تربیت.
"وندها" به تنهایی به کار نمی روند و معنی خاصی ندارند، فقط به بعضی کلمات می چسبند و معمولا نوع آن ها را عوض می کنند، مانندادب(اسم)، بی ادب( صفت) / درد(اسم)، دردمند(صفت).
کلمه(واژه):
کلمات از نظر ساختمان به دو دسته ساده و غیر ساده تقسیم می شوند.
کلمه ساده فقط یک جزءیا یک تکواژدارد؛ مانند: میز، کتاب،سطل و... .
کلمه غیرساده بیش ازیک جزءدارد؛مانند:بی ادب،با هوش، خردمند، مدادتراش و... .
کلمات غیر ساده خود به سه گروه تقسیم می شوند:1- مشتق 2- مرکب 3- مشتق-مرکب.
۱- مشتق
مشتق کلمه ای است که بیش از یک جزءدارد.یکی از این تکواژها معنی دار و بقیه دارای نقش اند. به عبارت دیگر بقیه "وند" هستند. مثل با نزاکت، باغبان و ...
"وند"ها دو نوع اند:
۱- پیشوند: جزئی است بی معنی که اگردراول کلمه ای قرار گیرد آن را مشتق می سازد. به عبارت دیگر، پیشوند به جزء معنی دار واژگانی می چسبد و معنی آن را تغییر می دهد. پیشوندهای معروف عبارتند از: با،بی،نا،هم،باز،بر،فرا،فرو و.... کلماتی مانند باهوش، برخورد،بازخورد، بی چاره، هم اتاق پیشوند دارند.
۲- پسوند:جزئی است بی معنی و وابسته که به تکواژی آزاد می چسبد و معمولا معنی و طبقه دستوری آن را عوض می کند. پسوندهای معروف عبارتند از: مند،بان،ستان،گاه،گین،ش،وار.کلماتی مانند ثروتمند،نگهبان،گلستان،غمگین و سهمگین پسوند دارند.
ساختمان واژه : 1- ساده 2- مرکب 3- مشتق 4- مشتق- مرکب
ساده : واژهای که تنها از یک جزء معنادار ساخته شده است. مثال : کتاب ، میز ، گوسفند ، دفتر ، کاغذ و ....
مشتق : واژهای که از یک جزء معنادار و وند تشکیل شده است. مثال : همراه ، دانشمند ، دانش ، چشمه ، هفته و....
مرکب : واژهای که از بیش از یک جزء معنادار تشکیل شده است. مثال : کتابخانه ، گلاب (گل + آب) ، شاهنامه ، روزنامه ، کاردان و ....
مشتق- مرکب : واژهای که بیش از یک جزء معنادار و نیز از جزء بیمعنی تشکیل شده است. مثال : اسم نویسی، فرمانروایی ( ی ما قبل آخر «ی» میانجی و «ی» آخر وند است.)، دریاسالاری ، سازماندهی (مان و ی وند است.)
یکی از #چالش های بزرگ در تعیین ساختمان فعل و اجزای جمله در کنکور فعل. “کردن “است .
اگر ((کرد)) به معنی (گرداند=ساخت =نمود)بیاید
یک فعل ساده و جمله آن
نهاد+مفعول+مسند+فعل است .
فرهاد وسایلش را آماده کرد.
باران هوای تهران را پاکیزه کرد.
اگر ((کرد))به معنی “ساختن=درست کردن ”
و”انجام دادن” بیاید “ساده “و گذرا به مفعول است.
عبد آن کند که رای خداوندگار اوست.
عبد(:بنده) آن را انجام می دهد….
گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد …
آن روز که این گنبد مینا(:آسمان )را می ساخت.
گاهی فعل ((کرد :انجام دادن))دو مفعول می گیرد .
دکتر بیمار را معاینه کرد .
دکتر(نهاد)+بیمار را(مفعول)+معاینه(مفعول بدون را)
+کرد(:انجام داد،فعل ساده)
اگر فعل ((کرد))به معنی (گرداندن /انجام دادن /درست کردن )نیاید پس فعلی مرکب است .
دعواکرد/جاروکرد/دنبال کرد /گریه کرد /خنده کرد و…..
نقش های مختلف فعل « شدن »
فعل ربطی
ضمیرکلمه ای است که جانشین اسم می شودو برای جلوگیری از تکرار اسم،به جای آن می نشیند.
رستم پهلوان بزرگی بود هر کس او را می دید.
او ضمیراست و جانشین رستم شده است رستم مرجع ضمیر است.
اقسام ضمیر عبارتند از :
1-شخصی
2-مشترک
3-اشاره
4-پرسشی یا استفهامی
5-تعجبی
6-مبهم
7-ملکی
1- ضمیر شخصی : ضمیرهایی هستند که برای هریک از اشخاص(اول شخص ، دوم شخص و سوم شخص ، مفرد یا جمع ) ساخت جداگانه دارند.
نمونه فرم بازدید گروه ادبیات نهاوند
الف- یک غلطی ها و نیم غلطی ها
عناوین غلط های املایی |
نیم غلطی |
یک غلطی |
ملاحظات |
الف- انتخاب نا به جا انتخاب نا به جای کلمه انتخاب بیش از یک شکل کلمه از قلم انداختن یک کلمه آوردن جانشین برای یک کلمه تغییر دادن کلمه |
|
+ + + + |
سبربه جای صبر و ((گل و خوار )) به جای گل و خار ((سبر))و ((صبر)) با هم کلمه ای که اهمیت و بار املایی دارد . کلمه ای که اهمیت و بار املایی دارد . مانند کمک به جای مساعد (( غذا)) به (( قضا)) تغییر یابد . |
ب- حرف نادرست شکل نادرست حرف حرف اضافی یا حذف حرف دندانه ی اضافی یا حذف دندانه نقطه اضافی ، کم یا نا به جا سرکج اضافی یا حذف سرکج کرسی نادرست همزه حرف کشیده نادرست یای میانجی اضافی یا حذف آن تغییر دادن حرف ( به تبع واج ) تغییر ندادن حرف ( به تبعیت از عربی ) تغییر دادن شکل حرف شکسته نوشتن حرف |
+ + + + + + + + |
|
(( بلغ)) به جای ((باغ ))و ... (( بیانداخت )) به جای ((بینداخت ))، ((علاقمند)) به جای ((علاقه مند)) ((بسبی)) به جای (( بسی))، (( صبحانه )) به جای(( صبحانه )) (( یاور)) به جای(( یاور)) ، ((جنان)) به جای(( چنان))،((تفت )) به جای((نفت)) (( عسگر)) به جای (( عسکر)) ، (( جنگاور)) به جای (( جنگاور)) (( ماثر)) به جای (( موثر)) (( سخن )) به جای (( سخن )) (( خانه ی دار)) به جای (( خانه دار)) ، (( خانه احمد )) به جای (( خانه ی احمد)) (( پمپه)) به جای (( پنبه )) و... (( اسمعیل)) به جای (( اسماعیل)) و... ((شست )) به معنی عدد 60 به جای (( شصت )) و ... (( برار )) به جای ((برای)) و... |
نشانه نادرست نشانه ی اضافی ، کم یا نا به جا |
+ |
|
(( گلاب )) به جای (( گلاب)) ، (( می آید)) به جای (( می آید)) و ((متکا )) به جای ((متکاه)) و ... |
ت – انفصال نادرست انفصال(( ب)) از فعل انفصال (( کلمات ترکیبی)) ( منظور کلماتی است که در هیچ یک از کتاب های درسی موجود به شکل جدا دیده نشده اند ) |
+ + + |
|
(( به رفت)) به جای ((برفت)) و... (( به داشت)) به جای ((بهداشت )) و ... |
ث- کلمه ی نادرست ( فاقد ارزش املایی ) کلمه ی اضافی کلمه ی محذوف جانشین کردن کلمه دیگر تغییر دادن کلمه تکرار کردن کلمه (اگر کلمه ی مکرر صحیح باشد، بار اول غلط محسب نمی شود ولی برای بار دوم و بیش تر در کل املا یک غلط محسوب می شود ) |
+ + + + + |
|
اضافه شدن مثلا (( مداد )) به متن املا و ... حذف شدن مثلا (( مداد از متن املا و ... مثلا (( خویش )) به جای (( خود)) و ... مثلا (( پارسال )) به جای ((پارسا )) و برعکس ( غلط سمعی ) (( دوست)) و ((دوست)) با هم |
ب- موارد دو املایی
عناوین دو املایی |
مصوبه |
گونه ی دیگر |
دو املایی |
الف – اتصال و انفصال اتصال و انفصال (( است ، اند)) اتصال و انفصال پیشوند ((به)) اتصال و انفصال((بی)) اتصال و انفصال((تر))،((ترین)) اتصال و انفصال((چه)) اتصال و انفصال((کلمات ترکیبی)) اتصال و انفصال((که)) اتصال و انفصال((ها)) اتصال و انفصال((هم)) اتصال و انفصال((به،می)
|
((معلم است،معلم اند)) (( به نام))،((به خصوص)) (( بی علاقه )) (( بزرگ تر)) (( چه قدر)) (( فرهنگ سرا)) (( چنان که)) ((کتاب ها )) ((هم کلاس )) (( به خانه می رود )) |
(( معلمست ، معلمند)) (( بنام )) ، (( بخصوص)) (( بیعلاقه )) ((بزرگتر)) ((چقدر)) (( فرهنگسرا)) ( چنانکه)) ((کتابها )) ((همکلاس )) (( بخانه می رود )) |
هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است |
ب- تغییر تغییر واج |
خانه ی علی املای فارسی ، دانایی |
خانه ی علی املاء فارسی ، دانایی |
هر دو صحیح است هر دو صحیح است |
پ -حذف و اضافه
رعایت نشانه گذاری: |
(( داناست ،نیکوست))و... ((داود، جست و جو))و ... گفت : می آیم ))و ... |
(( داناست ،نیکوست))و... ((داود، جست و جو))و ...
گفت : می آیم ))و ... |
هر دو صحیح است هر دو صحیح است
هر دو صحیح است |
چند تذکر:
1- هر مورد در کل املا هر کلمه تنها یک بار گرفته میشودمثلا اگر صبر را سه بار سیر بنویسید یک بار غلط گرفته میشود.
2- موارد دو املایی عمدتا کلماتی است که در کتابهای درسی- و نه کتابهای غیر درسی به دو شک دیده می شوند و قرار است همه آنها را در آینده شیوه املایی داشته باشند.بنابراین کاربرد بخش دو املایی دائمی نیست.
3- در موارد کم یا زیاد گذاشتن نقطه و دندانه در کل املاء دو بار محاسبه خواهد شد.
4- درباره تشدید و سر کج در کل املا تنها دو بار محاسبه خواهد شد.
مشاهیر متولد سال سگ
برتولت برشت، لنین، ولتر، سقراط، مولیر، و لئون بلوم ، مارسل پروست، یوری گاگارین، فیدو، گی دوماپاسان و لویی شانزدهم ، شونبرگ ، وینستون چرچیل ، ال جلسون ، جرج جرشوین ، مایکل جکسون ، سقراط
مشاغل مناسب متولد سال سگ
عضو فعال اتحادیه، کارخانه دار، سر کارگر، منتقد، معلم یا مربی، نویسنده، فیلسوف، متفکر، معلم اخلاق، قاضی، پزشک، محقق، دانشمند، سیاستمداری واقع بین و بی طرف، جاسوس
متولدین ماههای سال سگ
فروردین: سگ مبارزه! او به دنیای ناشناخته ها سفر می کند.
اردیبهشت : سگ با وفا و مورد اعتماد! بدبینی و صراحت او کمتر از بقیه سگ هاست.
خرداد: سگ بی اصل و نسب! او بد ظاهر و خوش باطن است.
تیر: سگ دست آموز! او حساس، آسیب پذیر، درستکار و تندخوست و همیشه خود را فدای دیگران می کند.
مرداد: سگ پر سر و صدا. او دائماً پارس می کند تا دشمن را از دروازه دور نگه دارد.
شهریور: سگ فنی! او اهداف خطرناک را تعقیب نخواهد کرد.
مهر: یک هاپو! او موجودی ضعیف است که به برخوردهایی قانع کننده احتیاج دارد.
آبان: سگ ولگرد! او به میل و اشتیاقش برای جنگ و جدال اعتمادی ندارد.
او توله سگی است که وَرجه و ورجه می کند و هیچ چیز نمی تواند جلویش را بگیرد.
آذر
دی: سگ نگهبان. شما می توانید به او اعتماد کنید، اما به یاد داشته باشید که بسیار عصبی است.
بهمن: سگ عاقل! او روشنفکر ترین سگ هاست.
اسفند:دوست با وفا! او علاقه به یادگیری شنا دارد.
هفت سین، هفت شین، هفت چین و یا هفت میم ...
طبق مطالعاتی که در تاریخ ایران صورت گرفته است تا حدی تاریخچه این رسم مبهم بوده و پیشینه ای کهن برای سفره هفت سین به چشم نخورده است. گویا هفت شین، هفت میم و یا هفت چین کهن تر از آن هستند و در گذر روزها دستخوش تغییرات شده و تنها هفت سین از آنها باقی مانده است.
هفت شین
تاریخ می گوید قبل از آن که هفت سین بر سر سفره های نوروزی نقش بندد، هفت شین مهمان سفره نوروز بوده است. اجزای این سفره عبارت بودند از: شمع، شیرینی، شهد (عسل)، شمشاد، شقایق یا شاخه نبات، شراب.
پس از آنکه اسلام وارد ایران شد، وجود شراب میان اجزای این سفره مخالف احکام این دین بود پس آن را با سرکه جایگزین کردند. این جایگزینی سرآغازی شد برای تبدیل شدن هفت شین به هفت سین.
از طرف دیگر دو کلمه شهد و شراب واژگانی عربی هستند و در ایران باستان واژگان عربی جایی نداشتند و اگر قرار بود این دو عنصر را بر سر سفره نوروز بگذارند باید نام پارسی را بر می گزیدند که معادل پارسی واژه شراب "می" بوده است . این حاکی از آن است که خیلی نمی توان از وجود سفره هفت شین در تاریخ مطمئن بود.
هفت چین
برخی معتقدند که در روزگاران گذشته سفره نوروز، هفت چین بوده است و می گویند که در ایران پیش از اسلام، هخامنشیان به روی هفت ظرف چینی غذا می گذاشتند.
البته این فرضیه تاریخی خیلی قابل قبول نیست زیرا نام "چینی" که به یک نوع ظرف اتلاق شده، به معنای ظرفی است که از کشور چین آمده باشد؛ در صورتی که اثری از تجارت میان ایران و چین در زمان هخامنشیان وجود ندارد.
هفت میم
برخی شواهد هم از وجود سفره هفت میم سخن گفته اند که از مرغ، ماهی، ماست، مویز و ...تشکیل می شده است. امروزه در بوشهر در کنار سفره هفت سین، این سفره را نیز برپا می دارند.
تقدس عدد هفت در سفره هفت سین
عدد هفت نه تنها در میان ایرانیان باستان مقدس بوده بلکه در میان ساکنان امروز این سرزمین نیز از قداست خاصی برخوردار است و در بیشتر فرهنگ ها و ملل مختلف دیگر نیز جایگاه ویژه ای دارد. تقدس عدد هفت در ایران باستان از آیین مهر یا میترا می آید و از آن جهت است که این عدد را "امرداد" به معنای جاودانگی و بی مرگی می نامیدند. به همین دلیل امروزه هفت نماد از عناصر مختلف را بر می گزینند و بر خوان (سفره) نوروز می گذراند.
برخی می گویند هفت سین ،نمادی از هفت دانه گیاهی است که در زمان ایرانیان باستان با آن سبزه نوروز را تهیه می کردند و عبارت بودند از: جو، ماش، عدس، ارزن، لوبیا، نخود و گندم
پیشینیان ما، ۱۰ روز قبل از نوروز از این هفت دانه سبزه می پروراندند و بر سر در خانه های شان می نهادند. هر کدام از این دانه ها که سبز تر و پربارتر می شد، آن را نشان پرمحصولی آن دانه می دانستند و از این جهت این عدد را نشانی از فال نیک و خوش یمنی تلقی می کردند.
مصداق این تقدس و جایگاه ویژه عدد ۷ را می توان در نشانه های دیگری جستجو کرد مانند:
۷ سال دوران کودکی
رنگین کمان ۷ رنگ
۷ خوان رستم در شاهنامه
۷ اقلیم
۷ روز هفته
و...
تقدس عدد هفت در مذاهب گوناگون
بر اساس اعتقاد رهروان آیین برهما در هند، انسان هفت بار می میرد.
در آیین مسیحیت، هفت معجزه از ۳۳ معجزه مسیح در انجیل ثبت و از هفت روح پلید نام برده شده است.
در فرقه کاتولیک معتقدند شادی ها و غسل تعمید هفت نوع است.
در اسلام می گویند آسمان هفت طبقه دارد. در خوابی که فرعون دید و تعبیر به هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی شد، او هفت گاو نر و هفت گاو ماده را دیده بود. می گویند جهنم نیز هفت طبقه دارد و گناهان اصلی نیز هفت عدد است. مسلمانان نیز هفت بار به دور خانه خدا طواف می کنند.
در تاریخ، داریوش کبیر با خودش هفت همراه داشت و در نقش رستم درست بالای آرامگاه داریوش، هفت نقش به تصویر کشیده شده اند. در بابل و آشور معابد هفت طبقه و هر طبقه نام یکی سیارات را دارد و هفت رنگ بوده است. آرامگاه کوروش نیز هفت پله دارد.
حضور هفت امشاسپندان در سفره هفت سین | نمادی باستانی در نوروز
شاید اگر سفره هفت سین امروزی را با معنا و مفهوم عناصر و اجزایش مورد بررسی قرار دهیم، قانع شویم که این یک رسم برخاسته از دوران باستان است؛ چرا که امشاسپندان (ازصفات پاک اهورامزدا) و نمادهایش در این سفره حضور دارند.
ایرانیان باستان بر این اعتقاد بودند که عقل مقدس که با عنوان اهورامزدا یا سپند مینو شناخته می شد، شش وزیر بزرگ با نام امشاسپندان داشته است. در واقع می توان این گونه بیان کرد که امشاسپندان شش فروزه اهورا مزدا بوده است که هر کدام معنا، مفهوم و نماد مخصوص به خود را داشته اند؛ اما در کل یک مفهوم مشترک را ارایه می دادند و آن قسمت کوچکی از عظمت خداوند نسبت به آدمی بوده است.
می گویند نام هفت سین از نام سپند مینو می آید که با حرف «سین» آغاز شده است و هفت نماد امشاسپندان را بیان می کند. امشاسپندان که به معنای پاکان جاویدان است، هفت نماد دارد. سنبل این نمادها گل ها و یا درختانی است که به آن ها نسبت داده می شود که از هر کدام از آنها را می توان در سفره های هفت سینِ گذشته و امروزی جست و جو کرد.
هفت امشاسپندان مقدس از این قرارند:
۱- هرمزد (اهورا مزدا)
معنایش سرور دانا است. نمادش درخت مورد یا یاس زرد است؛ درختی که همیشه سبز و خرم است و شاخه ای از آن را بر سر سفره نوروزی می گذاشتند.
۲- وهومن
مصداقی از اندیشه پاک است و شاخه ای از یاس سفید به عنوان نماد آن، آذین گر سفره های نوروزی بوده است.
۳- اردیبهشت
سومین
روز از فروردین، اردیبهشت نام دارد که نمادی است از پاکی و راستی. پاکی و
راستی، آتش زننده تمام پلیدی ها و روشنگر است، پس بر سفره نوروزی آتشدانی
افروخته می گذاشتند. سنبل این نماد گل مرزنگوش که شاخه ای از آن زینت بخش
خوان نوروزی بوده است.
۴- شهریور
چهارمین روز از فروردین ماه شهریور نام دارد؛ نامی که به معنای کشور جاودان است. این نماد از امشاسپند خدای فلزات و دادگری است .
۵- سپندارمزد
این نام به روز پنجم از فروردین ماه اشاره دارد و معنای عشق و پارسایی و نشانی از وفا و بردباری است. به پاس یاد این امشاسپند، بیدمشک را بر سر خوان نوروز می نهادند.
۶- خرداد
ششمین روز از فروردین، خورداد یا خوردات (هئوره تات) نام دارد و نشانی است از کامل بودن و بی کاستی و گل سوسن نماد آن است.
۷- امرداد
و اما آخرین امشاسپند امرداد (امرتات) نام دارد که حافظ گیاهان است و از این جهت همیشه به همراه خرداد (نگهبان آب) است. گل ویژه آن زنبق نام دارد.
ویژگی عناصر تشکیل دهنده سفره هفت سین
عناصری که بر سر سفره هفت سین قرار می گیرند، ویژگی هایی دارند که سبب می شود برای این خوان انتخاب شوند. این ویژگی ها ۵ مورد هستند که به این ترتیب اند:
۱ - اصلی ترین ویژگی این عناصر پارسی بودن نام آنها است. عناصری با نام های عربی و بیگانه جایی در سفره هفت سین ندارند.
۲- نام شان با حرف سین آغاز شود.
۳ - ریشه گیاهی داشته باشند.
۴ - قابل خوردن باشند.
۵ - نام آنها ترکیبی نباشد مثل سبزی پلو یا سیر ترشی و ...
پس اگر قرار باشد طبق این قوانین و چهار چوب ها سفره هفت سین امسال را بچینیم، این عناصر را که شاید به اشتباه در فرهنگ مان ریشه دوانیده اند را باید از سفره هفت سینمان حذف کنیم. عناصری همچون سنبل، سکه و سماور که نه پارسی و قابل خوردن هستند و نه ریشه گیاهی دارند.
سین های هفت سین
با هم سین های امروزی سفره نوروزی را می شماریم که هر یک با فلسفه و معنای خاص خودشان بر سر این سفره می نشینند و نوید بخش سال جدید هستند .
سیر نمادی از اهورا مزدا
سبزه و یا سبزی نمادی از پیوند انسان و طبیعت | نمادی از فصل رویشی نو و فرشته اردیبهشت
سیب نمادی از پاکی ، فرشته ، زن و باروری
سنجد نمادی از دلبستگی و فرشته خورداد
سرکه نمادی از جاودانگی و خدای امرداد
سمنو نمادی از خواربار و فرشته شهریور
سماق نمادی از باران و خدای بهمن
سایر عناصر سفره هفت سین
همه چیز به هفت سین ختم نمی شود و عناصر دیگری نیز وجود دارند که زینت بخش سفره هفت سین هستند:
کتب آسمانی ادیان مختلف
در میان ایرانیان و مسلمانان مرسوم است که به هنگام چیدن سفره هفت سین اولین چیزی که در بالاترین قسمت سفره قرار می دهند، قرآن کریم است تا بدین وسیله با توکل به خدواند بزرگ سالی سرشار از برکت و سلامتی را برای خود و خانواده شان از خداوند بخواهند.
البته افراد دیگری که نوروز را جشن می گیرند و سفره هفت سین بر پا می کنند کتاب مقدس ادیان خودشان را با همین مضمون بر سفره نوروزی قرار می دهند.
آینه و شمعدان
آینه به عنوان نمادی از جهان بی پایان و بارگاه خداوند در سفره هفت سین قرار می دهند و در کنار آن شمعدان ها را می نشانند. بر اساس رسمی دیرین، شمع ها باید به تعداد اعضای خانواده بر سر سفره قرار گیرند تا نمادی از شادی و روشنایی باشند و روشن کردن آنها هم روشنایی جاودانه را به تصویر بکشد.
ظرف پر از آب و نارنج یا سیب
سیب قرمز و نارنج نشانی از کره زمین هستند که بر سر سفره هفت سین در کاسه ای از آب قرار می گیرند و غوطه ور می شوند. همانند زمین در کهکشان ها ...
ماهی قرمز را در سفره هفت سین به نماد روزی حلال قرار می دهند اما بهتر است آن را با عنصر دیگری جایگزین کرد و آن سیب قرمز در کاسه ای از آب است که نماد گردش زمین به شمار می رود.
نان، برنج و گندم
این عناصر به نشانه برکت بر سر سفره هفت سین قرار می گیرند و نمادی از روزی فراوان و تغذیه هستند.
تخم مرغ
شوق و اشتیاق رنگ کردن تخم مرغ های پخته شده هنوز هم در میان بسیاری از کودکان دیده می شود. این عناصر به عنوان نمادی از نژادهای مختلف در هفت سین گذاشته می شوند و مصداقی از بنی آدم اعضای یکدیگرند را به نمایش می گذارند.
کوزه ای از آب
بر اساس یک سنت قدیمی، کوزه ای را پر از آب می کنند و به عنوان نمادی از خواست انسان برای باریدن رحمت الهی بر سر سفره قرار می دهند.
جامی پر از آب به همراه چند قطره گلاب
آب و گلاب به عنوان نشانه ای از باروری و تازگی در سفره هفت سین قرار می گیرند.
سایر عناصر
شیرینی، آجیل، شیر، ماست، ساعت، شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ، میوه بیدمشک و ... از جمله دیگر عناصری هستند که بر اساس آداب و رسوم هر منطقه در سفره هفت سین گذاشته می شوند.
رسم اشتباه گذاشتن ماهی قرمز بر سر سفره هفت سین | شادمانی به قیمت مرگ یک موجود زنده
شاید یکی از نشانه هایی که با دیدن آن می توان فهمید که تا عید نوروز تنها چند روز بیشتر باقی نمانده است، فروشندگانی هستند که بساط فروش ماهی قرمز را در سطح شهر پهن می کنند؛ افرادی که در هر سال در حدود ۵ میلیون ماهی قرمز را قربانی آذین کردن سفره های هفت سین ما ایرانی ها می کنند.
اما می دانستید که وجود ماهی قرمز بر سر سفره هفت سین هیچ ریشه ای در تاریخ و فرهنگ ما ایرانیان ندارد و از این بار هم این رسم از چین وارد فرهنگ ما شده است؟!
در حدود چیزی نزدیک به ۸۰ سال پیش که تجارت ایران با چین در زمینه چای آغاز شد. در این زمان ماهی های قرمز چینی نیز راه ایران را در پیش گرفتند و خود را به ساحل ایران رساندند. ماهی قرمز سمبل عید چینی هاست که امروز به یک نماد بر سر سفره های هفت سین ما ایرانیان بدل شده است؛ اما با یک تفاوت بسیار بزرگ و آن این که در فرهنگ چینی ماهی قرمز را رها می کنند تا نشانی از حیات و ادامه زندگی باشد اما ما ایرانیان آن را اسیر تنگ بلوری می کنیم تا روزی که خودش جان دهد.
آیا این پسندیده است که این موجودات را قربانی این فرهنگ اشتباه کنیم؟!
بهتر نیست به جای ماهی قرمز از انار یا سیب قرمزی که در یک کاسه آب قرار دارد و نمادی از عشق و باروری است و صد در صد ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران مان دارد، استفاده کنیم؟!
سفره هفت سین در کشورهای دیگر
ملت های دیگری همچون افغان ها، تاجیک ها، ارمنیان و... برای استقبال از نوروز، سفره هفت سین بر پا می کنند و به سان ما ایرانیان به سال جدید خوش آمد می گویند.
این سفره در کشورهای مختلف بسته به آداب آن کشور دست خوش تغییراتی می شود، به عنوان مثال در کشور افغانستان سفره هفت سین، سفره هفت میوه نام دارد و متشکل از هفت میوه خشک همچون کشمش، سنجد، پسته، فندق، آلو، گردو یا بادام است.
مردم افغانستان چند روز قبل از عید نوروز هفت مغز را در آب مخلوط می کنند تا برای عید آماده شود.
برخی دیگر هم سفره هفت سین مانند سفره هفت سین ما ایرانیان پهن می کنند و به انتظار نوروز می نشینند. اجزای سفره هفت سین افغان ها از این قرار است: سیب، سنجد، سبزی، سارق که همان قارچ در میان افغان هاست، سرکه، سمنو، سیر.
سخن آخر
سفره هفت سین یک بهانه است تا به هوای آن بعد از یک سال دغدغه و کار، بعد از یک سال شاید دور بودن از جمع صمیمی خانواده، ساعاتی مانده به لحظه سال تحویل، همراه با خانواده در کنار آن بنشینیم و به اجزای آن نگاه کنیم و شاید یادمان بیاید زندگی زیباتر از آن چیزی که ما برای خودمان رقم زدیم جریان دارد...
شاید گذر زمان را به چشم دیدیم و به گوش شنیدیم...
فرد |
جمع |
مفرد |
جمع |
مفرد |
جمع |
مفرد |
جمع |
ادب |
آداب |
طرف |
اطراف |
حقیقت |
حقایق |
موج |
امواج |
ادیب |
ادبا |
عمق |
اعماق |
خزینه |
خزائن |
مرکز |
مراکز |
اثر |
آثار |
عالم |
علما |
خبر |
اخبار |
موقع |
مواقع |
اسیر |
اسرا |
علم |
علوم |
دوره |
ادوار |
مصرف |
مصارف |
اسم |
اسامی |
علامت |
علائم |
دین |
ادیان |
معرفت |
معارف |
اسطوره |
اساطیر |
علت |
علل |
دفتر |
دفاتر |
مبحث |
مباحث |
امیر |
امرا |
عقیده |
عقائد |
ذخیره |
ذخایر |
ماده |
مواد |
امر |
اوامر |
عمل |
اعمال |
رفیق |
رفقا |
مذهب |
مذاهب |
امام |
ائمه |
عید |
اعیاد |
رای |
آرا |
مصیبت |
مصائب |
اصل |
اصول |
عنصر |
عناصر |
رسم |
رسوم |
معبد |
معابد |
افق |
آفاق |
عاطفه |
عواطف |
رابطه |
روابط |
مسجد |
مساجد |
بیت |
ابیات |
عضو |
اعضا |
رمز |
رموز |
معبر |
معابر |
تاجر |
تجار |
عبارت |
عبارات |
رجل |
رجال |
مظهر |
مظاهر |
تصویر |
تصاویر |
عجیب |
عجایب |
رقم |
ارقام |
منظره |
مناظر |
جد |
اجداد |
فقیه |
فقها |
زاویه |
زوایا |
مرض |
امراض |
جانب |
جوانب |
فن |
فنون |
زعیم |
زعما |
مورد |
موارد |
جزیره |
جزایر |
فکر |
افکار |
سانحه |
سوانح |
مرحله |
مراحل |
جبل |
جبال |
فریضه |
فرایض |
سلطان |
سلاطین |
مفهوم |
مفاهیم |
جریمه |
جرایم |
فعل |
افعال |
شعر |
اشعار |
منبع |
منابع |
حادثه |
حوادث |
فقیر |
فقرا |
شاعر |
شعرا |
مکان |
اماکن |
حشم |
احشام |
قاعده |
قواعد |
2شاخه گل: نشانه توجه یک فرد به طرف مقابل
3 شاخه گل: نشانه احترام به طرف مقابل
5 شاخه گل:نشانه علاقه و محبت به طرف مقابل
7 شاخه گل: نشانه
با دادن چه گلی چه منظوری را می رسانیم
برای عشق های نوپا غنجه رز هدیه می دهند
گلی که نماد اتحاد و سازش است ترکیب گل های سفید و سرخ است
داوودی نشان از حقیقت است
رز کاملا آشفته نشان از تعهد است
گل نرگس نماد خودبینی و غرور است
برای کسی که به سفر می رود گل بنفشه مناسب است
اگر می خواهید به کسی هشدار دهید گل بگونیا هدیه دهید
گامیای صورتی نماد اینکه در آرزوی تو هستم است
گل پیام آور عشق و وفاداری قاصدک است
گل پایداری و استقامت کاکتوس است
اگر می خواهید به کسی بگوید دوستم داشته باش به او گل نسترن هدیه دهید
گل لاله عاشق تمام عیار است
کسی که درخور پرستش است و می خواهید ان را به او بگویید به او گل کامیا سفید هدیه دهید
رز ماری برای یاد اوری خاطرات و یادگاری مناسب است
برای کسی که برای او می خواهید اظهار تاسف کنید گل زنبق دهید
برای پیروزی ها و فتح کردن ها گل لادن مناسب است
گل اطلسی نماد شرم و ازدواج فرخنده است
گل میخک نشان عشق زن است
گل علاوه بر سمبل زیبایی، یکی از هدایایی است که نشان دهنده احساسات و عواطف انسان در شرایط مختلف است.
نماد گل ها
کاملیای صورتی: در آرزوی رسیدن به یکدیگر
کاملیای قرمز: عشق آتشین
نیلوفر آبی: حقیقت
آنتوریوم: عشق، علاقه و محبت
داوودی: تو دوست فوق العاده من هستی
آفتابگردان: ستایش، غرور و پرستش
نرگس: غرور و خودبینی
نرگس زرد: احترام
اقاقیا: عشق پاک
کاکتوس: پایداری و استقامت
لاله: عاشق واقعی
مریم: لذت بردن
میخک: جواب مثبت به درخواست عشق
قاصدک: وفاداری، خوشبختی و صداقت
نسترن: احساس همدلی و تقاضای دوست داشتن
پامچال: بدون تو ادامه زندگی را نمی خواهم.
یاسمن: شادی و دلپذیری
رزماری: یادآوری خاطرات گذشته
گل
یاس: عشق و دوستی باید دو جانبه باشدوگرنه بی ثمر است و علامت آن است که
عشق عاشق اگر از جانب معشوقه پذیرفته نگردد او را ترک می نماید و فراموشش
می نماید.
گل رز مورد علاقه اغلب افراد است. نشانه آرامش، نعمت و صلح
گردید. گل نشانه تقوی و پاکدامنی سمبل فتح و پیروزی گل رز در حال حاضر همه
جا معنای عشق و زیبایی دارد.
گل لاله به معنی؛ عاشق واقعی هم هست. 10شاخه گل لاله، نشانه یک عشق بی نظیر و ماندگار است.
گل داودی نماد زندگی طولانی است. گل داوودی به معنی؛ تو دوست فوق العاده من هستی می باشد.
شکوفه گیلاس نمادزندگی زودگذر است و نباید آن را سخت گرفت و موجب آزار و اذیت دیگران شد.
گل بنفشه به معنی؛ نجابت و کم رویی، اندیشه ناگفته، پاکدامنی، فروتنی
گل شقایق: اختلاف
گل سرخ: عشق و زیبایی
رز سیاه: مرگ و تسلیت
رز سفید: عشق مبارک و فرخنده
رز به طور کامل شکفته: تعهد و دوست داشتن
دسته گل رز: قدردانی
ترکیبی از گل رز سفید و سرخ: سازش، اتحاد
سوسن: ملاحت و زیبایی
سوسن سفید: دوشیزگی و پاکدامنی
خشخاش: تنبلی و سستی
شکوفه پرتقال: علاقه به ازدواج
سنبل: اندوه و تاسف
شب بو: عشق در حال سیه روزی و بدبختی
زنبق سفید: عفت و پاکدامنی
کاملیای سفید: قابل ستایش و پرستیدنی
گل یخ: نشانه ای است بر نا امیدی و رنج عشق .
گل مروارید: نشانه ای است بر آخرین حرف های دل عاشق و آخرین ناله های قلب دیوانه اش.
سمبل
|
میوه
|
سمبل |
طبیعت |
سمبل |
حیوانات |
زیبایی |
هلو |
برکت و فراوانی |
باران |
کینه |
مار
|
زندگی و طول زندگی |
انار |
پاکی و روشنایی |
آب |
وفاداری و حفاظت
|
سگ
|
برکت |
گندم |
سختی |
سنگ |
حیله گری وسیاست
|
روباه
|
لازم به ذکر است که سمبل در تمام عرصه های هنری دنیا یکی از المان های مناسب بوده ازنقاشی و تئاتر گرفته تا تمام امورات هنری گرافیکی-نقاشی-نمادها و نشانه ها و پوسترها، فیلم، عکاسی،تیلیغات و غیره از کاربرد بالایی برخوردار است و بخصوص در علم ادبیات و هنر، باید جهت استفاده از سمبل ها را برای همیشه به خاطر داشته باشیم.
به استحضار دانش آموزان گرامی می رساند اسامی اعلام شده در پست قبلی فقط نمودار سیستم بوده و اعلام برتری اسامی منوط به اولین زمان ورود به سامانه آزمون بوده و ملاک نمره اولین حضور شرکت کننده در آزمون است که در سامانه با ساعت و ثانیه ثبت گردیده .....بنا بر این افرادی که دو بار وارد شده و اقدام به پاسخ گویی سوالات داشته اند فقط دوره زمانی اول ملاک بوده و درصد همان است که برای اولین بار ثبت گردیده.......انشالله نتیجه نهایی بعد از حذف دفعات تکراری در هفته آینده به مدارس ارسال می گردد
اسامی نفرات برتر ازمون انلاین به پیوست می باشد و برای سه نفر اول جایزه و تقدیر نامه و برای نفرات بعدی تقدیر نامه صادر و به مدارس ارسال میگردد
اسامی نفرات برتر آزمون آنلاین ادبیات فارسی نهاوند
حجم: 16.7 کیلوبایت
دانش آموز پارسا نجفی به دلیل شرکت در دو بازه زمانی که در دو مرحله شرکت کرده حذف گردید
با سلام
به اطلاع دانش آموزان پایه نهم می رساند آزمون انلاین فارسی ؛ امروز 96/11/25از ساعت 9 صبح فعال می باشدو تا ساعت 17 امروز دانش اموزان می توانند بعد از ثبت مشخصات و دریافت پسورد مربوطه اقدام به برگزاری آزمون نمایند
...لطفا
به جای ادرس ایمیل نام مدرسه و کلاس خود را حتما ثبت نمایید.... دقت نمایید که حتما و الزاما به جای کادر ایمیل نام مدرسه و شماره کلاس خود را ثبت نمایید
آزمون از کتاب فارسی پایه نهم تا آخر درس ده می باشد و دارای نمره منفی است
روی لینک زیر کلیک نمایید
http://mahalati.gigfa.com/test/index.php
برای دیدن متن به ادامه مطلب برید
ترکیب ها دو نوع میباشند:
۱) ترکیب وصفی ( اسم + صفت )
۲) ترکیب اضافی ( اسم + اسم یا اسم + صمیرمنفصل من،تو،او،ما،شما،ایشان )
عزیزان قبل از این که بچه ها مستقیم ترکیب اضافی یا وصفی را بدانند اول باید اسم و صفت را تشخیص دهند
اسم:کلمه ای که برای نامیدن انسان،حیوان و اشیا بکار برده میشود
صفت:ویژگی یک چیز و نشان میدهد
یکی از مهمترین نشانه های تشخیص صفت استفاده از پسوند های ( تر یا ترین ) به آخر کلمه است
نکته:زمانی که دو اسم کنار هم یا اسم و صفت کنار هم قرار بگیرد. و وسط آنها کسره قرار بگیرد یک ترکیب را میسازند.
برای تشخیص ترکیب وصفی از اضافی راهایی وجود دارد که در اینجا به سه روش اشاره میکنیم که خیلی مهم هستند.
۱) به آخر ترکیب تر یا ترین اضافه میکنیم اگر معنی دهد وصفی در غیر این صورت اضافی
مثال:کتاب خوب + تر یا ترین
کتاب خوب تر یا خوب ترین کتاب پس ترکیب وصفی است
دست پدر + تر یا ترین معنی نمیدهد پس ترکیب اضافی
۲) به اول ترکیب ( این ) و وسط ترکیب ویرگول و آخر ترکیب است اضافه میکنیم اگر معنی دهد وصفی در غیر این صورت اضافی
مثال:کوه بلند : این کوه،بلند است ترکیب وصفی
۳) وسط ترکیب ( خیلی یا بسیار ) اضافه میکنیم در صورت معنی وصفی غیر این صورت اضافی
مثال: مداد علی : مداد خیلی علی،چون معنی نمیدهد اضافی است.
چگونه ترکیبات وصفی و اضافی را از هم تشخیص دهیم؟
1 - یک غلطی ها و نیم غلطی ها
|
|||||
عناوین غلطهای املایی |
نیم غلطی | یک غلطی |
ملاحظات |
||
الف- انتخاب نابهجا
|
|||||
|
* * * * * |
|
|||
ب- حرف نادرست
|
|||||
|
* * * * * * * * * * * * |
|
|||
پ- نشانهی نادرست
|
|||||
|
* |
«گلاّب» به جای «گلاب»، «میاید» به جای «میآید» و «متکا» به جای «متّکا» و… |
|||
ت- انفصال نادرست
|
|||||
(منظور کلماتی است که در هیچ یک از کتابهای درسی موجود به شکل جدا دیده نشدهاند) |
* * |
|
|||
ث - کلمهی نادرست(فاقد ارزش املایی)
|
|||||
(اگر کلمهی مکرّر صحیح باشد، بار اوّل غلط محسوب نمیشود ولی برای بار دوم و بیشتر در کلّ املا یک غلط محسوب میشود) |
* * * * * |
|
|||
2 - موارد دو املایی
|
عناوین دو املایی |
مصوبه |
گونه ی دیگر |
دو املایی |
||
الف- اتّصال و انفصال
|
|||||
اتصال و انفصال «است، اند» اتصا ل و انفصال پیشوند «به» اتصا ل و انفصال «بی» اتصا ل و انفصال «تر»، «ترین» اتصا ل و انفصال «چه» اتصا ل و انفصال «کلمات ترکیبی» اتصا ل و انفصال «که» اتصا ل و انفصال «ها» اتصا ل و انفصال «هم» اتصا ل و انفصال «به، می» |
«معلم است، معلماند» «به نام»، «بهخصوص» «بیعلاقه» «بزرگتر» «چهقدر» «فرهنگسرا» «چنانکه» «کتابها» «همکلاس» «به خانه میرود» |
«معلمست، معلمند» «بنام»، «بخصوص» «بیعلاقه» «بزرگتر» «چقدر» «فرهنگسرا» «چنانکه» «کتابها» «همکلاس» «بخانه میرود» |
هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است |
||
ب- تغییر
|
|||||
تغییر واج |
خانهی علی املای فارسی، دانایی
|
خانهعلی املاء فارسی، دانائی
|
هر دو صحیح است هر دو صحیح است
|
||
پ- حذف و اضافه
|
|||||
«رعایت نشانهگذاری» |
«داناست، نیکوست» و… «داود ، جست و جو » و…
«گفت: می آیم» و… |
«دانا است، نیکو است» و… «داوود ، جستجو » و…
«گفت می آیم» و…
|
هر دو صحیح است هر دو صحیح است هر دو صحیح است
|
چند تذکّر:
1- هر مورد غلط در کلّ املا هر کلمه، تنها یک بار گرفته میشود. مثلاً اگر صبر را سه بار سبر بنویسد یک بار غلط گرفته میشود.
2- موارد دو املایی عمدتاً کلماتی است که در کتابهای درسی- و نه کتابهای غیردرسی- به دو شکل دیده میشوند و قرار است همهی آنها در آینده، شیوهی املایی واحدی داشته باشند؛ بنابراین، کاربرد بخش دواملایی دائمی نیست.
3- در موارد کم یا زیاد گذاشتن نقطه و دندانه در کلّ املا دو بار محاسبه خواهد شد.
به نکات زیر توجه فرمایند
***تشدید در املا ، نمره ندارد***
با توجه به این که بود و نبود تشدید در شکل املایی کلمات در فارسی تاثیری
ندارد ؛بنابراین تشدید ارزش املایی ندارد و همکاران گرامی نباید نمره ای به
آن اختصاص دهند و یا نمره ای به خاطر ننوشتن آن از دانش آموز کم کنند.
***جدا یا پیوسته نویسی نمره ندارد ***
جدانویسی و پیوسته نویسی کلمات مرکب ،سلیقه ی رسم الخطی است . هر دوشکل
نوشتاری این گونه واژه ها( کتابخانه / کتاب خانه) از نظر ما درست است و
نباید برای این تفاوت نوشتاری نمره ای از دانش آموز کم گردد.
*کاربرد نشانه ی کسره ی اضافه ی کوچک وبزرگ یکسان است*
نوشتن کلماتی که در ترکیب آن ها از کسره ی اضافه ی استفاده شده ، کوچک یا
بزرگ نوشتن این نشانه ( لانه ی بلبل / لانهء ) ، تفاوتی ندارد و نباید نمره
کم گردد.
مقدمه
ارزش یابی یکی از عناصر بسیار مهم برنامه درسی است که تنها به پرسشهای کلاسی یا آزمون های پایانی محدود نمی شود. وقتی که محصول برنامه درسی به شکل بسته ی آموزشی در اختیار مخاطبان و مجریان قرار گرفت، انتظار میرود معلمان به منظور اطمینان از میزان تحقق اهداف برنامه، از آزمونها و شیوههای متنوّع، برای ارزش یابی استفاده کنند. پیشنهاد می شود در انتخاب شیوه های ارزش یابی اصول زیر رعایت شود:
1 – شیوه ی ارزش یابی باید با اهداف آموزشی و سایر عناصر برنامه، متناسب باشد و معلوم کند که هر کدام از شیوه ها و مهارت ها چه دانش، مهارت و نگرشی را میسنجد.
2 – شیوه ی ارزش یابی باید با رویکرد برنامه تناسب داشته باشد، مثلاً در برنامه ای که فعالیت محور و مهارتی است، شیوههای ارزشیابی در عین توجه به فرایند آموزش، نتیجه و میزان کسب مهارت آموزشی را نیز مورد توجّه و سنجش قرار می دهد.
3 – شیوه ی انتخاب شده، نسبت به سایر شیوه ها، کارآیی بیشتری داشته باشد.
4 – به تناسب ماهیت اهداف و سایر عناصر برنامه از شیوه های متنوّع، استفاده شود.
برای ارزش یابی ازمیزان تحقق اهداف برنامه ی درسی زبان و ادبیات فارسی دوره ی اوّل متوسطه، جهت گیریها متنوّعی قابل طرح است. در این برنامه با توجّه به اصول و مبانی آموزش زبان و ادبیات فارسی و نیز اهمیت برخی روش های ارزش یابی در این درس به اصول زیر تکیه و تأکید می شود:
1 – ارزش یابی از مهارت های خوانداری زبان
2 – ارزش یابی تلفیقی از مهارت های نوشتاری زبان
3 – ارزش یابی از فرایند آموزش و فعالیت های دانش آموزان
4 – ارزش یابی مستمر (تکوینی) در کنار ارزش یابی پایانی
با توجه به ماهیت برنامهی درسی زبان و ادبیات فارسی و نیز نوع ارزش یابی حاکم بر آموزش، برای ارزشیابی این درس، روشهای زیر پیشنهاد می شود:
1 – آزمون کتبی
2 – آزمون شفاهی
3 – مشاهده ی رفتار
برای استفادهی درست از روشهای فوق ورعایت رویکردهای ارزشیابی در این برنامه، از ابزارهای زیر میتوان بهره گرفت:
1 – آزمون کتبی شامل سوالات تکمیل کردنی، پاسخ کوتاه، انشایی و ... از ریز مهارت های نوشتاری.
2 – آزمون شفاهی شامل پرسش های شفاهی از مهارت های گوش دادن، سخن گفتن ، خواندن، درک متن و ریزمهارت های خوانداری (لحن، تکیه و...).
3 – چک لیست، ابزار اندازه گیری عملکرد دانش آموز در مهارت های ارتباطی، توانایی های ذهنی، شرکت در فعالیت های گروهی و مهارت های شفاهی زبان.
شیوه نامه ی ارزش یابی فارسی
جدول ساعات و مواد درسی زبان و ادبیات فارسی دورة اوّل متوسطه
ساعات |
مواد درسی |
نوع آزمون و ارزش یابی |
|
4 |
2
|
1) خواندن فارسی و درک متن |
شفاهی – کتبی |
2) املای فارسی |
کتبی |
||
2 |
3) آموزش مهارت های نوشتاری (نگارش و انشا) |
کتبی |
ارزش یابی آزمون های مستمر و پایانی درس های فارسی و درک متن (مهارت خواندن و کاربست ریزمهارت های خوانداری)، املا (مهارت درست نویسی و توانایی تشخیص شکل های صحیح نوشتاری) و درس آموزش مهارتهای نوشتاری(نگارش و انشا) ، به شرح زیر است:
1 – خواندن فارسی و درک متن: شفاهی – کتبی (20 نمره)
ارزش یابی تکوینی: 20 نمره: شفاهی
آزمون تکوینی (مستمر) می تواند شامل موارد زیر باشد: روخوانی متن با رعایت آهنگ و لحن مناسب آن، درک مطلب، خود ارزیابی، دانش های زبانی و ادبی، کارگروهی و مشارکت در گفت وگو، حفظ شعر، مطالعه و کتاب خوانی و پژوهش، توانایی در سخنوری و فن بیان، پاسخ به فعالیت ها و تمرین ها، شعرخوانی و روان خوانی.
یادآوری: نمره ی هر یک از ریز مواد بالا، به تشخیص معلّم و متناسب با فرآیند آموزش و شرایط کلاس و درس تعیین می شود.
ارزش یابی پایانی: 20 نمره : کتبی
نمره گذاری درس ادبیات فارسی پایةهفتم و هشتم دورة اول متوسطه
موضوع |
پایانی نوبت اول |
پایانی نوبت دوم |
شهریور |
|
نیمه اول کتاب |
نیمه دوم کتاب |
|||
بیان معنی شعر و نثر |
6 |
2 |
4 |
6 |
شناخت و معنی واژه |
2 |
5/0 |
5/1 |
2 |
درک متن |
4 |
1 |
3 |
4 |
دانش های زبانی و ادبی |
3 |
5/0 |
5/2 |
3 |
خودارزیابی |
3 |
1 |
2 |
3 |
حفظ شعر |
2 |
- |
2 |
2 |
جمع |
20 |
20 |
20 |
نمره ی نهایی: میانگین ارزش یابی تکوینی و پایانی است. (20=2: 40=20+20)
یادآوری: در هر نوبت به دلخواهِ دانش آموز، فقط یک شعر حفظی خواسته شود.
2 – املای فارسی: کتبی (20 نمره)
- ارزش یابی تکوینی، 20 نمره: 20 نمره املای تقریری تقسیم بر دو + 10 نمره فعالیت های املایی بخش نوشتن و پرسش های معلم ساخته
- ارزش یابی پایانی، 20 نمره: 20 نمره املای تقریری .
* نمره ی نهایی: میانگین ارزش یابی تکوینی و پایانی (20=2: 40=20+20)
یادآوری: املای تکوینی همیشه از درس خوانده شده، نیست. میتوان از درسهای پیشین و حتی دیگر کتابهای درسی همان پایه نیز املا گفت.
3- آموزش مهارت های نوشتاری(نگارش و انشا): کتبی (20 نمره)
ارزشیابی این درس در دو بخش صورت می گیرد:
الف) ارزشیابی فرایندی( مستمر) ب) ارزشیابی پایانی
الف) ارزشیابی فرایندی(مستمر)،(20 نمره)
ارزشیابی فرایندی، ارزشیابی عمکردی است که همزمان با پیشرفت فرایند «یاد دهی- یادگیری» و دقیقاً مبتنی بر آموزه های کتاب درسی صورت می گیرد ؛ یعنی معلّم پس از آموزش درس و به محض ورود به فعّالیّت های نگارشی ارزشیابی را آغاز می کند.
ارزشیابی فرایندی در دو بخش و مبتنی بر موارد زیر است:
-بازشناسی( تشخیصی)،(تمرین شماره 1 هر درس)، این تمرین ها در پی سنجش و تقویت توانایی بازشناسی دانش آموزان است .
- آفرینش ( تولیدی) ( تمرین شماره 2 هر درس) ، اهداف آموزشی این تمرین ها، تقویت توانایی مهارت نوشتن بر اساس آموزه های هر درس است.
1) مهارت نوشتن - داوری ( تحلیلی)( تمرین شماره 3 هر درس)، هدف این تمرین ها پرورش توانایی مهارت نقد و تحلیل نوشته ها، بر اساس سنجه های کتاب است.
(18 نمره) - تصویر نویسی(انشای آزاد) ، تصویر نویسی با هدف بالا بردن دقّت در نگاه و درک عناصر بصری و در نهایت، تقویت مهارت نوشتن، طراحی شده است.
- بازنویسی حکایت. در باز نویسیِ حکایت، تاکید بر باز نویسی به زبان ساده و ساده نویسی است.
- گسترش مثل. در این بخش، بازآفرینی، گسترش دادن و افزودن شاخ و برگ به اصل مَثل مورد تاکید است.
- درست نویسی. درست نویسی ها با هدف آموزش هنجار های نوشتن و آشنایی با کاربرد درست واژگان نوشتار معیار در ساختار کتاب، گنجانده شده اند.
* یاد آوری : هیچ یک از این عناصر و فّعالیّت ها به تنهایی موضوعِ آموزش و ارزشیابی نیستند؛ بلکه همه در خدمت تقویت توانایی نوشتن هستند. بنابراین پیشرفت دانش آموزان در مهارت نوشتن، هدف اصلی است.
در این بخش، به دلیل پیوستگی مهارت های زبانی، مهارت خواندنِ متن تولیدی از سوی دانش
2) مهارت خواندن آموزان ارزش یابی خواهد شد؛ یعنی لازم است هر دانش آموز، توانایی خوانش صحیحِ نوشته
(2 نمره) خود را با رعایت مهارت های خوانداری ( تکیه، لحن، کنش های آوایی و ...) داشته باشد.
ب) ارزشیابی پایانی( 20 نمره)
بر پایة رویکرد اصلی این برنامه که « آموزش مهارت های نوشتاری» است. همة عناصر سازه ای و محتوایی کتاب به دنبال پرورش «مهارت نوشتن» هستند؛ بنابراین تمام آموزه های درس، فعّالیّت های نگارشی، تصویر نویسی یا انشای آزاد، بازنویسی حکایت و گسترش مثل ، نهایتا باید به تولید یک متن مناسب بینجامد که کم و بیش همة نتایج آزمون فرایندی را در بر گیرد؛ این نتایج در هر نوبت و در قالب آزمون پایانی ارزشیابی می شود.
در ارزشیابی پایانی چند موضوع تعیین می شود تا دانش آموز یک موضوع را برگزیند و در بارة آن، متنی بنویسد. نوشتة دانش آموز، بر پایة سنجه های زیر، ارزشیابی می شود.
شیوه نامة ارزشیابی پایانی‹‹ آموزش مهارت های نوشتاری» پایة هفتم و هشتم |
||
نمره |
سنجه های ارزشیابی |
موضوع |
2 2 |
1. ساختار بیرونی( داشتن مقدّمه، تنه ، نتیجه) 2. ساختار زبانی ( زبان نوشته ساده، جمله ها کوتاه) |
الف) ساختار |
2
3
3
3 2 |
1. خوش آغازی (جذّابیّت و گیرایی- نشان دادن نمایی کلّی از محتوای نوشته)
* شیوة بیان نوشته( بیان ساده و صمیمی- بیان 2. پرورش موضوع احساس متناسب با موضوع) * سیر منطقی نوشته( پرداختن به جنبه های مختلف موضوع- انسجام نوشته) * فکر و نگاه نو(نگاه به موضوع، از زاویه ای متفاوت) 3. خوش فرجامی ( جمع بندی مطالب- تاثیر گذاری و تفکّر برانگیز بودن) |
ب) محتوا |
1 1 1 |
1. نشانه های نگارشی(نشانه گذاری به تناسب آموخته ها و نیاز های متن) 2. املای واژگان( نداشتن غلط املایی) 3. پاکیزه نویسی( حاشیه گذاری و حُسنِ سلیقه) |
پ) هنجار های نگارشی |
نمره نهایی: میانگین ارزشیابی فرایندی( مستمر) و ارزشیابی پایانی است. (20=2÷40=20+20) .
در صورت برخورداری نوشته از فضای خلاقانه و نگاه نو، می توان از برخی کاستی های ظاهری و کم اهمیت مانند خط خوردگی ها، چشم پوشی کرد.
تذکّر: درس فارسی شامل سه عنوان مستقل است که هر یک نمره ی جداگانه ای دارند. تفکیک عناوین و ساعات، نباید بهانهای شود برای توزیع مواد درسی میان چند دبیر، با توجّه به رویکرد تلفیقی و درهم تنیدگی مهارت های زبانی، ضرورت دارد، چهارساعت فارسی در یک کلاس، به یک دبیر واگذار گردد. گروه زبان و ادب فارسی
دفترتالیف کتاب های درسی
در
انشای توصیفی باید به توصیف همه جانبه موضوع پرداخت . برای توصیف خوب باید
چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم . آنچه را مشاهده کرده ایم یا میکنیم به
دقت به ذهن بسپاریم ویادداشت کنیم.
اگر بخواهیم خوب توصیف کنیم باید مراقب باشیم چیزی از قلم نیفتد. لازم است توصیف ما به گونه ای باشد که خواننده موردوصف (موضوع) را در مقابل چشمان خود آنگونه که هست مجسم کند و خویشتن را در مقابل آن ببیند . هر چه توصیف ما دقیق تر و زیبا تر باشد انشا یا نوشته بهتر خواهدبود .
برای مثال وقتی از ما می خواهند باغی را توصیف کنیم تمام توضیحات لازم از جمله صدای پرندگان – آب – حرکت برگ ها و حتی ریزترین مطالب از چشم ما دور نماند .
سؤالات فصل 1، 2 و 3
1- در بیت زیر کدام آرایه ی ادبی به کار رفته است ؟
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
1- تشبیه 2- کنایه 3- تشخیص 4- جناس
2- کدام کلمه با بقیه هم خانواده نیست ؟ 1- مشتاق 2- تشویق 3- شفقت 4- اشتیاق
3- شباهت قصیده با غزل در چیست ؟
1- وزن 2- موضوع 3- تعداد ابیات 4- طرز قرار گرفتن قافیه
حرف ربط
میان کلمات یا گروه کلمات پیوند ایجاد مى کند.
علی و محمد را در مدرسه دیدم.( علی – محمد: مفعول، و حرف ربط)
ساده
از یک تکواژ ساخته شده اند و قابل تجزیه نیستند.
و، اگر، تا، پس، زیرا، که، مگر، نیز، ولى، یا، چون، نه، هم.
مرکّب
مجموعه ای از دو یا چند واژ هستند.
آن گاه، ازاین رو، اگرچه، بااین که، بلکه، بنابراین، تاجایى که، هرچند،همان که، چنانچه.
حرف اضافه
میان کلمات یا گروه کلمات وابستگى برقرار مى سازد.این حروف معمولا کلمه یا گروهی از کلمات را به فعل نسبت می دهد.
با اتوبوس از خانه به مدرسه رفتم.
ساده
از یک تکواژ ساخته شده است.
از، با، بر، براى، به، بى، تا، جز، در، چون.
مرکّب
مجموعه از دو یا چند واژ است.
از براىِ، غیر از، علاوه بر، راجع به، درباره، از روى، همانندِ.
حرف نشانه
نشان مى دهد که کلمه داراى چه نقشى در جمله است.
مثل:الف در خدایا (نقش منادا)
علی را دیدم.( را نشانه مفعول)
برخى از حروف گاه حرف ربطند و گاه حرف اضافه.
به این مثالها توجه کنید:
ـ تا: این حرف اگر نشان دهنده دلیل چیزى یا کارى باشد، حرف ربط است.
مثال: «پیامبر مشتاق و بیتاب به خانه آمد تا اوّلین فرزند فاطمه را ببیند.»
و اگر پایان چیزى یا کارى را نشان دهد، حرف اضافه است.
ـ چون: این حرف اگر دلیل یا شرط را نشان دهد، حرف ربط است: «غروب من چون درست بنگرى، طلوع من است.»
و اگر براى مثال آورى باشد، حرف اضافه است: «انسان هایى چون على هرگز تکرار نمى شوند.»~~
هرگاه در یک گروه اسمی بیش از یک اسم وجود داشته باشد،تنها یکی از آنها هسته است وآن اسمی
است که معمولاًمفهوم اصلی گروه اسمی را تشکیل می دهد .
برای تشخیص آن با ید به موارد زیر توجّه کرد.
1- اگر گروه اسمی جایگاه نهاد را اشغال کند ،فعل جمله از نظر شخص وشمار تنها با اسمی مطابقت
می کند که نقش هسته را بر عهده دارد.
مثال:« دبیران مدرسه ی ما فردا در یک جلسه ی عمومی شرکت خواهند کرد .»
در این جمله گروه اسمی "دبیران مدرسه ی ما "نقش نهاد را دارد واز سه واژه تشکیل شده است که فعل
جمله تنها با واژه ی "دبیران"مطابقت دارد .
2-ملاک دیگر برای تشخیص هسته ی گروه اسمی این است که معمولاًاولین واژه ای که در گروه اسمی
نقش نمای اضافه می گیرد ،هسته است .
مثال :"آن دو درخت تنومند همسایه "
۳- اگردر گروه اسمی هیچ کدام از واژه ها نقش نمای اضافه ندارند ،هسته آخرین واژه است .
مثال :این چند دانش آموز
هسته
که اگر آن را گسترش دهیم ،دانش آموز اولین واژه ای است که نقش نمای اضافه می گیرد .
"این چند دانش آموز ِ زرنگ"
هسته
1- واژه هایی که در نقش های نهاد ،مفعول ،متمم،مسند ،مناداومضاف ٌالیه به کار می روند.
2-اسم ها -غیر از اسم خاص- نشانه ی نکره می پذیرند . مانند: کتابی
3-اسم ها جز- اسم خاص - وابسته های پیشین می پذیرند . مثال :این کتاب
4-اسم ها غیر از- اسم خاص- جمع بسته می شوند . نظیر: کتاب ها
3- در گروه اسمی به سه روش زیر شناخته می شود:
الف) اگر گروه اسمی از یک واژه بیشتر باشد،اوّلین واژه ای که نقش نمای کسره (-ِ)می گیرد هسته است. باغِ گیلاس پسر همسایه
ب) اگر هیچ کدام از واژه ها نقش نما(-ِ) نداشته باشد آخرین واژه در آن گروه، هسته است. همان چهار دستگاه رادیو
پ) از طریق شناسایی وابسته های پیشین و پسین. این مورد مستلزم تسلط کامل دانش آموز در تشخیص وابسته های اسم است. همان چهار مرد دانا
پایه نهم
با توجه به مهارت هایی که در نوشتن آموخته اید در باره ی یکی از موضوعات زیر متنی بنویسید
الف) دوره ی نوجوانی
ب) دردسرهای تلفن همراه ( با فضای طنز)
ج) هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک (باز آفرینی مثل به زبان ادبی)
پایه هشتم:
با توجه به مهارت هایی که در نوشتن آموخته اید در باره ی یکی از موضوعات زیر متنی بنویسید
الف) توصیف یک روز بارانی با بهره گیری از حواس بینایی و شنوایی
ب) تصویری از صندوقچه ی مادربزرگ
ج) باز آفرینی ضرب المثل: کفش کهنه در بیابان نعمت است
تکنیک بارش فکری (brainstorming) را دکتر الکس اس اسبورن
در سال 1938 ابداع کرد. این تکنیک که به اسامی مختلف مانند بارش افکار،
طوفان فکری، طوفان ذهنی و ... نیز نامیده میشود، یکی از معرفترین تکنیکهای
خلاقیت است. بارش فکری یک تکنیک گروهی است و شرکت کنندگان طی جلسهای در
مورد یک مسئله یا مشکل به صورت گردشی ایدههای فیالبداهه خود را بیان
میکنند. جلسه توسط یک سرپرست مدیریت میشود و یک نفر هم نظرات ارائه شده
را روی تخته یادداشت میکند.
این تکنیک خلاقیت دارای دو مرحله مجزا است:
1- مرحلهی تولید ایده: هدف از این مرحله تولید تعداد زیادی ایده است که توسط شرکت کنندگان به نوبت ارائه میشود.
در مرحله تولید ایده قوانینی وجود دارد که باید توسط همه شرکت کنندگان رعایت شود. این قوانین عبارتند از:
. هیچ فکر و ایدهای نباید مورد قضاوت، ارزیابی و انتقاد قرار گیرد.
. هر چه ایدهها دور از ذهن، بکر و جسورانه باشند، بهتر است.
. هر چه تعداد ایدهها بیشتر باشد بهتر است.
. تا زمانی که افراد شرکت کننده ایده ارائه میدهند، جلسه بارش افکار ادامه پیدا میکند.
2- مرحلهی ارزیابی ایده:
در این مرحله ایدهها مورد ارزیابی قرار گرفته، برخی حذف میشوند. تعدای
با هم ترکیب میشوند و ایدههای جدید و کاملتری را به وجود میآورند. در
نهایت نیز ایدههای برتر انتخاب و مورد استفاده قرار میگیرند.
فعل از نظر گذر دو حالت دارد یا گذراست یا نا گذر.
1-فعل گذرا چیست؟ فعلی است که علاوه بر نهاد ، مفعول ، متمم یامسند بخواهد. بنا بر این فعل گذرا سه نوع است: گذرا به مفعول، گذرا به متمم وگذرا به مسند. فعل ساخته شده از مصدر هایی نظیر خوردن، آوردن، بردن،پوشیدن و ... گذرا به مفعول هستند. همچنین فعل ساخته شده از مصدر هایی نظیر اندیشیدن، برگشتن، پرداختن و ... گذرا به متمم هستند و فعل ساخته شده از مصدر های بودن، شدن، گشتن و ... گذرا به مسند هستند. علاوه بر این ها برخی دیگر از فعل ها گذرا به دو چیز هستند مثلا فعل ساخته شده از مصدر های بخشیدن، شنیدن، افزودن و ... هم گذرا به مفعول وهم گذرا به متمم هستند یعنی جمله ای که چنین فعل هایی داشته باشد از نظر تعداد اجزا، چهار جزیی و گذرا به مفعول ومتمم به حساب می آیند.
2- فعل ناگذر چیست؟ فعلی است که تنها به نهاد نیاز دارد. فعل ساخته شده از مصدر هایی نظیر آمدن، رفتن، ایستادن، افتادن، پریدن، خوابیدن دویدن، گریستن و ... ناگذر هستند. مثال:دیروز دوستم با اتوبوس ازتهران به کوهدشت آمد. در این جمله چون معنی فعل آمد با وجود نهاد یعنی دوستم کامل است به سایر قسمت های جمله نیازی ندارد زیرا همگی برای توضیح اضافه آمده اند وقابل حذف می باشند چون قید یا متمم قیدی محسوب میشوند . تذکر مهم: اگرفعلی حرف اضافه ی اختصاصی داشته باشد، آن فعل به متمم فعلی یا اجباری احتیاج دارد مثل فعل می ترسد در جمله ی « کودک از سایه می ترسد » اما اگر فعلی بیش از یک حرف اضافه داشته باشد یعنی بتوان در جمله ای که فعل آن ناگذر باشد بیش از یک حرف اضافه بیاوریم تمام متمم هایی که در چنین جملاتی که فعل به آن ها نیاز ندارد متم قیدی هستند مثل: رضا با دوستش به سینما می رود. فعل می رود چون بیش از یک حرف اضافه می خواهد متمم یا متمم هایی که با آن می آیند متمم قیدی می باشند.
پرکاربرد ترین مصدرهای ناگذر (مصدر فعلهایی که جملههای «دو جزئی» میسازند.) |
آمدن، افتادن، ایستادن، خوابیدن، رفتن، ماندن، نشستن، مردن، درخشیدن، روییدن، برخاستن، پریدن، دویدن، تابیدن، جنبیدن، نالیدن، وزیدن، گندیدن، لرزیدن، لغزیدن، دمیدن، زیستن، شتافتن، گریستن، خشکیدن، خزیدن، خروشیدن، چرخیدن، جهیدن، جوشیدن، ترکیدن، پوسیدن، پلاسیدن، غرّیدن، لنگیدن، بالیدن (رشدکردن) و ... |
یکی از غلط های بسـیار رایج املایی، در کاربرد درسـت و به جای این دو واژه قرار دارد.
گذاشتن و گزاردن
مانند: قانون گذار، بنیان گذار، نمازگزار، خدمت گزار و... .
نخست باید دانست که نوشتن این دو فعل به صورت گزاشـتن و گذاردن نادرست اسـت و درسـت آن ها همان گذاشـتن و گزاردن اسـت.
گذاشـتن به معنی قرار دادن چیزی به طور عینی و مشـهود در جایی اسـت؛ و مجازاً نیز به معنی پی انداختن، وضع کردن و بنیاد نهادن چیزی است.
عینی و مشهود: "او کتاب را در قـفـسـه گذاشـت."
مجازاً: مانند قانون گذار که کسی اسـت کـــه قانون را وضع می کند یا بنیان گذار که چیزی را تاسیس می کند، یا نام گذاری که وضع کردن نام برای چیزی است.
گزاردن را نیز می توان در دو معنی کلی به شـرح زیر خلاصه کرد:
1- به معنای "به جا آوردن"، "ادا کردن"، "انجام دادن".
مثلاً نماز گزاردن یعنی "ادا کردن نماز"، یا وام گزاردن یعنی "ادا کردن وام"، بنا براین وام گزار درسـت اسـت نه وام گذار.
به همین ترتیب باید نوشـت: حج گزار، خراج گزار، سپاس گزار، شکرگزار، خدمت
گزار، حق گزار، پاسخ گزار، مدح گزار، پیغام گزار، گله گزاری، خبرگزاری،
کارگزار( اجرا کننده وانجام دهـنده ی کار )، پیغام گزار( کسی که پیغام را
باز گو می کند یا پیغام را می آورد) و...
2- به معنای "برگرداندن از زبانی به زبان دیگر یا از بیانی به بیان دیگر، یا از نظامی به نظام دیگر اسـت":
بنابراین برابر اسـت با ترجمه کردن و گزارنده و گزارش، به معنای مترجم و ترجمه است.
خواب گزاری نیز یعنی " تعبیر خواب" و خواب گزار یعـنی تعبیرکننده خواب ( معبر) و اصطلاحات دیگری همچون گزارشـگر.
در لینک بالا تمامی نکات اصلی فارسی هشتم گنجانیده شده
فایل زیر حاوی 35 صفحه جزوه تمامی ارایه های دوره اول متوسطه هفتم هشتم و نهم می باشد
دریافت
حجم: 504 کیلوبایت
روز و روزگاری توی ده و دیاری
بود آقای نجاری که جمع می کرد ، چوب با گاری
اوستا قلی نجّار ده آدمی بود ، خیلی ساده
یک روز که چوب رو می برید یک تکّه از چوبه ، پرید
رفت تو چشم اوستای ما داد قلی رفت به هوا
آی چه کنم؟وای چه کنم؟ چه خاکی من به سر کنم؟
کشون کشون ، دوون دوون رسید میون کوچه شون
نمی دونست چیکار کنه درد چشمو دوا کنه
یادش اومد که همسایش درمون می کرد تو باغ وحش
درد چشم هر حیوونی خیلی راحت به آسونی
دوید دوید زودی رسید در می زد و پا می کوبید
آی دُکی جون کمک کنید چشم منو دوا کنید
از اون طرف توی خونه اومد صدای صاحبخونه
چیه ؟چی میگی ؟ زود بیا تو درمون کنم من درداتو
این معجونه ساخت منه بزن ببین ، چه میکنه
اوستا قلیه سادمون زد به چشش از اون معجون
یک روز گذشت ، دو روز گذشت یک هفته و یک ماه گذشت
چشای اوستا نجّاره ضعیف شدن به کباره
دنیا براش تار شد سیاه و آوار شد
نجاری شو رها کرد قشقلقی به پا کرد
رفت خونه ی قاضی ده تا مشکل رو توضیح بده
جنابِ قاضیِ شکور برس به دادِ منِ کور
دکتره با دوز و کلک زده به زخم من نمک
به جای درمون چِشَم نگفت بهم که کور می شم
قاضیه فهمید که دکتره دکتره شیر و شتره
خنده ای کرد با اشاره به اوستا قلی نجّاره
گفت اگه تو می فهمیدی که مثل حیوون نبودی
می رفتی پیش یک پزشک نه خونه ی یک دام پزشک
جزای فرد ساده لوح همین بسِ ، دیگه برو
کاری از گروه تفاهم(کیمیا الوند،نازنین
حسینی،مهناز رضاقلی نژاد،سهیلا شهانی،ساجده کردی)،دانش آموزان پایه نهم،دبیرستان
فرزانگان
حکایت زیر را بخوانید و به زبان ساده باز نویسی کنید
شخصی به عیادت مریضی رفت . بسیار بنشست و نقل ها گفت و در آخر از مریض پرسید : از چه درد می نالی ؟ بیمار گفت : از زیاد نشستن تو
حکایت شده است که شخصی به عیادت مریضی رفت و مدتی طولانی نزد او نشست و سخن بسیار گفت و از بیماریش پرسید.
مریض بیماری اش را با او گفت و بیماری اش مقداری خطرناک بود.
این عیادت کننده فریادی کشید: آه! فلان دوست من به این بیماری مبتلا بود و از آن درگذشت و فلان دوست برادرم از این بیماری در بستر بود و بود تا این که مرد و فلان همسایه دامادم به این مرض مبتلا بود و فوت کرد و مریض که به او گوش میداد٬ نزدیک بود که منفجر شود. وقتی این شخص از سخنانش فارغ شد و خواست بلند شود٬ رو به بیمار کرد و گفت: هان!
با من کاری نداری؟ بیمار گفت: بله وقتی بیرون رفتی دوباره نزد من نیا
همان طور که می دانیم در کتاب آموزش مهارت های نوشتاری پایه های هفتم وهشتم بخش هایی با عنوان:حکایت نگاری و مثل نویسی آمده است که باید در هر دو مورد به گسترش موضوع و باز نویسی متن(شاخ و برگ دادن به نوشته و حفظ انسجام آن) پرداخت.
این تلاش در کلاس انشا و در حضور دوستان در فضایی آرام همراه با سکوت و تفکر انجام می شود.
نگارش های زیر حاصل اندیشه و تفکر دانش آموزان خلاق کلاس انشاست. البته نوشته های دیگر دوستان در روز های دیگر در وبلاگ ثبت خواهد شد.
حکایت نگاری صفحه 32 انشای هشتم
اصل حکایت از گلستان سعدی:
مردکی را چشم درد خاست پیش بیطار (دام پزشک) رفت که دوا کن بیطاراز آنچه در چشم ستوران(چارپایان) می کرد در دیده ی او کشید و کور شد.حکومت(شکایت) به داور بردند.
گفت: "بر او هیچ تاوان (جُرم) نیست؛اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی".
گسترش حکایت با قلم دانش آموزان خلاق به شکل زیبا
نوشته ی زینب فهامی هشتم شش
مردکی ساذه لوح و ناقص العقل به نام حیف نون روزی در چشمش گرد و غبار رفت و او
گوش پاک کنی را که روز قبل هنگامی که از حمام آمده بود،استفاده کرده بود ، داخل
چشمش کرد و چشم درد گرفت وکاسه ی چه کنم چه کنم دستش گرفت.
سپس کمی فکر کرد و گفت باید نزد چشم پزشک بروم. او با امید بهبود درد چشمش
شال وکلاه کرد و از خانه بیرون رفت
نا این که فرد سفید پوشی را دید و به گمان آن که
دکتر است نزد او رفت. سپس از مرد سفید پوش شغلش را پرسید و مرد سفید پوش
در جواب به دکتر گفت که من دامپزشک هستم.
حیف نون با خودش گفت حیوان ها چشم دارند من هم چشم دارم. همه ی ما را نیز
خدا آفریده پس تفاوتی میان من و حیوانات در علاج چشم درد نیست بنابراین از
دامپزشک خواست تا دارویی را که برای گاو و گوسفندان استفاده می کند برای او نیز
تجویز کند تا بهبود یابد. دامپزشک هم غافل از همه جا دارویی را در چشم حیف نون
ریخت و او به جای بهبود برای همیشه چشم از دیدن تصاویر این دنیا بست و کور شد.
حیف نون پیش قاضی رفت و داد و هوار کرد که بیطار مرا کور کرده است.
قاضی گفت کار او این است که اگر کسی به او مراجعه کرد او را درمان کند و همیشه
حیوانات را پیش دامپزشک می برند و گناه از او نیست بلکه اینجور که از شواهد
پیداست تو خود را هم رده ی خری فرض کرده ای و پیش بیطار رفته ای ،غافل از این
که :
کار هر کس نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن
برای علاج چشمانت به دامپزشک مراجعه کرده ای . قاضی به عنوان حسن ختام
گفته هایش رو کرد به حیف نون و گفت تا این لحظه از عمرت خری بوده ای و مثل خران
زندگی کرده ای از الآن نیز تا انتهای عمرت همانند موش کور زندگی کن و ضمن تنوع،
تجربه ی جدیدی کسب کن.
حیف نون مابقی عمرش را سپری کرد و عمرش به پایان رسید و روز محشر به پا شد.
ندا آمد که همه ی حیوانات به بهشت بروند.
حیف نون هم دنبال حیوانات دیگر راهی بهشت شد که ندا آمد :
حیف نون تو چرا می روی؟ حیف نون جواب داد هه!!! زرنگی؟؟!! تا توی دنیا بودم بهم
می گفتن خر ؛حالا که به اینجا رسید شدم آدم؟!
دوباره ندا آمد که تا حالا این قدر قانع نشده بودی. بهشت بر تو گوارا باد ای حیف نون خر!!!
به پاییز بگو ، هروقت آمد با نغمه ی ترنم باران بر روی برگ های زرد آرزوهایش بیاید.
بگو آغاز کند شروعش را با مهر هرچند که ما تمام بی مهری هایمان را پای اون منویسیم.
از او بپرس که چگونه توانست این دنیا را از پشت پرده ی مه آلود اندوه زیبا
ببیند؟؟؟ هنگامی که ما دست های معصومانه اش را در سرمای بیکران زندگی تنها
گذاشتیم.?
از او بپرس که چگونه گذشتند تکرار روز های غریبانه اش ،
زمانی که ما پا بر روی احساساتش گذاشتیم ، و تنها با صدای خش خش ظریفی رویا
هایش را خرد کردیم.??
به او بگو که بی صبرانه منتظریم دست های تنهایش
را در دست های گرم و صمیمی خورشید بگذاریم و گرما را در سرار وجود زیبایش
پراکنده کنیم. به او بگو که پیش رویش حقیقتی به زیبایی دانه برف های بلوری
پنهان شده است.گر میدانست که چگونه پریشان میکند دل های عاشق را و چگونه همدم است برای دل پیر تنها …… هرگز دیر نمیکرد.
کاش پاییز میدانست اشک هایش چه نغمه ی زیبایی دارند هنگامی که با شیشه برخورد میکنند…
ای کاش میدانست که ما عاشقی را با او بلد شدیم … آن روز هایی که دست در
دست یک دیگر در هوای غم انگیزش قدم میزدیم و او عطر غم را می پاشید بر دل
های خسته. و………….
به پاییز بگو زیبا باشد بگو راضیست در زمانه که تنها برگ های رقصان آن را فاش میکنند????
یلدا کهندل
بیت:
ای خدای مهربان و بخشنده ، ای که از فضل و بخشش تو حاجت هر نیازمند برآورده می شود، با بودن خدایی چون تو، شایسته نیست . که بنده به دیگری روی آورد و از غیر تو یاری بخواهد.
2بیت:
- خدایا ، دانش اندک ما را که همچون قطره ای از دریاهاست. به دریاهای دانش بیکران خود متصل کن
بیت 3 :
خدایا همچون پرندگان حریص و گرسنه ای که در مسیر پروازشان دام های پردانه ی بسیاری گسترده شده، در مسیر زندگی ما نیز امکان لغزش و خطا و گمراهی بسیار است.
بیت 4 :
اما اگر در هر قدم از مسیر زندگی ماهزاران خطر باشد، نگرانی و اندوهی نداریم زیرا می دانیم که تو برای خدای مهربان، هرگز بنده ات را تنها گذاری.
بیت 5:
از خدا می خواهیم که ما را موفق کند که بنده ی ، مطیع و شاد باشیم. زیرا بنده ناسپاس و نافرمان از لطف پروردگار محروم خواهد شد.
بیت 6:
انسان ناسپاس و گمراه تنها به خودش بدی نمی کند، اخلاق رفتار بد او مانند آتش به همه جا سرایت می کند و به همه زبان می رساند.
*********
دراین شعرمولانا انسان ناشکر و ناسپاس در برابر خداوند را، انسان بی ادب
نامیده است که نه تنها خودش را از نعمتهای الهی محروم می کند، بلکه با
ناشکری، برای همه اطرافیـانش بدی به وجود می آورد.
مولانا از ناسپاسی اقوام دیگر در گذشته، مثال می زند و می گوید که قوم
موسی و عیسی نیز دایما ایراد می گرفتند و ناشکر بودند و برای همین روزی خود
را نزد خداوند کم می کردند.
به هر حال هرکسی، نتیجه رفتارهایش را می بیند و ناشکری و گستاخی، نتیجه
خوبی ندارد. حتی فرزند بی ادب در خانواده نیز، خود را از نعمتهای خانواده
محروم میکند.
***
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد
مایِده از آسمان در میرسید
بیشَری و بیِع و بیگفت و شنید
درمیان قوم موسی چند کس
بیادب گفتند کو سیر و عدس
مُنقطع شد خوان و نان از آسمان
ماند رنج زَرع و بیل و داسمان
باز عیسی چون شفاعت کرد حق
خوان فرستاد و غنیمت بر طَبَق
باز گُستاخان ادب بگذاشتند
چون گدایان زَلهها برداشتند
لابه کرده عیسی ایشان را که این
دایمست و کم نگردد از زمین
بدگمانی کردن و حرصآوری
کُفر باشد پیش خوان مِهتری
هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بیباکی و گُستاخیست هم
هر که بیباکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پرنور گشتهست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد مَلَک
مولانا ،مثنوی معنوی
۱-توفیق ادب داشتن: فرصت و امکان با ادب بودن
۲-آفاق: آسمانها، منظور کل جهان هستی است.
۳-مایده: نعمت های خوراکی
۴-شری و بیع: خرید و فروش
۵-معنی بیت: وقتی قوم موسی از سر ناسپاسی، قدر نعمتهایی که خدا برایشان می
فرستاد را ندانستند، آن نعمتها قطع شدند و آن مردم در رنج و زحمت افتادند
۶-خوان: سفرهرطبق: سینی
۷-ادب بگذاشتند: ادب را کنار گذاشتند
۸-زله برداشتن: باقیمانده و ریزههای غذا را جمع کردن
۹-لابه کردن: التماس و زاری کردن
۱۰-خوان مهتری: سفره بزرگان
۱۱-معنی بیت: هرکسی که نسبت به دوست خود، قدرنشناس و بی ادب باشد، انسان واقعی و با معرفت نیست
۱۲-معنی بیت: روشنی این عالم، از نور ادب و شکرگزاری و قدردانی است و
فرشتگان برای همین ادب و سپاسگزاری که در طبعشان دارند، این قدر پاک و
معصوم هستند.
تعدادجمله ازفرمول زیربه دست می آید .
1- فعل های حاضر در جمله را می شماریم.
2- فعل های غایب (حذف شده ) را می شماریم.
3-شبه جمله تمام جمله ها به عنوان جمله حساب می شوند
تعداد فعل های ذکر شده + تعداد فعل های حذف شده + شبه جمله
مثال : ای مردم ! بدانیدملتی که تلاش کند وپشتکار داشته باشد هم به برخورداری می رسد وهم به موفقیت .
ای مردم + بدانید+ تلاش کند+ داشته باشد +می رسد +می رسد (که حذف شده )
شبه جمله + فعل + فعل + فعل + فعل +(فعل حذف شده)
گاهی در جمله عبارتی شبیه به فعل می آید که هرگز فعل نیست .مانند مصدر ها ،بنابراین، این گروه هرگز در شمارش، جمله محسوب نمی شوند.
مثال : هنگام رفت وآمد از خیابان احتیاط کن . ( یک جمله )
کار کردن وتلاش کردن رمز موفقیت است . ( یک جمله )
نکته :گاهی فعل ها به صورت مخفف می آیند .درشمارش جمله ها محسوب می شوند
مثال :من آن نی ام که تورراها کنم .(من آن کسی نیستم که تورارهاکنم )
شبه جمله ها بر دو نوع هستند:
1- منادا منادا را از حروف ندا تشخیص می دهیم . حروف ندا عبارتند از : ای ، یا ، ایا ، « ا » در پایان واژه ، Ø ( بدون هیچ علامتی ) یعنی از لحن نوشته یا کاما متوجه می شویم .
2- صوت عبارتند از :
برای آرزو و دعا : کاشکی ، کاش ، ای کاش ، آمین ، الهی
برای تشویق به به ، آفرین ، احسنت ،بارک الله، مرحبا،خوشا
برای تاسف و درد آه ، درد ، دریغا ، دریغ ، ای داد ،فریاد ، وای
برای تعجب به ، وه ، عجب ، چه عجب ، عجبا ، شگفتا
برای تنبیه امان ، الامان ، مبادا ، زنهار ، هان
برای احترام چشم ، به چشم ، بله قربان
برای قبول و تصدیق بله ، آری ، ای ، ای والله
برای دستور خاموش ، ساکت ، یالله ، بسم الله
تعدادجمله ازفرمول زیربه دست می اید .
تعداد فعل های ذکر شده + تعداد فعل های حذف شده + شبه جمله
مثال : ای مردم ! بدانیدملتی که تلاش کند وپشتکار داشته باشد هم به برخورداری می رسد وهم به موفقیت .
ای مردم + بدانید+ تلاش کند+ داشته باشد +می رسد +می رسد (که حذف شده )
شبه جمله + فعل + فعل + فعل + فعل +(فعل حذف شده)
گاهی در جمله عبارتی شبیه به فعل می آید که هرگز فعل نیست .مانند مصدر ها ،بنابراین، این گروه هرگز در شمارش، جمله محسوب نمی شوند.
مثال : هنگام رفت وآمد از خیابان احتیاط کن . ( یک جمله )
کار کردن وتلاش کردن رمز موفقیت است . ( یک جمله )
نکته :گاهی فعل ها به صورت مخفف می آیند .درشمارش جمله ها محسوب می شوند .
مثال :من آن نی ام که تورراها نکنم .(من آن کسی نیستم که تورارهانکنم )
نکات کلیدی در ادامه مطلب
بهترین راه شناخت قید در جمله این است که آن را از جمله حذف کنیم اگر در مفهوم جمله خللی ایجاد نشود آن کلمه قید می باشد .
اقسام قید( از نظر مفهوم ) :
قید از نظر مفهوم ،یعنی زمان، مکان، مقدار، چکونگی، یا مفهومی جز آن را برساند . معروفتریناقسام قید:
1- قید زمان: مانند روز، شب، صبح، امروز، امشب و ...
2- قید مکان: اینجا، آنجا، هر روز، همه جا، عقب، پایین و...
3- قید مقدار(کمیت): کم بیش، بسیار، خیلی، بس، کمی و...
4- قید کیفیت(چگونگی ): مانند، خوب، بد، زشت، زیبا، چگونه، آهسته ...
5- قید حالت: قید حالت، که حالت و چگونگی فاعل یا مفعول را در حین انجام دادن یا انجام گرفتن کار می رساند.
مانند: احمد خندان آمد. خندان حالت خندیدن را نشان می دهد .
6- قید تمنا: کاش، کاشکی، ان شالله، لطفاً، ای افسوس ،
7- قید تاسف: متاسفانه، افسوس، وای، دریغ، دریغا و...
8- قید تعجب: عجب، شگفتا، وه ، به به و...
9- قید قصد: ترحما، از روی تفنن، تبرکا و...
10- قید تدریج: دقیقه به دقیقه، هفته به هفته، اندک به اندک و...
11- قید تکرار: باز، دیگر، دوباره، دو مرتبه، مجدداً و...
12- قید تفسیر: یعنی، بدین معنی که، به عبارت دیگر و...
13- قید ترتیب: یک یک، دو دو، پی در پی و...
14- قید پرسش: آیا، چرا، چه، کجا و...
15- قید استثنا: بجزکه، مگر که، استثنائاًو...
16- قید نفی: هرگز، به هیچ وجه، ابداً و...
17- قید تصدیق و تاکید: بلی، حتماً، قطعاً و...
18- قید تشبیه: گویی، گفتی، به سان و...
19- قید علت: از این رو، بدین جهت، به این دلیل و...
20- قید انحصار: فقط، بس، تنها، منحصراً.
21- قید تبری و ادب: دور از مجلس، خدا نکرده، دور از رو.
22- قید اختصار: فی الجمله، باری، الغرض.
قید چیست ؟
هر کلمه ای که کلاً جمله یا فعل یا هر واژه ی دیگر ی را مقید و محدود نماید قید است و ساده ترین را ه شناخت قید از غیر آن حذف از جمله است که اگر با حذف کلمه ای معنی جمله ناقص نشود ، همان کلمه قید است .
انواع قید که در کتاب درسی آمده عبارتند از قید های نشانه دار و بی نشانه
قید های نشانه دار :
1- تنوین دار مثل :احیاناً، اتفاقاً ، احتمالاً اساساً و ...وهر کلمه ی تنوین دار البته تنوین نصب .
و چون این قید ها همیشه قید اند می توان به نوعی قید مختصهم نامید که بعداً توضیح خواهیم داد .
2- حرف اضافه + اسم ( متمم قیدی ) هر اسمی که همراه با حرف اضافه بیاید و حذف ان خللی در معنی جمله وارد نکند قید است و برای تشخیص آن باید حروف اضافه را یاد گرفت .
حروف اضافه : از ، با ، در ، برای ، بر ، به ، بی ، بهر ِ ، چون ، تا ، مثل ، و....
قالب شعر : مثنوی
از کتاب : مخزن الاسرار نظامی
بیت 1 : کودکی از جمله آزادگان رفت برون با دو سه همزادگان
معنی : کودکی از خانواده ی انسان های نجیب و اصیل با دو سه نفر از هم سن و سالهای خودش ، برای بازی کردن ، بیرون رفت .
لغت : از جمله ی : از گروه ، از مجموعه ی / آزدادگان : ج آزاده ، اصیل و نجیب ، جوانمرد / همزادگان : ج همزاد ، هم سن و سال
نکته ی دستوری : کودکی : ساده («ی» در کودکی نکره است.)/ آزادگان و همزادگان : جمع
بیت 2 : پای چون در راه نهاد آن پسر پویه همی کرد و درآمد به سر
معنی : وقتی که آن پسر بچّه شروع به حرکت و دویدن کرد ، با سر به زمین خورد.
لغت : پویه کردن : دویدن ، پوییدن
آرایه : پا و سر مراعات نظیر / پسر و سر : جناس / پای در راه نهادن و به سر در آمدن : کنایه
نکته ی دستوری : پویه : مشتق ( پوی + ه )
انواع (ان )
1- جمع : مثال دوستان ، یاران 2- مکان : مثال کندوان ، سپاهان، گیلان 3- زمان : مثال پاییزان ، سحرگهان ، بامدادان
4- شباهت : : مثال کوهان , ماهان 5- حالت : مثال خندان ، نالان، خرامان (صفت ساز یا قیدساز)
6- اسم ساز: : مثال راه بندان ، شیرینی خوران، حنابندان
نکته : در برخی موارد « ان » جوهری است یعنی جزئی از خود واژه است مانند : اصفهان , باران , ایران , گلستان
تهیه و تنظیم: شهبازی
ا سلام
آموزش تصویر نویسی و تصویر خوانی از منظر دکتر اکبری شلدره ای و نمونه کار یک دانش آموز برای دانلود در ادامه آمده است
http://s4.picofile.com/file/8165236292/t....docx.html
http://s5.picofile.com/file/8165236468/t....docx.html
http://s5.picofile.com/file/8165236600/a....docx.html
http://s4.picofile.com/file/8165452126/n....docx.html
تصویرخوانی ونگارش جدید یک دانش آموز
تصویر مورد نظر:
عنوان تصویر:کاروتلاش وبعد اسراف
جزئیات تصویر:ابتدا گندم ها نیزسرسبزشده اند ودرحال رشد هستند.این گندم ها نیزدرکنار درختان سرسبزوتنومنداست،میتوان گفت:این مکان مزرعهِ گندم است چون گندم ها نیزدرکناردرختان وبعد درختان درکنارتپّه های کوچک هستند که یک آسمانِ آبی وتمیزوصاف نیز دربالای آن است.گندم ها ابتدا از سرسبزی به خشکی تبدیل میشوند یعنی خشک میشوند تا ما برداشت کنیم واز آن استفاده هایی نیز ببریم،مانندتولیدنان.نان یکی از پرمصرف ترین مواد روزانه ی زندگی ماست بعد ما آن طوری مصرف میکنیم که بیشترآن را باید دور ریخت.چون زیاد میخریم و کم میخوریم وبقیّه رابه بیرون میریزیم،آن هم درکنار زباله های دیگر که دیگر اصلاً قابل استفاده نیست،واقعاً این انصاف است؟این عدل است؟ جواب کشاورزپرزحمت ونانوای پرتلاش این است؟
واقعاً برای بعضی آدم ها متأسفم!!!
حداقل اگر اشتباه کردیم ونان زیاد خریدیم نان ها را در یک کیسه جمع کرده وبعد به نان خشکی محلّه ی خود میدهیم.اگرتوجّه کنید بیشتر مردم همه ی
زباله های خود را دریک پلاستیک ریخته و آن را درکنار نان های خشک میگذارند،بعد حیوانات در اطراف آنها جمع میشوند ودیگر نمیشود درآنجا زندگی کرد و آنجا نیز به زباله دانی تبدیل میشود.آن گندمی که با آن زحمت به وجود آمده واقعاً حیف است به نان خشک تبدیل شود.
پیام تصویر:هیچ گاه نباید گندمی که با زحمت در هوای گرم درست میشود به نان هایی تبدیل شود که درکنارزباله های دیگر است،نانها نیز در کنار آشغال ها متضاد یا مخالفند.ما باید از اسراف دوری کنیم و به اندازه ی نیازبخریم و مصرف کنیم.
نان های خشک را به حیوانات اهلی هم مانند مرغ و
گاو وگوسفند میتوان داد.
نگارش
بندمقدمه:کشاورزان نیز آنقدرتلاش و کوشش میکنندبرای یک عددنان بعد ما اسراف میکنیم، میدانیدبرای چه؟برای اینکه ما این نعمت راداریم ولی وقتی آنرا از دست بدهیم یا خدایی نکرده به قحطی بیافتیم درست استفاده میکنیم.اسراف نان یعنی حق الناس،یعنی دورشدن ازخدا،حالا به غیراز اینها اسراف باعث آلودگی هوا نیز میشود.
بندبدنه/تنه:کشاورزان و زارعان نیزدرهوای گرم وداغ آنقدر تلاش وکوشش میکنند که دیگر حوصله راه رفتن راندارند،بعدماجواب اینگونه زحمت را با اسراف میدهیم،این یعنی حق الناس.خداوند متعال از حق خود میگذرد ولی از حق مردم نمیگذرد چون آن
شخصی که زحمت کشیده راضی نیست زحمات او هدر برود،پس ما بایداز آن تشکر کنیم ودرست استفاده کنیم.
وقتی ما حق الناس را انجام میدهیم یعنی ازخدادورمیشویم چون خداوند از آنهایی که
حق الناس انجام میدهند نمیگذردو آنهارادوست ندارد
ما با انجام کارِبد یعنی اسراف ازخداوند دور میشویم وبه جهنم و شیطان نیز نزدیک میشویم.
به غیراز این گناه های بزرگ،اسراف یک زیان بزرگی دارد که آن هم آلودگی هوااست،وقتی ما نانها رادرکنار زباله های دیگر میریزیم بعد حیواناتی مانند سگ وگربه وکلاغ،پلاستیک زباله ها را پاره میکنند وبعد آنهارادرهمه جا میریزند بعد اینها بو میکنند وهوا آلوده میشود وکسی نمیتواند درآنجا زندگی کند.
بندنتیجه:بنابراین نبایداسراف کرد،چون براساس قرآن خداوند اسراف کاران را دوست نداردوباعث
حق الناس ودورشدن ازخداوآلودگی هوامیشود.نباید جواب کسی که در حق ما مهربانی کرده با بدی بدهیم چون اگر با بدی بدهیم آن شخص دیگر به ما کمک ومحبّتی نمیکند.
((کُلّواوَاشرَبواوَلاتُسرِفواً))
بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید
نویسنده:یوسف غفاری
انتخاب عنوان زیبا برای تصویر |
دانش آموزدراین جا عنوانی کوتاه، مناسب وزیبا برای تصویر انتخاب می کند. |
جزئیات تصویر(رنگ، خطوط، عناصر ...): |
در این جا دانش آموز هرآنچه را که از برون تصویر مشاهده می کند وهرآنچه را که از درون تصویر (پس زمینۀ تصویر) می بیند ومخیل می کند، در قالب یک یا دوبند به صورت انشایی وکاملاً آزاد وخلاقانه وباتوجه به ارتباط عناصر وپیکرۀ تصویر وبدون توجه به ساختار کتاب(مقدمه، بدنه ونتیجه)می نویسد. (بین 5- 8 سطر) |
پیام تصویر |
در این جا دانش آموز پیام ویا پیام هایی که از تصویر برداشت می کنددر یک بند( بین 2- 5 سطر ) می نویسد. |
بخش دوم: نگارش متن (مجموع بین 15- 20 سطر) نمون برگ ب) نگارش ـ جشنواره ی نوجوان خوارزمی
نام و نام خانوادگی: استان: منطقه: نام و نوع مدرسه: |
انتخاب موضوع/ نام موضوع |
ابتدا دانش آموز از تصویر ارائه شده، یک «موضوع کلی» انتخاب می کند. سپس دانش آموز برای موضوع انتخابی خود،به روش بارش مغزی ، با توجه به تصویر ( برونه و درونۀ تصویر) معناسازی وخوشه سازی می کند.(در ذهن ) |
بند مقدمه |
دانش آموز - آن چه که قرار است در بند تنه بنویسد- یعنی بخش از خوشه سازی ها و معناسازی ها را در بند مقدمه ،معرفی کلی می کند. در واقع دانش آموز ، در این بخش ،مقدمۀ متن خود را می نویسد. به بیان دیگر نویسنده ؛ بخش مقدمه را به معرفی موضوع و بیان ایدۀ اصلی خود از موضوع اختصاص می دهد.می توان گفت ؛ نویسنده در بند مقدمه طرز تفکر وبرداشت خود را از موضوع می نویسد.( بین 2- 5 سطر)
|
بند تنه/بدنه |
بند تنه بخش اصلی نوشته است.دراین بخش نیازی نیست که دانش آموز هر آنچه در تصویر می بیند؛ تمام اجزا را را بنویسد.زیرا مشاهدات خودرا از تمام اجزا وعناصر در بخش تصویرخوانی (توجه به جزئیات) نوشته است.آنچه ارزش دارد؛این است که دانش آموز، آن سه یا چهار ریز موضوع را که از تصویر،معناسازی کلی انجام داده است ودر واقع بخش یا بخش هایی ازتصویر ،ریز موضوع نوشته اش در بند های تنه قرار گرفته است؛ در بند بدنه به صورت جملۀ موضوع می نویسد وجملات موضوع را رابا شرح، تفسیر، توضیح، دلیل وتأیید و... تقویت ،پشتیبانی و حمایت می کند. در واقع هریک از معناسازی کلی ، موضوع نوشتۀ فرد در بخش تنه خواهد بود.به طور مثال اگر دانش آموزی یک موضوع کلی انتخابی از تصویر را ،چهار واژه خوشه سازی و معناسازی کرده باشد، هریک از آن واژه ها؛ موضوع یک بند در بخش بدنه خواهد بود.(بین9- 13سطر)
|
بند نتیجه |
آخرین بخش نوشتۀ دانش آموز ،بند نتیجه است. در این مرحله دانش آموز می بایست از نوشته اش جمع بندی تأثیرگذار وتفکر برانگیز داشته باشد. متن تولیدی فرد در پایان می بایست فرجام خوش ،تفکربرانگیزوتأثیرگذار باشد.(2- 4 سطر)
|
بخش سوم: خوانش،دانش آموز فقط بخش نگارش را اجرای خوانش داشته باشدو نیازی نیست که بخش اول نوشته (تصویرنویسی= انتخاب عنوان، جزئیات تصویر وپیام را) بخواند.
|
جشنوارۀ نوجوان خوارزمی در رشتۀ زبان وادبیات فارسی در سه بخش به شرح زیر برگزار می شود.
1) ابتدا دانش آموز عنوانی کوتاه، مناسب وزیبا برای تصویر انتخاب می کند.
2)توجه به جزئیات: در این مرحله دانش آموز هرآنچه را که از برون تصویر مشاهده می کند وهرآنچه را که از درون تصویر (پس زمینۀ تصویر) می بیند ومخیل می کند، در قالب یک یا دوبند به صورت انشایی وکاملاً آزاد وخلاقانه وباتوجه به ارتباط عناصر وپیکرۀ تصویر وبدون توجه به ساختار کتاب(مقدمه، بدنه ونتیجه) می نویسد. (بین 5- 8 سطر)
3) پیام تصویر: در این مرحله دانش آموز پیام ویا پیام هایی که از تصویر برداشت می کنددریک بند( بین 2- 5 سطر ) می نویسد.
1) ابتدا دانش آموز از تصویر ارائه شده، یک «موضوع کلی» انتخاب می کند.
2) دانش آموز برای موضوع انتخابی خود،به روش بارش مغزی ، با توجه به تصویر( برونه و درونۀ تصویر) معناسازی وخوشه سازی می کند.
3) نوشتن بند مقدمه: دانش آموز - آن چه که قرار است در بند تنه بنویسد- یعنی بخش از خوشه سازی ها و معناسازی ها را در بند مقدمه ،معرفی کلی می کند. در واقع دانش آموز ، در این بخش ،مقدمۀ متن خود را می نویسد. به بیان دیگر نویسنده ؛ بخش مقدمه را به معرفی موضوع و بیان ایدۀ اصلی خود از موضوع اختصاص می دهد.می توان گفت ؛ نویسنده در بند مقدمه طرز تفکر وبرداشت خود را از موضوع می نویسد.( بین 2- 5 سطر)
4) نوشتن بند تنه/بدنه: بند تنه بخش اصلی نوشته است.دراین بخش نیازی نیست که دانش آموز هر آنچه در تصویر می بیند؛ تمام اجزا را را بنویسد.زیرا مشاهدات خودرا از تمام اجزا وعناصر در بخش تصویرخوانی (توجه به جزئیات) نوشته است.آنچه ارزش دارد؛این است که دانش آموز، آن سه یا چهار مورد را که از تصویر،معناسازی کلی انجام داده است ودر واقع بخش یا بخش هایی ازتصویر ،ریز موضوع نوشته اش در بند های تنه قرار گرفته است؛ در بند بدنه به صورت جملۀ موضوع می نویسد وجملات موضوع را رابا شرح، تفسیر، توضیح، دلیل وتأیید و... تقویت ،پشتیبانی و حمایت می کند.
در واقع هریک از معناسازی کلی ، موضوع نوشتۀ فرد در بخش تنه خواهد بود.به طور مثال اگر دانش آموزی یک موضوع کلی انتخابی از تصویر را ،چهار واژه خوشه سازی و معناسازی کرده باشد، هریک از آن واژه ها؛ موضوع یک بند در بخش بدنه خواهد بود.(بین9- 13سطر)
5) بند نتیجه: آخرین بخش نوشتۀ دانش آموز ،بند نتیجه است. در این مرحله دانش آموز می بایست از نوشته اش جمع بندی تأثیرگذار وتفکر برانگیز داشته باشد. متن تولیدی فرد در پایان می بایست فرجام خوش ،تفکربرانگیزوتأثیرگذار باشد.(2- 4 سطر)
بخش سوم: خوانش،دانش آموز فقط بخش نگارش را اجرای خوانش داشته باشدو نیازی نیست که بخش اول نوشته (تصویرنویسی= انتخاب عنوان،توجه به جزئیات وپیام را) بخواند.
ناظرتخصصی کشوری جشنواره نوجوان خوارزمی
تصویر نویسی برای تصویر مرحله کشوری
عنوان تصویر:درختانی که بودند!
جزئیات تصویر:
صحرایی در تصویر دیده می شود که گویی سالهاست رنگ باران را به چشم ندیده است.ترک های خشکیده ای که زمانی بالینی برای درختان گردو بوده اند و یا شاید گلدانی برای سرو ها ؛ سرو هایی که با تمام سرافرازیشان اکنون فرازی شده اند برگرمای یکی از خانه های شهر خاکستری...پیر مردی با کولباری از امید برای دو باره سبز شدن سبزه ها...بوته ای می بینم که طراوتش نوید از بهار می دهد ولی همسایه هایش رنگی از آن برگونه هایشا ن ندارند...فقط قهوه ای یا شاید هم نقره ای...پرندگانی که بوی غنچه های سبز بوته ی رز را شنیده اند و به دنبال دوباره دیدن رنگ آسمان پر می زنند.و سطل هایی از آب که شاید بر رنگ غنچه ها بیا فزایند.رد پای افرادی که با رفتن جویبار ها رفتند.و بوته را تنها گذاشتند بوته ای که فقط غنچه هایش را دارد یا پیر مردی را با دستان خسته اش را ...
پیام تصویر:
سبزه ها دارند می میرند ؛ زرد می شوند. یبایید کمکی کنیم تا شبنم، خانه ای برای سکونت داشته باشد ؛ بلغزد و دوباره از برگی به برگی دیگر چکد. کمکی کنید تا منظره ی درختانی که امروز به ما آرامش می دهند، بر چشمان فرزندانمان هم رنگ آسایش باشند.آری بیایید کمکی کنیم که سبزی باغ های زیتون یا گرمی دشت های حُسن یوسف برای همیشه پا برجا باشد.
عنوان نوشته( انشا):تنهایی غنچه ها( این عنوان ضرورت ندارد)
موضوع انشا : خشکسالی
مقدمه: هر روز و هر روز زمین تشنه تر می شود و ترک های صحراهای خشک عمیق تر...کم ابی معضلی است که راه حلّش در دست ماست.هر بار که خورشیدی می آید و می رود پله ای به پله های بالا رفته مان تا مرز نابودی حیات اضافه می شود. خشکی در کمین است تا به جان پهنه ی وسیع افق دریا بیافتد و شاید هم این پایانی باشد برای زندگی در این کره ی خاکی .آب را باید نجات داد تا شاید کودکانمان رنگ آب ، بوی جنگل های بلوط یا مزه ی خاک خیس را دوباره احساس کنند
بندهای بدنه: کم آبی سایه ایست که بر برآیینه ی آینده ی کودکان یا حتی خودمان تاریکی می افکند. چه بسیار نهال هایی بودند که با حسرت یک قطره از حیات آخرین برگ هایشان را بر زمین پاشیدند.چه بسیار اشک هایی که برگونه های طبیعت خشکیدند و حسرت را بردل ساقه های برنج انداختند.بوی مرگ ،تمام نخلستان هارا خواهد سوزاند و برگ های شکننده ی درختان خرما سایه ای می شوند برای ریگ های خسته...
مرگ موجودات زنده شاید بعید و لی نزدیک است. شاید کمی بعد دیگر نتوانیم ببینیم درختان سبز یا دشت های با طراوت و یا حاله ی ابریشمی سرخ شقایق های عاشق را ... شاید دیگر شقایقی نباشد که زندگی کنیم بیایید تا ابد...تاشقایق هست... زندگی کنیم.
نجات آب وظیفه ایست بردوش تمام کسانی که برای فردا نگرانند .شاید دیگر فرصتی برای نجات آبی که هست ولی کم هست نباشد پس بیایید قبل از نبودن آن نجاتش دهیم.
مصرف بی رویه ی آب تیشه ایست بر تنه ی درخت بشر . همان زمان که شیر آب را باز می کنید به اشکی فکرکنید که بر گونه ی کودکی خشکید چرا؟ چون آب هست ولی کم است..همان زمان که ماشین خود رامی شویید به برگی فکر کنید که زیر سیلِ بی آبی می شکند چرا؟چون آب هست ولی خیلی کم است... همان زمان که با چشمانی متحیّر به رود خانه های خشک می نگرید به این بیاندیشید که زمانی آب بود... بیایید حال که آب هست، درست مصرف کنیم.
زمین تشنه است ... لب های خشکیده ی زمین از آتش مصرف بشر می سوزد ؛ما داریم زمین را می کشیم چرا به فریاد های خاموش شن های خفته گوش نمی دهیم ؟ شاید چون همیشه می شنویم آب هست .. آب هست...امّا کم است .
بند نتیجه: فبل از اینکه آب دیگر نباشد آیینه ی حقیقت را ببینید؛ رود ها خشکیده اند،چیزی جز مرگ بر بالین خاک پرسه نمی زد.دیگر حتی گلدان های خانه ی مادربزرگ هم بوی گل نرگس نمی دهند و کم کم بوی خاکِ پس از باران هم فراموش خواهد شد.اگر آینده ی خود را دوست دارید،به خاطر لاله های تشنه ، کنده های مرده و غنچه های تنها مواذب آب باشید.
نام دانش آموز: م - پ 804
تصویر نویسی برای یکی از تصاویر بارگذاری شده بر روی سایت(تصویر گندمزار و نان های خشک)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
1.عنوان تصویر:سبز،زرد،سفید...
2.جزئیات تصویر:تصویری می بینم پر از رنگ های سبز و زرد و سفیدکه همگی بر جویبار گندم پرواز می کنند ...دشتی بزرگ مملو از گندم که شاید ثمر تلاش کشاورز پیر است که با گندم ها حرف می زند از مریضی لاعلاج پسرش تا خاطرات خاکستری پیر دخترش... درختانی سبز در پس این گندم ها قد علم کرده اند و در میان تلاطم آهنگ باد می رقصند ...آسمان آبیست برخلاف امروز شهر سیاه؛آسمان اینجا به رنگ دل مردمانش است... رنگ گندم ها را می بینم که حال چونان پارچه ای حریر از جنس پرتو های تنیده ی آفتاب بر فراز دشت خاک می تازد؛درخت ها هنوز می رقصند و باد در هیاهوی ثانیه ها می نوازد؛چندی بعد لاشه های نژند و خشک گندم های نالان زیر تازیانه ی همان آفتاب روح بخشی که زمانی بر جامه شان رنگ می بخشید ؛جان می دهند ..
3.پیام تصویر:اسراف در مصرف گندم و استفاده ی بیش از حد و اندازه از آن باعث تباهی همان برهوتی می شود که از آسمان شهرمان می سازیم .
بخش نگارش:
عنوان موضوع: سرنوشت سیاه دانه های مظلوم
.خوشه بندی:( ریز موضوعات هر بند)گندم:سرنوشت دانه،آسیاب شدن،دانۀگندم،گندمزار
.مقدمه:کشاورز پیر قدم بر می دارد و به خاشاک های مزرعه اش می نگرد ،مزرعه ای مملو از تهی بودن ؛به این فکر می کند که همدم های رنگارنگش کجا رفته اند؟هنوز هم به یاد سپیده دم می افتد زمانی کهشبنم بر گود و ناگود های پیکر دوستانش لانه می ساخت.زمانی که آن ها را به آسیابان می داد برای همیشه از لبخند های طلایی امید خداحافظی می کرد هربار که نان می خورد به یاد دوستانش می افتاد گندم هایی طلایی و بی گناه...
.بند های بدنه:دانه گندم نوید از زندگی است ؛حیاتی که شکیبایی می طلبد تا دانه های شن را کنار زند ، پهنه ی سنگین ریگ های خفته را بیدارکند ،هاله ی ابریشمی خورشید را ببیند، با تمام وجود گرمای شعله های آب را احساس کند وامید را از رنگین کمان یاد بگیرد؛یاد بگیرد که پشت هر تاریکی خورشیدی از نور می تابد.
گندم زار جمعی از دانه هاییست که راز نمو را از مادر طبیعت آموختند.گندم هایی که همدم و مونس کشاورز می شوندو به درد های خونین فرزندانش گوش فرا می دهند و آرامش را به کشاورز هدیه می کنند؛هدیه ای که هیچ کدام از فرزندان کشاورز پیر برایش ارمغان نیاورده است.
آسیاب انقلابی است بر حیطه ی حیات گندم.پیرمرد هنگامی که گندم های طلایی را به آسیابان می داد یاد زمانی می افتد که پسر جوانش را به بالین درنده ی جامعه ی سوزان می بخشید ؛ نا آرام امّا امیدوار. نگاهی خسته ولی پرشور را بدرقه می کرد و بغضش را قورت می داد.
آینده ی تاریک دانه های گندم سرنوشتیست که بر سر هر جوانه ای می افتد؛چرا؟ چون ما گندم را دوست، نداریم و برای دستان چروکیده نانوا یا گیوه های خسته ی کشاورز ارزش قائل نیستیم ؛ ماهستیم که نان را با لاشه ای خشک و بی روح بر کنار جویی می اندازیم ولی باز هم،نان خشک حرمت دارد ؛امّا بهتر است بگویم داشت...
.نتیجه:آری؛ خدایا انسانیت را به انسان های نا انسان یاد بده به دل های خاموش و نژند انسان های سنگ، نور عطاکن . تا این چنین طلای نرم را بر سنگ های سخت نیندازند ولی همین طلا که امروزه آواره ی جوی های سنگدل است،از خوشبخت ترین همدم هاست ؛بر سرهر سفره ای شادی جاری می سازد ؛بر در هر خانه ای حیات می وزاند و بر لب هرکودکی لبخند می رویاند حتّی زمانی که خشک و سرد در کنار جاده ای می افتد باز هم تسکینی می شود بر درد دل کودکان تنها...
بسم الله الرحمن الرحیم
تصویر نویسی برای تصویر درختان سبز و زرد و تخته ها و چهارچوب در و....
عنوان تصویر:روزنه سبز
جزئیات تصویر:جلوه ای شاید سبز یا زرد نمی دانم ولی درختان سبزند یا بهتر است بگویم سبز بودند پاییز دو باره می آید و بر جامه ی جاری بر پیکر دختان شاد طنین پرتو های تنیده ی خورشید را می نوازد؛ولی تبر... تن های بی جان پاره های چوب که زمانی سرو را پایدار می نگاشتند حال برکناری افتاده اند و سرنوشت تاریک برگ هایشان را رقم می زنند ولی باز هم چوب خوشبخت شد شاید چون حال دروازه ایست برای کسانی که می خواهند با طبیعت دوست شوند ، دوست پیداکنند ...
پیام تصویر:با قطع بی رویه ی در ختان، این ساقی های آسمان ، جهانی خواهیم ساخت پر از تهی بودن وآن زمان است که آسمان را خواهیم دید طوری که دارد در خونابه ی خود غرق می شود.
عنوان موضوع: سرنوشت سیاه نهال
دست خشک خاک نوازشی نرم بر پیشانی نهال است؛ نهالی که کاشته شد تا بر آسمان رنگ آبی طنین کند و با فلوت برگ برگ ،سبز خود موسیقی دریا را بر ابر ها نوازند.نمادی برای حیاتی پرشور ولی خاموش امّا درختی که پنجه ی تبر تنش را خواهد شکست ؛وزمانی که دیگر درختی نباشد ،آن روز است که بر دفتر رنگ ها رنگ جدیدی خواهد آمد،قهوه ای آسمانی.
کاشت نهال آغوشی است برای اسمان .ریشه هایش هنوز نالانند ، چشم هایش پر امید؛ به افق می تگرد و به خوشه های خورشید خسته چشم می دوزد؛امید دارد که زمانی درختب می شود بر سر یکی از آن تپه ها . نهالی که با امید به درخت شدن شب سیه آسمان را سپید می کند.
نهال ها بر جلال آسمان رنگ جمال خواهند فشاند.درختان نفس های پاک خود را فدای بازدم های دودین ما می کنند.درختان مهربان روزنه ای هستند، سبز بر پهنه ی خاکستری آسمانی که آبی بود. اما ظلمات سیاه دوده ها ی اندیشه ی ما پایانی می شوند بر نوای پر شور ولی خاموش در ختان ساز
درخت نماد حیاتی پر شور ولی خاموش و پاک است. هر درخت آشیانه ایست برای تن های خسته ی پرندگان نالان،پرستو ها ی پرپر و سایه ایست برای پونه های پیر و ریگ های رهگذر هر درخت پناهیست برای صدای خفته ی آواز باران؛باد در میان برگ ها می پیچد و فلوت ابری آسمان می نوازد و هیاهوی نت های موسیقی جنگل بر دشت بیداد می کند.
درختان نخواهند بود اشک های غرق در خون از چشمان کور کنده های مرده جاری خواهد شد مرغ دود ستاره های شب را دانه دانه بر خواهد چید. جنگل ها پر خواهند شد از تهی بودن ؛ پرواز هم زمین گیر می شود و حرارت حریم آفتاب دیگر حس نخواهد شد.با سلام وداع خواهیم گفت و درود را با بدرود پاسخ خواهیم داد و آواز ثور سبز بهار هم دیگر به گوش نمی رسد؛این پایان زمین است.
درختان دارند میمیرند دیگر هاله ی سفید ماه از پس خلال ابر های پاره پاره حتی در شب های شهریور هم صفا ندارد. سوسنِ سیمای آسمان پژمرده خواهد شد و لبخند سر نوشت جایش را به اشک های آرزو می دهد سکوتی سیاه جنگل ها را خواهد سوزاند و جلوه ی آن زیبای زاینده ، بهار هم دیگردیده نمی شود اگر خود را دوست دارید درختان را دوست بدارید.
نرم افزار آزمون تستی ادبیات هفتم
مشخصات نر م افزار :
نام : آزموت تستی ادبیات هفتم
سازنده : قربانعلی عباس زاده
حجم : 5 مگابایت
قیمت : رایگان
ویزگی ها: کنترل زمان ، سنجش دانش آموز، تصحیح سریع،نتیجه به صورت نمره از 20 وبصورت درصد%
راهنمای نصب : برای اجرای آزمون تمامی محتویات را بر روی صفحه ی اصلی یکی از درایو های هارد خود کپی کنید . وسپس آن را جرا کنید.
جغد نمادی از عالم ماده و تعلقات دنیوی است همچنین نماد انسان های دنیاپرست و منکران نبوت پیامبر است.
طاووس نماد ریا و تظاهر و خود نمایی است.
و خفاش نماد انسان های ناتوان در درک حقایق
مانندشهوت و غضب است.در بعضی آثار عرفانی، کنایه از عالم مادّی و نفس ســرکش
است.مولانا گوید:
نفس ،اژدرهاست، او کی مرده است؟ از غم بی آلتی افســـــــــرده است
آب: نماد صفا و نور - در درس «صدای پای آب» رمز خود شاعر است یعنی سهراب سپهری ؛ و در درس «پیش از تو» نماد نیروی انقلابی
آیینه: نماد صفا و پاکی
باد صبا: نماد پیام رسانی
باران: نماد آزادی و رحمت
1)در زبان فارسی کاربرد کلماتی مثل« شاعره ، مدیره ، محترمه ، این جانبه و...» برای زن نامناسب است چون بر خلاف زبان عربی در فارسی ،صفت ها یی از این قبیل،برای زن و مرد یکسان به کار برده می شود و باید به شکل « شاعر، مدیر، محترم،این جانب و ...»استفاده شود.
2)همزه « ء»یکی از حروف الفبای فارسی است. این حرف مانند سایر حروف در خطّ فارسی حرکت گذاری نمی شود. بنابراین می نویسیم «رأی ، مؤسس ، جزء » و نمی نویسیم «رأًی ، مؤسس ،جزءِ »
3)به کار بردن نشانه ی جمع «ات»مخصوص واژه های عربی است واستفاده از آن برای کلمات فارسی درست نیست. مثلاً«تحقیق» کلمه ای عربی است و اگر گفته شود «تحقیقات» درست است امّا کاربرد کلماتی مثل«پیشنهادات،گرایشات،گزارشات،سفارشات،فرمایشات و...»نادرست است و باید گفته شود«پیشنهاد ها ،گرایش ها ،گزارش ها ،سفارش ها،فرمایش ها و...».
4)نشانه ی « تنوین» مخصوص کلمات عربی است و کاربرد آن ها با کلمات فارسی نادرست است .مثلاً واژه ی«شخصاً» درست است زیرا« شخص »عربی است امّا واژه هایی چون«گاهاً،ناچاراً،جاناً ،زباناً،دوماً،سوماً و...» نادرست است و به جای آن ها باید«گاهی ، به ناچار ،جانی ،زبانی،دوم،سوم و...»را به کار برد.
5)گاهی به جای جمله ی دعایی«صلّی الله علیه و آله»به اختصار می نویسیم(ص)0هنگام خواندن این نشانه اختصاری باید بگوییم«صلّی الله علیه و آله» زیرا اگر علیه را از جمله حذف کنیم وفقط بگوییم«صلّی الله» معنی جمله ی عربی ناقص می شودومعنای آن چنین می شود:«پیامبر که- درود خداوندباد- فرمود:...»
6)معمولاًکلماتی که جمع مکسر هستند نباید دوباره جمع بسته شوند بنابراین به جای این که بگوییم و بنویسیم«اخبارها،خواص ها،اخلاق ها،کتب ها، طرق ها،حواس ها،اولادهاو...»می گوییم و می نویسیم «اخبار،خواص،اخلاق،کتب،طرق،حواس،اولادو...»
7)وقتی از اصطلاح «به قول معروف »استفاده می کنیم حتماً بعد از آن باید کنایه،ضرب المثل،حکمت ویا سخنان برجسته بیاید نه یک مطلب معمولی؛مثلاً اگر بگوییم«آن قدراین جا ایستادم که به قول معروف خسته شدم »درست نیست امّا می توانیم این جمله را این گونه اصلاح کنیم«آن قدر این جا ایستادم که به قول معروف زیر پایم علف سبز شد».
8)کاربرد کلمه ی«علیه»درست است نه«برعلیه» زیرا «علیه»یعنی «برضد او»و«برعلیه»یعنی « بربرضداو»که نادرست است پس به عنوان مثال می توان گفت«اوعلیه کسی اقدام نکرد».
9)بهتر است به جای«ی»میانجی کوچک«ء»در برخی واژه ها، شکل بزرگ آن رابه کار ببریم ؛مثلاًبه جای «خانهءما»ویا«قصهءزیبا »بنویسیم«خانه ی ما »و«قصه ی زیبا» زیرا«ی»میانجی کوچک به حرف همزه شباهت دارد و موجب بدآموزی می شود.
10)نشانه ی«یّت»مخصوص کلمات عربی است و کاربرد آن با کلمات فارسی جایز نیست؛مثلاًاگربگوییم و بنویسیم«بشریّت،انسانیّت،مدیریّت»صحیح است امّا نمی توانیم واژه هایی مثل«خوبیّت،شهریِّت،رهبریّت، آشناییّت،منیّت و...»را به کار ببریم زیرا«خوب،شهر،رهبر،آشنا،من و...»فارسی هستند.
11)کلماتی مانند«املاء،انشاء،امضاء،اجراء،استثناء،اهداء و...»عربی هستند و در زبان فارسی باید بدون همزه ی پایانی و به شکل«املا،انشا،امضا،اجرا،استثنا،اهداو...»به کار برده شوند.
12)کلماتی مثل«حُسن خوبی،سوابق گذشته،فینال آخر،مدخل ورودی،گردن بند گردن،پارسال گذشته،قند شیرین،پس بنابراین،سایرشهرهای دیگر،سال عام الفیل،شب لیلةالقدر و...» دارای «حشو»یعنی تکرار زاید هستند و کاربرد آن ها نادرست است.به عنوان نمونه در«سال عام الفیل»هم واژه ی«سال» و هم واژه ی «عام» هردو به یک معناست بنابراین یکی از آن ها زاید است.هم چنین در«شب لیلةالقدر»هم«شب»وهم «لیلة»هر دو به یک معناست و یکی از این دو زاید است.
13)واژه ی«برخوردار»به معنی «بهره مند»است و در جایی به کار برده می شود که مفهوم مثبت و مفید داشته باشد؛مثلاًدر عبارت «او از سلامت کامل برخوردار است»کلمه ی «برخوردار» در معنی صحیح خود به کار رفته است امّا اگر بگوییم«این بیمار از ضعف و کم خونی برخوردار است»نادرست است.
14)«حقّ»و کلمات دیگری که در زبان عربی تشدید پایانی دارند؛مانند«سدّ،حدّ،مستحقّ و...»زمانی در فارسی تشدید می گیرند که بعد از آن کسره بیاید؛مانند «حقِّ من،سدِّ کرج،مستحقِّّّّّّ کمک و... » در غیر این صورت به تشدید نیازی ندارند.
کلمات ساده - کلمات غیر ساده
کلمه های ساده تنها یک جزء دارند مانند: ایران ، باغ ، استخراج
کلمات غیر ساده بیش از یک جزء دارند و بر دو نوع هستند کلمات مشتق و کلمات مرکّب؛
کلمات مشتق: این کلمات از یک جزء معنادار و یک یا چند((وند)) تشکیل شده اند؛ مانند:
خرّمی = خرّم(جزء معنادار) + ی (پسوند) ، با خرد = با(پیشوند) + خرد(جزء معنادار)
کلمات مرکّب: این واژه ها بیش از یک جزء معنادار دارند و دارای ((وند)) نیستند ؛ مانند:
کتابخانه = کتاب(جزء معنادار) + خانه(جزء معنادار) ، پاک آیین = پاک(جزء معنادار) + آیین(جزء معنادار)
تکرار حرف ( واج آرایی )
گاهی شاعر حرفی را در یک بیت چند بار تکرار می کند و این تکرار باعث زیباتر و خوش آهنگ تر شدن شعر
می شود ؛ مانند: تکرار ((خ)) و ((ز))در این بیت :
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است * * * باد خنک از جانب خوارزم وزان است
امیر خراسان را پرسیدند که تو فردی فقیر و بی چیز بودی و شغلی پست داشتی ، به امیری خراسان چون افتادی ؟
معنی :
از امیر خراسان پرسیدند که تو شخص تهیدست بودی و کاری بی ارزش داشتی ، چگونه به امیری خراسان رسیدی ؟ ( چگونه امیری خراسان را شروع کرد ؟)
لغت :
امیر خراسان : احمد بن عبدالله خجستانی / چون : چگونه / افتادی : ( در این جا به معنی شروع کردی و مشغول شدن . به نقل از فرهنگ سخن دکتر حسن انوری)
* گفت : روزی دیوان « حنظله ی باد غیسی » همی خواندم ، بدین دو بیت رسیدم :
معنی :
گفت : روزی ، دیوان اشعار حنظله با غیسی را می خواندم ، به این دو بیت رسیدم :
نکته ی دستوری :
روزی : قید زمان / همی خواندم : ماضی استمراری
بیت 1 :
مهتری گر به کام شیر در ، است شو خطر کن زکام شیر ، بجوی
معنی :
اگر بزرگی و سروری ، در دهان شیر باشد برو و اقدام به کاری خطرناک کن و آن را از دهان شیر بگیر
لغت :
مهتری : بزرگی ، سروری / کام : دهان / شو : برو / خطر کن : اقدام به کارهای خطرناک کردن (ریسک کردن)
نکته دستوری :
مهتری : مشتق «ی» : مصدری است : مهتر بودن / کام ر مصراع اول : متمّم است که دارای دو حرف اضافه ی « به » و « در » است . این شیوه مربوط به سبک قدیم است. / وش : فعل امری / خطر کن و بجوی : فعل امری
بیت 2 :
یا بزرگی و عزب و نعمت و جاه یا چو مردانت ، مرگ رویاروی
معنی :
یا باید بزرگی و ارجمندی و ثروت و مقام ، بیابی یا یان که مثل مردان بزرگ با مرگ ، روبرو شوی.
لغت :
عزّ : ارجمندی / جاه : مقام ، شکوه
نکته دستوری :
بزرگی : مشتق / رویاروی : مشتق ، مرکّب ( روی + ا : میانوند + روی )
* داعیه ای در باطن من پدید آمد که به هیچ وجه در آن حالت که اندر بودم ف راضی نتوانستم بود دارایی ام بفروختم و اسب خریدم و از وطن خویش ، رحلت کردم.
معنی :
انگیزه ای در دلم پیدا شد که اصلاً نتوانستم به وضعیتی که داشتم ، راضی باشم . تمام مال و ثروتم را فروختم و اسبی خریدم و از سرزمین خود ، سفر کردم
لغت : داعیه : انگیزه ، علت / باطن : درون ، دل / به هیچ وجه : اصلا ، هرگز / دارایی : ثروت و مال / رحلت : سفر کردن ، کوچ کردن
* به دولت صفاریان پیوستم . هر روز بر شکوه و شوکت و لشکر من افزوده می گشت و اندک اندک ، کار من بالا گرفت و ترقّی کردم تا جمله خراسان را به فرمان خویش در آوردم . اصل و سبب ، این دو بیت بود.
معنی :
به حکومت صفاریان پیوستم . هر روز عظمت و مقام و لشکر من بیشتر می شد و کم کم در کارهایم پیشرفت و ترقی کردم تا همه ی خراسان را تحت فرمان خود ، در آورم. علّت این کار ، تأثیر این دو بیت در من بود.
لغت :
شوکت : عظمت ، بزرگی / بالا گرفتن : رشد کرد ، پیشرفت کردن / جمله : همه ، همگی
مثل آیینه، کار و شایستگی
بیت :
معنی :
اگر آینه ، عیب های تو را به درستی نشان داد ، نباید آینه را بشکنی ، بلکه درست آن است که خودت را اصلاح کنی.
آرایه :
راست و خطا : تضاد / بیت ضرب المثل ( امثال و حکم ) است./خود شکستن : کنایه از اصلاح کردن خود
« شکن » و « شکستن » هم خانواده است.
توجه :
« آیینه » و « آینه » ، جناس نیستند چون که تفاوت معنایی به وجود نمی آورند.
تاریخ ادبیات :
نظامی گنجه ای : شاعر قرن ششم که علاوه بر دیوان شعر ، پنج مثنوی دارد که به پنج گنج یا خمسه نظامی معروف اند و می تواند آن ها را به اختصار در کلمه ی « ملخ ها » معرّفی کرد.
1- مخزن الاسرار 2- لیلی و مجنون 3- خسرو شیرین 4- هفت پیکر 5- اسکندر نامه
قالب شعر : قطعه
شعر از : پروین اعتصامی
تاریخ ادبیات :
پروین اعتصامی : ( 1320 - 1285 هـ . ش ) بانوی شاعر که شعرش از بهترین نمونه های شعر تعلیمی محسوب می شود.
« آفرینش همه تنبیه خداوند دل است »
مستمع: شنونده |
اقرا: اعتراف |
آفرینش: آفریده های جهان |
بامداد: صبح زود |
تسبیح: نیایش کردن، خدارا به پاکی یاد کردن |
عجب: عجیب |
تنبیه: هوشیار کردن، آگاه کردن |
لیل: شب |
اسرار: جمع«سر»، راز ها |
وجود: هستی |
خداوند دل: صاحب دل، انسان عارف |
نهار: روز |
مرغان: پرندگان |
فکرت: فکر و اندیشه |
دل ندارد: احساس و عاطفه ندارد |
تماشا: نگاه کردن به چیزی به قصد تفریح |
الوان: در اینجا به معنی رنگارنگ |
حیف: افسوس، دریغ |
جهالت: نادانی |
خفته: غافل و بی خبر |
حقهک ظرفی کوچک، که در آن، جواهر نگه داری شود. |
عنب: انگور |
حیران: سرگردان |
صدبرگ: نوعی گل سرخ با گلبرگ های پُرپَر و زیاد. |
کرم: بخشش |
مسخر: رام و مطیع |
تقدیر: سرنوشت، فرمان خدا |
یاقوت: سنگ قیمتی به رنگ های سرخ، زردو کبود |
گوی: توپ کوچک |
راست روان: انسان های درستکار |
اِنعام: بخشش، نعمت دادن |
بار: آفریننده، خالق، نیکوکار |
بهتر یاد بگیریم:
الوان: جمع لون به معنی رنگ ها.
گاهی واژه ی الوان به صورت صفت به کار می رود و به معنی «رنگارنگ» است؛ مانند مصراع « که تواند که دهد میوه ی الوان از چوب؟»
اِنعام: نعمت دادن، بخشش/ اَنعام: چهارپایان، معمولاً در معنای مفرد به کار می رود.
محتوای شعر:
شعر «آفرینش همه تنبیه خداوند دل است» از بخش مواعظِ (=جمع موعظه، به معنی پند ها و اندرز ها) سعدی انتخاب شده. اصل شعر، دارا چهل و سه بیت و با نام «وصف بهار» سروده شده است.
این شعر با آوردن آیات و نوشته های خداوند بزرگ و نیاز انسان به پروردگار، همراه است. در این سروده ی زیبا، سعدی پدیده های هستی را در حال نیایش و ستایش پروردگار یافته است و به این نکته اشاره دارد که با نگاه جستجوگرانه به پدیده های آفرینش، می توان به شناخت خداوند دست یافت.
معنی ابیات:
بامدادی که که تفاوت نکند لیل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
- در صبح زود اول بهار که طول شب و روز آن یکسان است، رفتن به صحرا و تماشاکردن گل های زیبای بهاری، لذت بخش است.
آرایه ها: لیل و نهار: تضاد/ بهار و نهار: جناس
توجه:
تفاوت نکرن لیل و نهار، اشاره به مساوی بودن طول شب و روز در سال دارد که دوباره اتفاق می افتد:
الف) ابتدای بهار
ب) ابتدای پاییز
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
- تمام پدیده های آفرینش برای آگاه کردن انسان های عارف است و اگر کسی وجود خدارا انکار کند و به خدا ایمان نیاورد، ذوق و احساسی ندارد.
آرایه ها: واج آرایی «د»/ که و به: جناس/ دل: مجازاً احساس و عاطفه
نکته دستوری: آفرینش (آفرین+ -ِ ش)= مشتق/ که در مصراع دوم به معنی کسی که، ضمیر مبهم است/ همه: بدل
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
- هر کسی که با این همه نقش ها و پدیده های عجیب هستی به آفریننده ی آنها نیندیشد، همانند عکس و تصویر روی دیوار، بی احساس و بی روح است.
آرایه ها: در و دیوار: مراعات نظیر/ دیوار وجود: اضافه تشبیهی/ بر و در: جناس
توجه:
« ت» در فکرت، ضمیر نیست! بلکه مربوط به خود کلمه ی « فکرت» است.
کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح اند نه همه مستمعی فهم کند این اسرار
- کوه، دریا و درختان (همه موجودات) در حال نیایش خداوند هستند، اما هر شنونده ای این راز را درک نمی کند.
آرایه ها: کوه و دریا و درختان: مراعات نظیر/ بیت تلمیح دارد به آیه ی چهل و چهار سوره اسراء: اِن مِن شَیءٍ اِلا یٌسَبَح بِحَمدهِ وَلکنِ لا تفقهونَ تَسبیحَهٌم اِنَهٌ کانَ حلیماً غَفوراً.
معنی: چیزی در جهان نیست مگر آن که خدارا تسبیح می کندو به پاکی می ستاید، لیکن شما تسبیح آن را نمی فهمید. به درستی که خداصبور و آمرزنده است.
خبرت هست که مرغان سحر می گویند آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟
- آیا خبر داری که پرندگان سحری به هنگام صبح می گویند: ای انسان غافل، از بی خبری و نادانی، رهاشو.
آرایه ها: خواب، سحر وخفته: مراعات نظیر/ سر و سحر: جناس/ خواب جهالت: اضافه ی تشبیهی/ سر از خواب برداشتن: کنایه از آگاهی و بیداری
نکته دستوری: « ت» در خبر،ر نهاد است یا به این صورت هم می آید: خبر برای تو هست ( برای تو: مسند )/ خفته: صفت جانشین اسم: ای (انسان) خفته.
تا کی آخر چو بنفشه، سرغفلت در پیش حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار
- تاکی می خواهی مانند گل بنفشه، درغفلت و نادانی به سر ببری. حیف است که تو بی خبر و غافل باشی و گل نرگس بیدار و آگاه باشد.
آرایه ها: بنفشه و نرگس: مراعات نظیر/ چوبنفشه: تشبیه/ در و سر: جناس/ بنفشه در این بیت، نماد غفلت و سرافکندگی/ نرگس، نماد بینایی و آگاهی است/ سر غفلت در پش گرفتن: کنایه.
نکته دستوری: « حیف» نقش مسندی دارد/ «ی» در خوابی، به معنی «هستی» ، فعل اسنادی است.
که تواند که دهد میوه الوان از چوب؟ یاکه داند که برآرد گل صدبرگ از خار؟
- تنها خداوند بزرگ است که می تواند از چوب درخت، میوه های رنگارنگ و از خار، گل های سرخ زیباف پدید آورد.
آرایه ها: چوبک مجازادرخت/ گل و خار: تضاد
نکته دستوری: هردو مصراع، استفهام انکاری است./ صدبرگ: صفت مرکب.
عقل حیران شود از خوشه زرین عنب فهم، عاجز شود از حقه یاقوت انار
- عقل از زیبایی خوشه طلایی انگور، متحیر است و فهم از درک زیبایی و ظرافت های دانه های انار که مانند یاقوتی سرخ و ارزشمند می درخشد، ناتوان است.
آرایه ها: حیران شدن عقل و عاجز بودن فهم: تشخیص/عنب و انار: مراعات نظیر/ حقه یاقوت انار: اضافه تشبیهی ( انار به کیسه پر از یاقوت تشبیه شده است.)
پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز ماه و خورشید، مسخر کند لیل و نهار
- خداوند پاک و بی عیب با فرمان خود، تمام پدیده ها و موجودات را (ماه، خورشید وشب و روز را) مطیع خود کرده است.
آرایه ها: لیل و نهار: تضاد/ ماه و خورشید: مراعات نظیر/ بیت، تلمیح به آیات قرآن دارد.
تا قیامت سخن اندر کَرَم و رحمت او همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار
- اگر همه مردم تا روز قیامت درباره بخشش و لطف خداوند سخن بگویند، باز هم یکی از هزاران لطف و رحمت خداوندف گفته نمی شود.
نکته دستوری: « تا» حرف اضافه است و قیامت، متمم/ همه، نقش نهادی دارد.
نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است شکر اِنعام تو هرگز نکند شکرگزار
- پروردگارا، نعمت های تو قابل شمارش نیست و هیچ انسان شکر گزاری نمی تواند، شکر نعمت های بی کران تورا به جای آورد.
آرایه ها: نعمت، شکر، انعام و شکرگزار: مراعات نظیر/ ز عدد بیرون بودن: کنایه از بی شمار بودن
نکته دستوری: « ت» در نعمتت: مضاف الیه/ هرگز: قید نفی.
سعدیا، راست رٌوان، گوی سعادت بردند راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار
- ای سعدی، انسان های درست کردار، به سعادت و خوشبختی می رسند؛ بنابراین توهم انسانی صادق و راستگو باش، زیرا انسان بدرفتار به هدف و مقصودش نمی رسد.
آرایه ها: که و به: جناس/ گوی سعادت: اضافه تشبیهی/ گوی بردند: کنایه از دست یافتن و سبقت گرفتن
نکته دستوری: سعدی: مندا و « ا» : حرف ندا/ راست روان: مرکب ( « ان» جمع در ساختمان اسم دخالتی ندارد.)/ کج رفتار: مشتق- مرکب و صفت جانشین اسم (انسان کج رفتار)
واژه های مهم املایی: تفاوت – لیل و نهار – صحرا – تنبیه – اقرار – نقش عجب – فکرت – تسبیح اند – مستمعی – اسرار – مرغان سحر – خفته – جهالت – غفلت – حیف – میوه الوان – صدبرگ – حیران – خوشه زرین – عنب – عاجز – حقه یاقوت – تقدیر عزیز – مسخر – اِنعام – شکرگزار – گوی سعادت.
تاریخ ادبیات:
سعدی: مٌشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی، شاعر و نویسنده بزرگ قرن هفتم است. سعدی در شیراز به کسب علم پرداخت و سپس به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تحصیل مشغول شد. درسل ششصدو پنجاه و پنج بوستان را به نظم در آوردو در سال بعدگلستان را تالیف کرد. علاوه بر این ها قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات، مقالات و قصاید عربی دارد که همه را در « کلیات» وی جمع کرده اند.
قالب شعر: قصیده
خودارزیابی:
چند نمونه از جلوه های زیبایی آفرینش و نعمت های خدارا در درس، بیابید و بیان کنید.
زیبایی دشت و صحرا در فصل بهار، میوه های رنگارنگ، گل صدبرگ، خوشه طلایی رنگ انگور، انار یاقوتی رنگ.
مفهوم آیه چهل و چهار سوره اسراء با کدام بیت درس تناسب دارد؟
آیه چهل چهار سوره اسراء: تَسَبشحٌ لشهص السماواتٌ السَبعص و الارضٌ و مَن فیهِنَ و اِن مِن شَیءٍ اِلا یٌسَبِحٌ بیحَمدِه و لکِن لا تَفقَهون تشسبیحَهٌم اینَهٌ کانَ حلیماً غفوراً.
ترجمه: آسمان های هفت گانه و زمین و هر کس که در آن هاست او را ستایش می کنند، و هیچ چیز نیست مگر آنکه در حال ستایش، تسبیح او می گوید ولی شما تسبیح آن هارا در نمی یابید. به راستی که او همواره بردبار و آمرزنده است.
با این بیت درس تناسب معنایی دارد:
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند نه همه مستمعی فهم کند این اسرار
پیام بیت پایانی شعر را توضیح دهید؟
در راه راست حرکت کردن و درست رفتار کردن در زندگی، موجب سعادتمندی در هر دو دنیا می شود. اگر انسانی رفتار نادرستی در زندگیش داشته باشد، بی شک به سعادت و خوشبختی واقعی دست نمی یابد.
نوشتن: مترادف واژه های زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.
شگفت: عجب– آگاهی: تنبیه– ستایش خداوند: تسبیح– شنونده: مستمع – نادانی:جهالت– انگور: عنب – رام: مسخر– روز: نهار– مقصد: منزل– خوشبختی: سعادت.
در بیت های زیر از کدام عناصر زیبایی سخن، استفاده شده است؟
- خبرت هست که مرغان سحر می گویند آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟
جان بخشی (در اینجابیشتر می شود گفت « انسان پنداری» پرنده. یعنی به پرنده صفت انسانی که ن سخن گفتن» است، داده شده.)
مراعات نظیر (خفته، خواب، مرغان سحر)
- تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش؟ حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار
تشبیه (مخاطب به بنفشه تشبیه شده است.)
جان بخشی (بیدار بودن نرگس و سر غفلت در پیش داشتن بنفشه.)
تضاد: خواب و بیدار
بیت دوم درس را در یک بندف توضیح دهید.
تمام جهان هستی که آفریده ی خالق یکتاست، بیدار کننده دل انسان است و هرکس که به وجود خداوند اقرار نکند، گویی اصلا دل ندارد. (دل جایگاه شناخت خداوند است.)
حکایت
باغبان نیک اندیش
نوع نثر : فنّی و مصنوع
از کتاب : مرزبان نامه، سعدالدّین ورا وینی
* روزی خسرو به تماشای صحرا بیرون رفت. باغبانی را دید، مردی پیر و سالخورده. با این حال، سرگرم کاشتن نهال درخت بود.
معنی :
یک روز پادشاهی برای گردش کردن به دشت و صحرا رفت. باغبان پیر و سال خورده ای را دید که مشغول کاشتن نهال درخت بود.
لغت :
خسروی : پادشاهی / تماشا : گردش کردن به قصد تفریح
نکتهی دستوری :
روزی : اسم نکره (ی : نکره) و ساده است. / بیرون : قید / باغبانی : مشتق و «ی» آن، نکره / مردی پیر و سال خورده : دو ترکیب وصفی (سال خورده : صفت مشتق – مرکّب است) / سرگرم : مرکّب / کاشتن : مشتق
* خسرو گفت : ای پیر، در موسم کهن سالی و فرتوتی، کار ایّام جوانی، پیشه کرده ای.
معنی :
پادشاه گفت : «ای پیرمرد، در زمان پیری و سالخوردگی، کارهای دورهی جوانی را انجام میدهی. »
لغت :
فرتوتی : پیری، سالخوردگی / ایّام : ج یوم : روزها / کار ایّام جوانی : کارهایی که مربوط به دورهی جوانی است.
* وقت آن است که دست از این میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیک در بهشت بنشانی.
معنی :
زمان آن رسیده که علاقه و اشتیاق به کارهای مادّی را رها کنی و کارهای خوب و شایسته ای را انجام دهی تا به بهشت بروی.
مفهوم کلّی :
ترک دنیای مادّی و ذخیرهی اعمال معنوی.
لغت :
میل : علاقه / آرزو : خواسته و اشتیاق / اعمال : ج عمل، کارها / بنشانی : بکاری
آرایهها :
درخت بنشانی : مراعات نظیر / درخت اعمال نیک : اضافهی تشبیهی
* چه جای این حرص و هوس باطل است؟ درختی که تو امروز نشانی، میوهی آن کجا توانی خورد؟
معنی :
تو در این سن و سال نباید به فکر طمع و آرزوهای مادّی باشی. تو تا بزرگ شدن درخت و محصول دادن آن، زنده نمیمانی و نمیتوانی از آن بهرهمند شوی.
نکته دستوری :
جمله، پرسشی انکاری (استفهام انکاری) است.
* باغبان پیر و پاک دل گفت : «دیگران نشاندند، ما خوردیم؛ اکنون ما بنشانیم تا دیگران خوردند».
معنی :
باغبان پیر و بی کینه گفت : انسانهای قبل از ما زحمت کشیدند و ما از دست رنج آنها استفاده کردیم، الآن ما میکاریم تا آیندگان از آنها، بهره ببرند.
لغت :
پاک دل : بی کینه / نشاندند : کاشتند
نکتهی دستوری :
باغبان : مشتق / پاک دل : صفت مرکب
تاریخ ادبیات:
مرزبان نامه : کتابی است به شیوهی «کلیله و دمنه» که مرزبان بن رستم شروین پریم، یکی از اسپهبد ان مازندران، آن را به زبان مازندرانی کهن (طبری) نوشته بود و سعدالدّین ورا وینی آن را به پارسی دری برگرداند. این کتاب، مشتمل بر داستانها و تمثیل از زبان حیوانات است.
« حکایت: سفر »
معرفت: شناخت چیزی |
پیر: شیخ، مرشد، مراد |
مشغول: سرگرم. مشغول آنم: در حال پرداختن آن هستم |
آسیاب: دستگاهی که غلات را آرد می کند. |
پیوسته: همیشه |
ساعتی: یک ساعت، مدتی |
گرد خویش گشتن: باخود اندیشیدن، به کار خود توجه کردن |
درنگ: توقف، صبر، مکث |
محتوای حکایت:
این حکایت که از زبان ابوسعید ابی الخیر نقل شده است، تاکید بر خویشتن شناسی دارد و می گوید شناخت واقعی، همان شناخت خود ( خودشناسی) می باشد.
نثر:
روزی پیرما، با جمعی از همراهان به در آسیابی رسید. سر اسب کشید و ساعتی درنگ کرد؛ سپس به همراهان گفت:« می دانی که این آسیاب چه می گوید؟ می گوید: معرفت این است که من در آنم ( من مشغول آنم). گرد خویش می گردم و پیوسته در خود سفر می کنم تا هر چه نباید از خود دور گردانم!»
- یک روز، شیخ و راهنمای ما ابوسعید ابی الخیر، با گروهی از همراهانش به در آسیابی رسید. اسبش را نگه داشت و توقف کردو مدتی، صبر کرد. سپس به همراهانش گفت: می دانید که این آسیاب چه چیزی را به ما می گوید؟ می گوید: شناخت واقعی همین است که من در حال پرداختن و انجام دادن آن هستم. به هنگام گشتن، با خودم اندیشه می کنم و به کار های خودم توجه می کنم و آن چیز هایی را که شایسته نیستند انجام نمی دهم و از خودم دور می سازم.
تاریخ ادبیات:
اسرار التوحید فی مقامات ابوسعید: کتابی است در احوال شیخ ابوسعید ابی الخیر که محمد بن منور ( یکی از نوادگان ابو سعید) آن را در قرن ششم نگاشته است.
نوع نثر: ساده و روان
واژه های زبانی به منزله ی اعضای جامعه ی انسانی ،با یکدیگر روابطی دارند که به برخی از این روابط که در کتابهای دورهی ابتدا یی آمده اند اشاره می کنیم
شبکه معنایی :به مجموعه ای از کلمات گفته می شد که درباره ی یک موضوع هستند ودر زمینه ای خاص به هم مرتبط اند.
مثل :- زمستان،سرما، برف، بخاری،یخبندان،وسرسره بازی .
-مدرسه، درس،علم،مدیر،کلاس،گچ،ریاضی،ورزش،فارسی ،معاون،قبولی،تجدیدی ودفترحضوروغیا ب
- فداکاری، شجاعت ،از خود گذشتن ،وجان بازی . – دهقان ،مزرعه،آب ،کشت وبذر.
- مسافرت ،سفر،چمدان،پول ،نوع وسیله ی نقلیه،، و....به یاد تمام آنچه برای یک سفر نیاز است می افتیم
- باران،شکوفه،فصل بهار،ابر،چمنزار،سبزه،نوروزوعمو نوروز.
کلمات هم آوا هم نویسه :به کلماتی گفته می شود که از لحاظ آوایی وهم از نظر نوشتاری یکسان باشند.در ادبیات به این نوع رابطه،« جناس تام » نیز می گویند.
مثا ل : –گور (گورخر) گور (در معنای فبر ) --شیر (جنگل 9شیر (نوشیدنی) –شور (مقابل هیجان )
شور مقابل (هیجان )—الف:در خانه باز است ب :باز پرنده ای شکاری است .
الف: غذا امروز شور بود . ب:مردم با شور وشادی دور پرچم حلقه زده بودن
کلمات هم نویسه: کلماتی که املای یکسانی دارند ،ولی از لحاظ تلفظی ومعنایی با هم هیچ ار تباطی ندارند.مثل : عالم\ عالم شکر \ شکر - خدا را شکر می کنم - در چای شکر می ریزم
کلمات هم خانواده کلمات هم خانواده،کلمات دخیل از عربی به فارسی هستند که ریشه ی فعلی مشترک دارند. مثل : عاشق،عشق،عشاق،و...(ریشه ی فعلی : (ع- ش- ق )
- کتاب ،مکتوب، کتیبه ، کاتب، مکتب، و.....(ریشه ی فعلی :ک- ت- ب ).
- در زبان فارسی ،با توجه به خصوصیات این زبان ،هم خهنواده وجود ندارد ولی می توانبه تسامح،کلماتی را که یک ریشه ی فعلی دارند ویا به عبارتی از بن ماضی یا مضارع مشترک تشکیل شده اند ،هم خانواده بر شمرد. مثل : - تابیدن ،تابش، تابان، مهتاب، تابیده، شب تاب .
- - رفتن ،رفتار،رفتنی، آمدوشد و، رفت، رونه، برو، روا ن و..... - گویا، گوینده ، گفتن، .......
- بعضی کلمات جزء مشترک دارند ولی هم خانواده محسوب نمی شوند. مثل : - دل انگیز ،دلگیر، دل درد،دل نواز و.......- کتب فروش ،کتاب فروش، کتاب خانه،و..... – گیاه خوار، گوشت خوار ، علف خوار -خوش حال ،خوش رفتار ،خوش بخت . – سردرد،دردسر، سرباز،سنگ دان ،سنگین.
کلمات چند معنایی : بعضی کلمات معنای واحدی ندارند ،بسته به جمله ای که در آن قرار دارند ،معنای متفاوتی به خود می گیرند.
الف :علی توپ را گرفت . – دلم گرفت . – خورشید گرفت - لوله ی آب گرفت .
ب : او جیلی افسوس خورد.اوغذا خورد .توپ به تور دروازه خورد. شیر فریب خرگوش را خورد.
کلمات چند تلفظی :بعضی از کامات در فارسی رایج ومعیار (رسمی )کشور به دو شکل تلفظ
کلمات هم آوا : کلماتی هستند که فقط تلفظ یکسانی دارند ،ولی از لحاظ املایی با هم متفاوت اند.
مثال: خویش -خیش خواست -خاست خوار - خار
ارض:زمین عرض : گفتن اثاث : وسایل خانه اساس: پایه حیات :زندگی حیاط :محوطه
کلمات مترادف : به دو یا چند کلمه گفته میشود که تقریبا معنای یکسانی دارند و اگر در جمله ها به جای هم بکار روند ،جمله ها تقریبا هم معنی اند .
مثال : من تلاش می کنم .منکوشش می کنم . من تقلا میکنم - ایران سرزمین پهناوری است .ایران سرزمین وسیعی است ایران سرزمین گسترده ای است - او تند میدود .اوسریع میدود . – مهربان وبا محبت
- آغاز ،ابتدا ،شروع - مهیا ،آماده - سعی، تلاش ،کوشش
در برابر مشکلات باید ایستادگی و پایداری کنیم - ریشه ی اصلی ترسهای نادرست در جهل ونادانی است
مختصر = کوتاه مشکل = دشوار
کلمات متضاد : دو یا چند کلمه که معنی ضد هم دارند :
سیاه # سفید مرد # زن زیبا # زشت بلند # کوتاه قوی # ضعیف اگر این نوع کلمات را جای هم بکار بریم ،معنی جمله عوض خواهد شد . مثل : حسین روز کار میکند .حسین شب کار میکند.
موارد دیگر مثل ابن : کلمه ای است عربی که نشاندهنده ی رابطه ی پدر – پسری لست .مثل :
محمد بن عبد لله \محمد پسر عبدالله جابربن حیان \ جابر پسر حیان حسین بن علی \ حسین پسر علی
اضافه و انواع آن
ضمیر کلمه اى است که به جاى اسم مى نشیند و نقشهای مختلف آنرا می پذیرد. مرجع ضمیر همان اسمى است که ضمیر جانشینِ آن شده است. البتّه گاه ضمیر مرجع ندارد، یعنى خود به حالت اسم بروز مى کند . مرجع معمولا قبل از ضمیر، و گاه پس از آن مى آید.
ضمیر داراى هشت گونه است: شخصى، مشترک، اشاره، پرسشى، مبهم، تعجّبى ،شمارشی،ملکی(اختصاصی)
ضمیر شخصى
ضمیرى که جانشین شخص مى شود، خواه گوینده، خواه شنونده، و خواه دیگرى.
این ضمیر، خود، دو گونه دارد: گسسته (منفصل) و پیوسته (متّصل).
ضمیر شخصى منفصل
ضمیری است که تنها به کار مى رود و معنی مستقل دارد: من، تو، او، ما، شما، ایشان.
ضمیر شخصى متّصل
ضمیری است که به کلمه دیگر مى پیوندد و معنی مستقل ندارد: م، ت، ش، مان، تان، شان. این ضمیر معمولا به اسم و گاه به فعل و حرف مى پیوندد .
ضمیر مشترک
ضمیرى که همواره یک صورت دارد و میان شش ساخت مشترک است: خود، خویش، خویشتن.
جز در زبان محاوره، این ضمیر جمع بسته نمى شود.
همان صفت هایى که در این چهار دسته جاى دادیم، اگر داراى موصوف نباشند، ضمیر محسوب مى شوند.
ضمیر اشاره
ضمیریست که مرجع آن به اشاره معلوم شود:آن/ این و ترکیباتش مثل اینان/ آنها
- (کتاب را بگیر و آنرا بخوان.)
ضمیر پرسشى
واژه های پرسشی اگر به تنهایی در جمله بیایند .(بدون همراهی اسم): که/ چه/کدام/کی/ کجا/چگونه/چند/چقدر
- (تا یار که خواهد و میلش به که باشد.)
ضمیر مبهم
واژه هایی که بر شخص یا مقدار مبهمی دلالت می کنند.چند/همه/هیچ/یکی/هرکه/کمی/دیگری
- ( چند مى گردى به دور خویشتن؟)
ضمیر تعجّبى
واژه هایی که مفهوم تعجب و شگفتی را برساند :به/ چقدر/ وه...
- (وه که چگونه مى رزمند شیرمردان مبارز!)
ضمیرشمارشی
صفت شمارشی که بدون همراهی اسم بیاید.
- (حمید به کلاس چهارم میرود.)
ضمیر ملکی
واژه مرکب "ازآن" است که معنی "مال"/"متعلق به" را میدهد.
- (من زان خودم هرآنچه هستم، هستم. )
نکته: ضمیر نیز همانند اسم در جمله داراى نقش است.
برخى از ضمیرها همه نقش هاى اسم و برخى دیگر بعضى از نقش هاى اسم را مى پذیرند.
انواع قالب های شعری
در دستور زبان فارسی حرف «ی» انواع مختلفی دارد که به برخی از پرکاربردترین
آن ها اشاره می شود:
۱- پسوند نسبت که خود برمعانی متفاوتی دلالت می کند. مانند:
الف) نسبت به مکان. مانند: شیرازی٬ اصفهانی و ...
ب) نسبت به چیز. مانند:ارغوانی٬پرنیانی٬زعفرانی و ...
ج) نسبت به شخص. مانند: محمدی٬ابراهیمی٬سجادی و ...
نکته:
این حرف با اضافه شدن به کلمات غیر فارسی معمولا به صورت «وی» در می آید
مانند: علوی(منسوب به علی) عیسوی(منسوب به عیسی) همچنین است کلماتی
چون: موسوی٬ رضوی٬ نبوی و ...
توجه: گاه به اشتباه کلمه ی «گنجه» بر اساس قاعده ای که گفته شد٬ به صورت
«گنجوی» تلفظ می شود و مثلاً می گویند نظامی گنجوی. این درحالی است که کلمه
کاملاً فارسی است و قاعده ی مذکور درمورد آن صدق نمی کند.
د) پسوند شغلی. مانند: کبابی٬ کله پزی٬ سمساری و...
ه) پسوند دارندگی: نامی (نامور) ٬ هنری(هنرمند)
و) پسوند مفعولی: زندانی(به زندان انداخته شده) ٬ نهانی( پنهان شده)
۲- ی لیاقت: به آخر مصدر افزوده شده و صفت لیاقت می سازد.
مانند: دیدنی٬ رفتنی٬ خواندنی٬مردنی و...
۳- ی نکره. به آخر کلمه افزوده می شود. مانند:«پادشاهی به کشتن اسیری اشارت کرد»
۴- شناسه فعل دوم شخص مفرد ماضی و مضارع.مانند: دیدی٬ خواندی٬ می نویسی و...
۵- ی وحدت.(بر یک نفر یا یک چیز یا مقدار دلالت دارد) مانند:نصیحتی کنمت یعنی یک نصیحت
یا مثلا پسته کیلویی(؟!) یعنی هر یک کیلو ...
۶- ی حاصل مصدری (معنای مصدری می دهد) . مانند:مردی نبود فتاده را پای زدن (یعنی مرد
بودن آن نیست که ...)
مسلمانی (مسلمان بودن) مطربی(مطرب بودن)
نکته ی پایانی:
در پایان این مبحث لازم به ذکر است که آنچه در مورد انواع حرف«ی» ذکر شد٬ موارد پرکاربرد و رایج
در زبان نظم و نثر پارسی است و موارد دیگر نیز برای آن می توان برشمرد.هم چنین در برخی موارد
ممکن است حرف «ی» بر دو یا چند معنا قابل تأویل باشد. مثلاً در جمله ی مردی را دیدم. حرف «ی»
هم می تواند از نوع نکره باشد و هم وحدت. حتی بسته به نوع جمله می تواند معنی
مصدری هم داشته باشد.(مرد بودن را هم دیدم) . کوتاه سخن این که با توجه به آن چه گفته شد موارد
استثنا هم وجود داردو ادعای (این است و جز این نیست )در مباحث دستوری بی اساس است
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است . که معنی نزدیک آن
مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود.
نکته: در کنایه الفاظ همه خقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نیست.
نکته: کنایه معمولا در یک جمله یا یک ترکیب به کار می رود .
مثال 1 : هنوز از دهن بوی شیر آیدش.
توضیح: کنایه از این که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن است .
مثال 2 : که رهام را جام باده است جفت.
توضیح :کنایه از این که رهام عیاش و خوشگذران است و مرد جنگ نیست.
مثال 3: بباید زدن سنگ را بر سبوی.
توضیح: سنگ را بر سبو زدن کنایه از آزمایش و امتحان کردن است.
عباراتی نظیر : دست و پا کردن ، روی کسی را به زمین انداختن ، شکم را صابون زدن ، بند از بند گشودن ، زبان در کشیدن ، عنان گران کردن ، دهان دوختن ، پای در دامن آوردن ، سر زخاک بر آوردن ، دست ندادن ، دست به سیاه و سفید نزدن ، دست روی دست گذاشتن و ...همه کنایه هستند.
گروه
واژه ها ی پی در پی را که در جمله به اتفاق هم یک نقش دستوری ایفا می کنند ،گروه می نامند .
یکی از گروه ها گروه اسمی است که به توضیح آن می پردازیم .
معرفی گروه اسمی
گروه اسمی یک واحد نحوی است که در ساخت جمله درجایگاه های نهاد،مفعول ،متمم،مسند،مضاف -
الیه،بدل ومنادا قرار می گیرد وهسته ی آن« اسم» است.گروه اسمی تکرار پذیرترین گروه درجمله است
علت تکرارزیاد این گروه نقش های متنوعی است که در جمله می پذیرد .
وجود هسته در گروه اسمی اجباری ووجود وابسته ها اختیاری است .
ملاک های تشخیص اسم
1- واژه هایی که در نقش های نهاد ،مفعول ،متمم،مسند ،مناداومضاف ٌالیه به کار می روند.
2-اسم ها -غیر از اسم خاص- نشانه ی نکره می پذیرند . مانند: کتابی
3-اسم ها جز- اسم خاص - وابسته های پیشین می پذیرند . مثال :این کتاب
4-اسم ها غیر از- اسم خاص- جمع بسته می شوند . نظیر: کتاب ها
چگونگی تشخیص هسته ی گروه اسمی
هرگاه در یک گروه اسمی بیش از یک اسم وجود داشته باشد،تنها یکی از آنها هسته است وآن اسمی
است که معمولاًمفهوم اصلی گروه اسمی را تشکیل می دهد .
برای تشخیص آن با ید به موارد زیر توجّه کرد.
1- اگر گروه اسمی جایگاه نهاد را اشغال کند ،فعل جمله از نظر شخص وشمار تنها با اسمی مطابقت
می کند که نقش هسته را بر عهده دارد.
مثال:« دبیران مدرسه ی ما فردا در یک جلسه ی عمومی شرکت خواهند کرد .»
در این جمله گروه اسمی "دبیران مدرسه ی ما "نقش نهاد را دارد واز سه واژه تشکیل شده است که فعل
جمله تنها با واژه ی "دبیران"مطابقت دارد .
2-ملاک دیگر برای تشخیص هسته ی گروه اسمی این است که معمولاًاولین واژه ای که در گروه اسمی
نقش نمای اضافه می گیرد ،هسته است .
مثال :"آن دو درخت تنومند همسایه "
3- اگردر گروه اسمی هیچ کدام از واژه ها نقش نمای اضافه ندارند ،هسته آخرین واژه است .
مثال :این چند دانش آموز
هسته
که اگر آن را گسترش دهیم ،دانش آموز اولین واژه ای است که نقش نمای اضافه می گیرد .
"این چند دانش آموز ِ زرنگ"
امروز چهارشنبه 94/9/4 گروه ادبیات فارسی نهاوند از مدارس منطقه خزل باز دید به عمل آورد
در راستای برنامه سالانه گروه ادبیات فارسی نهاوند و بازدید از مناطق هم جوار و هم اندیشی با همکاران مناطق مختلف از مدارس زینبیه و هاجر منطقه خزل بازدید به عمل آمد
در این بازدید که گزارش آن متعاقبا منتشر خواهد شد در کلاس های سر کار خانم سوری و رفیع زاده دانش آموزان به صورت گروهی فعالیت تصویر نگاری و آمادگی جهت محور ادبی جشنواره خوارزمی را تمرین نمودند....از زحمات این دو همکار تقدیر به عمل می آید
الف دعا: کناد
الف ندا: خدایا
الف واسطه: کشاکش
الف مناظره: گفتا
الف اطلاق یا اشباع: «ز بیژن مگر آگهى یابما»
الف تفخیم و تعظیم: بزرگامردا
الف مبالغه: خوشا
الف اسم معنىساز: ژرفا
الف جانشین تنوین: ابدا
الف صفت فاعلی: دانا و مانند آن
انــــواع «ک»
ک تصغیر:پسرک ٬ دخترک
ک تحقیر:مردک ٬ زنک « پس زنیکه (زنک) دیوونه شده که این جوری داره خودشو لت و پار می کنه ؟»
(ادبیات فارسی ۳ عمومی ٬ گاو )
ک تحبیب: طوطیک ٬ گُلک « بعد از آنش از قفس بیرون فکند طوطیک پرید تا شاخ بلند »
( ادبیات فارسی ۳ اختصاصی ٬ طوطی و بازرگان )
ک تکریم: مامک ٬ بابک « پسر گفتش ای بابک نام جوی یکی مشکلت می بپرسم بگوی »
ک تشبیه:عروسک ٬ خرک ( اسبابی در ورزش ژیمناستیک ) ٬ لواشک
ک همراهی:پفک ٬ عینک ٬ نان سنگک٬ بادکنک
انــــواع «ی»
ی نکره: کتابی
ی وحدت: نشانه ی یکی بودن
ی شناسه: رفتی ، آمدی
ی استمراری : رفتمی ، بودندی
ی مصدری : خستگی ، زیبایی
ی لیاقت: خوردنی، پوشیدنی
ی نسبت: تهرانی، محمدی این ی گاه مفهوم فاعلی دارد مانند : مرد جنگی و گاه مفهوم مفعولی دارد مانند: تیر پرتابی ، راز نهانی
ی میانجی (رابطه): خدای من
ی بدل یا جانشین فعل «هستی»: تو خوبی.
ی تعجب: چه برف شدیدی
ی احترام : نور چشمی
ی دلسوزی: طفلی، حیوونی
ی کثرت : بسی (بسیاری)
ی زاید: به کلمات مختوم به مصوت «ا» و «و» اضافه می شوند. بوی ، موی، خدای
ی بیان خواب : دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
ی تمنا: کاشکی
*پرکاربرد ترین مصدرهای ناگذر (مصدر فعلهایی که جملههای «دو جزئی» میسازند.) |
آمدن، افتادن، ایستادن، خوابیدن، رفتن، ماندن، نشستن، مردن، درخشیدن، روییدن، برخاستن، پریدن، دویدن، تابیدن، جنبیدن، نالیدن، وزیدن، گندیدن، لرزیدن، لغزیدن، دمیدن، زیستن، شتافتن، گریستن، خشکیدن، خزیدن، خروشیدن، چرخیدن، جهیدن، جوشیدن، ترکیدن، پوسیدن، پلاسیدن، غرّیدن، لنگیدن، بالیدن (رشدکردن) و ... |
*پرکاربرد ترین مصدرهای گذرا به مفعول(مصدر فعلهایی که جملههای «سه جزئی با مفعول» میسازند) |
خوردن، بردن، آوردن، پوشیدن، خواستن، داشتن، دانستن، دوختن، دیدن، ریختن، ساختن، شستن، شناختن، فرستادن، کاشتن، گذاشتن، گشودن، نوشتن، یافتن، انداختن، بافتن، بستن، پرستیدن، چشیدن، گستردن، نهادن، سرودن، ستودن، راندن، کَندن، نواختن، نگاشتن، کشیدن، فریفتن، دوشیدن، جَویدن، تراشیدن، پسندیدن، پروردن، پراکندن، پاشیدن، افراشتن، افکندن، برافراشتن، بوسیدن، بوییدن، گُزیدن، گَزیدن، تکاندن، خراشیدن و ... |
*پرکاربردترین مصدرهای گذرا به متمّم (مصدر فعلهایی که جملههای «سه جزیی با متمّم» میسازند.)
مصدر |
حرف اضافهی مخصوص |
نازیدن، نگریستن، پیوستن، چسبیدن، گرویدن، تاختن، پرداختن، اندیشیدن، برخوردن، بالیدن، برازیدن |
به |
جنگیدن، ستیزیدن، درآمیختن، ساختن، آمیختن (مخلوط شدن) |
با |
ترسیدن، رنجیدن، گذشتن، پرهیزیدن |
از |
گنجیدن |
در |
شوریدن |
بر |
*پرکاربردترین مصدرهای گذرا به مفعولومتمّم (مصدر فعلهایی که جملههای «چهارجزیی با مفعولومتمّم» میسازند.)
مصدر |
حرف اضافه ی مخصوص |
افزودن، بخشیدن، پیوستن، گفتن، دادن، فروختن، سپردن، چسباندن، پرداختن، آموختن (تعلیم دادن) آلودن، آویختن ( وصل کردن، نصب کردن) |
به |
سنجیدن، آمیختن (مخلوط کردن)، اندودن |
با |
ترساندن، پرسیدن، خریدن، شنیدن، گرفتن، ربودن، رهاندن، آموختن (فراگرفتن)، دزدیدن، کاستن |
از |
گنجاندن |
در |
در زبان فارسی جمله در کوچک ترین حدّ خود دو جزئی ودر بیش ترین حد چهار جزئی می باشد .
جمله های دوجزئی : فعل آن ها ناگذر است یعنی فعل آن فقط به نهاد نیاز دارد .
مثال :خورشید می درخشد . خورشید (نهاد ) و می درخشد (فعل ) است .
اگر اجزای دیگری در این جمله بیاید قید ویا متمم قیدی است که جزو اجزای اصلی جمله نمی باشند .
مثال : خورشید در آسمان به زیبایی می درخشد . خورشید (نهاد ) ، می درخشد( فعل)
در آسمان ( متمم قیدی ) و به زیبایی (قید ) است .
مهم ترین فعل های ناگذر عبارتند از : باریدن - تابیدن - پریدن – پژمردن –جوشیدن – خندیدن – درخشیدن – دویدن – روییدن – شکفتن – گریستن – لرزیدن –مردن – آمدن –رفتن و ... .
جمله های سه جزئی : فعل این نوع جمله هاگذرا است یعنی علاوه بر نهاد به جزء دیگری نیاز دارند که ممکن است مفعول ، متمم یا مسند باشد ،پس جمله های سه جزئس سه نو عند :
1- جمله های سه جزئی با مفعول : در این جمله ها فعل به غیراز نهاد به مفعول هم نیاز دارد .
مثال : دوستم یک کتاب داستان خرید . دوستم (نهاد ) ،یک کتاب داستان (مفعول ) و خرید (فعل )
نشانه ی مفعول :
برای یافتن مفعول در جمله باید به نقش نمای « را » که نشانه ی مفعول است توجّه کنیم که بعد از مفعول می آید . مثال : من مادرم را دوست دارم . در این جمله « را » نشانه ی مفعول است و
« مادرم » مفعول می باشد . گاهی اوقات نقش نمای « را» درجمله نمی آید در آن صورت باید با پرسش « چه کسی را » ویا «چه چیزی را » به همراه فعل جمله مفعول را بیابیم .
مثال : دوستم کتاب خرید . می پرسیم ، دوستم چه چیزی را خرید ؟ در پاسخ می گوییم «کتاب را» پس «کتاب » مفعول جمله است .
مهم ترین فعل های گذرا به مفعول :
آوردن - بستن – خوردن – پوشیدن – پرسیدن – دانستن – خواندن – خواستن – فهمیدن – نوشتن –دیدن – دوختن - شنیدن و ... .
2 – جمله های سه جزئی با متمم : در این جمله ها فعل علاوه بر نهاد به متمم هم نیاز دارد . مثال :فاطمه به منظره می نگرد . فاطمه ( نهاد ) ، به منظره (متمم) و می نگرد ( فعل )
نشانه ی متمم :
نشانه ی متمم ، حرف اضافه ( به – با – تا – از – در - برای و ... ) است که قبل از اسم می آید پس هر واژه ای که بعد از حرف اضافه بیاید متمم است . مثال : رزمندگان اسلام با دشمن جنگیدند . در این جمله «با»
حرف اضافه و «دشمن » متمم است .
توجّه : متمم ممکن است اجباری (متمم فعل ) ویا اختیاری (متمم قیدی ) باشد . برای تشخیص این دو نوع متمم باید بگوییم که بعضی از فعل ها به حرف اضافه ی اختصاصی نیاز دارند و متمم آن ها را در جمله نمی توان حذف کرد . مثال : مریم به بهترین امتیاز دست یافت . در این جمله می پرسیم : مریم به چه چیزی دست یافت ؟ در پاسخ می گوییم :به بهترین امتیاز . « به » حرف اضافه و« بهترین امتیاز » متمم اجباری است چون فعل برای کامل شدن به آن نیاز دارد . امّا بعضی از فعل ها به حرف اضافه ی اختصاصی نیاز ندارند و ممکن است در یک جمله چند حرف اضافه با هم بیایند و ما بتوانیم آن ها را از جمله حذف کنیم بدون این که به ساختار جمله لطمه ای وارد شود . مثال : پرندگان از ترس از روی شاخه ی درخت پریدند . در این جمله فعل «پریدند» یک فعل ناگذر است و به متمم نیازی ندارد پس «ترس » و «روی شاخه ی درخت » متمم قیدی هستند .و می توانیم آن ها را از جمله حذف کنیم .
مهم ترین فعل های گذرا به متمم :
آویختن – اندیشیدن – بالیدن – چسبیدن – ترسیدن – نگریستن – گریختن – رنجیدن - جنگیدن – رسیدن - ماندن – قرارگرفتن – پرداختن – و ... .
- نوع دیگر متمم ، متمم اسم است که اسم به آن نیاز دارد وفعل به آن نیاز ندارد و با اسم همراهش یک گروه را تشکیل می دهد . مثال : برادرم به نقّاشی علاقه دارد . در این جمله «علاقه » مفعول است و «به نقّاشی»
متمم علاقه است و با هم گروه مفعولی می شوند .
3-جمله های سه جزئی با مسند : در این جمله ها فعل علاوه بر نهاد به مسند هم نیاز دارد یعنی فعل گذرا به مسند است . مثال : نام کتاب آسمانی ما قرآن است . نام کتاب آسمانی (نهاد ) ، قرآن (مسند ) و است (فعل اسنادی )
روش پیدا کردن مسند : مسند مانند متمم و مفعول نقش نما ندارد و در جمله هایی که فعل اسنادی (ربطی ) (است ،هست ، بود ، شد ، گشت ، گردید )دارد ، قبل از فعل قرار می گیرد .
فعل ناگذر فعلی است که فقط به نهاد نیاز دارد. مثلاً علی آمد. حسین رفت. کتاب افتاد. پرنده پرید. رضا خوابید. باران بارید
فعل گذرا علاوه بر نهاد به مفعول یا متمم و یا مسند نیاز دارد. مثلاً رضا کتابم را آورد. که اگر مفعول یعنی کتاب را از جمله حذف کنیم جمله ناقص می شود.
پس سه نوع فعل گذرا داریم: 1- گذرا به مفعول: علی کتابم را آورد
2- گذرا به مسند: علی مریض است
3- گذرا به متمم: ما با دشمن می جنگیم
1- در افعال گذرا به مفعول، مفعول معمولاً همراه را می آید مثل مثال بالا. اما گاهی هم مفعول بدون را می آید.مثلاً: علی کتاب خرید. در این جمله هم کتاب مفعول است ولی همراه را به کار نرفته است ولی اگر آن را حذف کنیم این سئوال پیش می آید که: علی چه چیزی را خرید؟ پس یکی دیگر از راههای نشان دادن مفعول این است که از فعل چه چیزی را و یا چه کسی را بپرسیم. مثال دیگر: پدرم پرنده آورد......پدرم چه چیزی را آورد؟ جوابش می شود: پرنده را. پس پرنده مفعول است و فعل آورد گذرا به مفعول است.
2- در فعل گذرا به مسند ما با افعال اسنادی سروکار داریم. یعنی افعال اسنادی گذرا به مسند هستند. افعال اسنادی شامل: است، بود، شد، گشت و گردید هستند. این افعال صفت یا حالتی را به نهاد نسبت می دهند که به آن صفت و حالت مسند می گویند. مثلاً هوا گرم است.در این جمله هوا نهاد است؛ گرم مسند است و است فعل اسنادی است. گرما صفت یا حالتی است که با کمک فعل اسنادی به هوا نسبت داده ایم.
نکته: در جمله ای که فعل اسنادی به کار می رود، نهاد انجام دهنده ی کاری نیست. فقط صفت و حالتی را می پذیرد.
3- فعل گذرا به متمم- ابتدا یادآوری کنیم که: کلماتی که بعد از حرف اضافه می آیند متمم نام دارند. پرکاربردترین حروف اضافه عبارتند از: از - به - با - در - تا - برای.
در فعل گذرا به متمم ما با افعالی سروکار داریم که وقتی آن ها را به صورت مصدر به کار می بریم، حرف اضافه ی خاصی را می طلبند. مثلاً: ترسید: ترسیدن از - یاددادن به - مصاحبه کردن با- جنگیدن با- نازیدن به
پس اگر به جمله ای رسیدم مثل: او به پدرش می نازد. فعل می نازد گذرا به متمم است و به کلمه ی پدرش که نقش متمم را دارد نیازمند است و اگر متمم را حذف کنیم مفهوم فعل ناقص می شود.
نکته: متمم فعلی متمم اجباری است و با متمم قیدی که مثل قید قابل حذف است و فعل به آن نیاز ندارد فرق می کند.
مثال برای متمم فعلی یا اجباری : او از دروغ می پرهیزد .
حال اگر از دروغ را حذف کنیم ، جمله ناقص می شود و مشخص نیست که او از چه می پرهیزد .
در برابر این متمم ، یک نوع متمم دیگر نیز وجود دارد که ظاهراً شبیه به متمم اجباری است ، امّا در معنی اختیاری است . یعنی فعل جمله به آن نیاز ندارد و وجودش اختیاری است که آن را متمم قیدی می نامند . متمم های قیدی از نوع قید های نشانه دار هستند ، یعنی با شباهتی که به متمم فعلی دارند ، قابل شاسایی هستند .
مثال برای متمم اختیاری : علی از خانه برای خرید به بازار رفته است . در این جمله سه متمم وجود دارد که هر سه قابل حذف هستند .
به جمله ی زیر دقت کنید :
علی به تیم فوتبال پیوست . اگر این متمم را حذف کنیم ، جمله ناقص می شود .
اکنون به جمله ی زیر دقت کنید :
علی رفت . این جمله به متمم نیاز ندارد و کامل است . چرا ؟
زیرا می توان برای فعل رفت متمم هایی با حروف اضافه ی گوناگون آورد . یعنی می شود گفت :به کجا رفت ؟ با چه کسی رفت ؟ برای چه رفت ؟
هرگاه بتوان برای فعلی متمم با حروف اضافه ی متعدد و مختلف آورد ، آن فعل نیازی به آن متمم ندارد و آن متمم قیدی نام دارد .
متمم هایی که فعلی هستند ، یعنی فعل در آن جمله ها یک حرف اضافه ی اختصاصی دارد .
مثال : نازیدن ( نازیدن به ) او به ثروتش می نازد .
او به دین اسلام گروید . ( گرویدن به )
او با حریف در آویخت . ( درآویختن به )
این راز در سینه نمی گنجد . ( گنجیدن در ) مثلاً نمی توان گفت که ، این راز با سینه نمی گنجد ـ به سینه نمی گنجد ـ برای سینه نمی گنجد . بقیه ی مثال ها هم با همین معیار قابل بررسی هستند .
در صورت هرگونه ابهام می توانید نظرات خود را در زیر همین پست بنویسید تا پاسخ داده شود .
نکته پایانی: چگونه فعل ناگذر را گذرا کنیم.
اول اینکه منظور از گذرا کردن در اکثر موارد، گذرا کردن به مفعول است.
دوم اینکه: برخی از فعل های ناگذر معادل گذرای خود را در زبان فارسی دارند.مثلا: اگر جمله ی علی افتاد را دادند و گفتند گذرا کنید. می گوییم: رضا علی را انداخت.یعنی انداخت معادل گذرای فعل افتاد است.مثال دوم: علی آمد: پدرم علی را آورد.مثال سوم: حسین رفت: ماشین حسین را برد.پس معادل گذرای فعل آمد، آورد می شود و معادل گذرای فعل رفت می شود: بُرد
سوم اینکه: برای گذرا کردن کافی است بن مضارع فعل مورد نظر را به دست آورده و اند یا انید به آن اضاف نمایید. مثلاً: پرنده پرید: گربه پرنده را پراند/ رضا خندید: پدر رضا را خنداند/ باران بارید: ابر باران باراند/ گربه ترسید: علی گربه را ترساند
آموزش دستور زبان فارسی به زبان ساده
یک یا چند کلمه که دارای مفهوم کاملی باشد وسکوت گوینده وشنونده پس از آن درست باشد ،جمله ی کامل نامیده می شود.
مانند : علی به مدرسه رفت. یا
بیا ( که با وجود آن که یک کلمه است مفهوم کاملی رابیان می کند.)
در مقابل جمله ی کامل جمله ی ناقص وجود دارد وآن جمله ای است که با وجود فعل مفهوم کاملی را به شنونده تلقین نمی کندوشنونده احساس می کند که چیزی از آغاز یا آخر جمله حذف شده است .
مثال :
- اگر به کسی بگوییم .. ( شنونده منتظر است که بقیه ی گفتار مارا بشنود.)
- وقتی از زندگی لذت می بریم که ...
در تعریف دیگری از جمله آمده است : جمله سخنی است که حد اقل دارای دو جزء اصلی ( نهاد وگزاره ) یا(مسند الیه واسناد ) باشد.
مثال: پرویز رفت. هوا روشن شده است.
جمله ی فعلیه : جمله ای است که در آن فعل خاص یا تام به کار رفته است.مثل علی گفت.
جمله ی اسمیه یا اسنادی : جمله ای است که در آن فعل ربطی به کار رفته است.مثل : هوا آلوده است.
در هر نوشته یا گفته به تعداد فعل ها جمله وجود دارد. مثلاًدر این بیت:
برید و دریدو شکست و ببست یلان را سر و سینه و پا ودست
چهار جمله وچود دارد چون چهار فعل در آن به کار رفته است.
جمله ساده = جمله اى که داراى یک فعل است . مثال: امین خوابید.
جمله مرکب = جمله اى که داراى بیش از یک فعل است .همین که به خانه رسیدم، مهمانان آمدند
از اتصال وانضمام جمله های ساده ی کوتاه یا بلند جمله های مرکب به وجود می آید.
مثال:
- افسوس می خورم که او را ندیده ام.
- پسری که رفت برادر مرا زد.
- او تقی را دید وبا او صحبت کرد.
به جمله ی اصلی ، جمله ی پایه وبه جمله ای که جای یکی از ارکان جمله ی اصلی یا پایه را گرفته است اصطلاحاً جمله ی پیرو می گویند. جمله ی پایه غرض ومقصود اصلی گوینده یا نویسنده است وجمله ی ساده ی دیگری که علت یا تفسیر یا توضیحی در باره ی جمله ی پایه می دهد جمله ی پیرو است.
دو یا چند جمله ی ساده ی بلند به وسیله ی حرف ربط به هم مربوط یا معطوف می شوند ؛ اصطلاحاًبه این حروف ،حروف ربط همپایگی می گویند. در مثال : او تقی را دید وبا او صحبت کرد. ( و) حرف ربط همپایگی است. یا فریدون هم به دانشگاه می رود هم کار می کند.که به وسیله ی حرف ربط همپایگی دو گانه هم ...هم جمله ی مرکبی را ساخته اند.
اقسام جمله از لحاظ معنی
1. جمله ی خبرى یا اخباری: جمله اى است که در آن مطلبی به صورت خبر مثبت یا منفی بیان گردد:
مثال:
هوا گرم است. او نامه را نوشته بود.
2. جمله ی پرسشى یا استفهامی: اگر به وسیله ی جمله ای درباره امرى پرسش شود یا یکی از ارکان جمله مورد پرسش قرار گیردآن جمله راجمله ی پرسشی می گویند:
مثال:
دریافت
حجم: 778 کیلوبایت
هفت پیشنهاد در درس انشا از روان شاد جلال آل احمد
1. در درس انشا از به کار بردن هر کتابی که قصد آموزش انشا و نام گذاری والخ تهیه شده
، باید خوداری کرد به جای چنین کتاب هایی باید دانش آموزان را کم کم عادت داد به کتاب
خواندن در خارج ساعات درسی و بسته به سن ایشان می توان اول ، شرح حال بزرگان
شروع کرد وبه ترتیب : تاریخ عمومی ، تاریخ علوم واختراعات ، ارتباط نوجوانان ادبیات
کلاسیک فارسی و دنیاو غیره .
2. در درس انشا باید معلمانی را به کار واداشت که درسابقه ی تحصیلی خود ( مدارس
دانش سرا و الخ ) در کار انشا صاحب ذوق و سلیقه و هنرشناس بوده اند و اگر بتواند
پیشنهادی کرد به دانش سرای عالی برای توجه بیشتر به تربیت معلم انشا .
3. در درس انشا نخستین دیواری که باید شکست ( البته برای دانش آموزان ) دیوار نثر
متصنع نویسی است که حاکم بر آرا و عقول صاحب قلمان است و موجب ترس عظیم دانش
آموزان از انشا .
4. باید توجه داشت که در نوشتن یک مطلب ( موضوع انشا ) کسی کارآمد تر و ورزیده تر
است و راحتتر می نویسد که چیزی برای نوشتن داشته باشد . پس دومین دیواری که باید
شکست این است که هیچ فرقی نیست میان گفته ای و نوشته ای. چرا که نوشته تصویر یک
گفته است وآلخ … .
5. در درس انشا از موضوع هایی باید استفاده کرد که علاقه شاگردان را بر انگیزد مسایل
ساده زندگی ، محیط اطراف ، مشکلات جوانی و الخ ، و در آغاز کار از بحث در لاهوت و
ناسوت خوداری باید کرد .
6. معلم انشا خود نباید از وقایع روز بی خبر باشد و از آن چه در شهر و ده او می گذرد،
کلاس را بی بهره بگذارد. وگرنه مسلط بر کلاس او روزنامه ها خواهند بود و رادیو و تلویزیون با
زبان های بی اصالت شان .
7. در کلاس انشا سخت باید از تقلید نثر اداری موجود خودداری کرد و نیز از نثر روزنامهای .
( اصل این دست نبشته نزد موسوی گرمارودی است )
سلام دوستان عزیزم. نحوه تشخیص تعداد جملات در نظم و نثر رو می نویسم و
امیدوارم که مفید باشد. خوشحال می شوم اگر بتوانم به سوالاتون پاسخ بدهم.
برای تشخیص تعداد جملات در نظم و نثر به شیوه زیر عمل می کنیم.
** ابتدا فعلهای متن را می خوانیم. به تعداد فعلهای موجود جمله داریم.
مثال 1 - : رو سر بنه به بالین ، تنها مرا رها کن : می بینیم که سه فعل دارد .
پس این مصرع سه جمله است .
مثال 2 - صیاد بی روزی ماهی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل در خشکنمیرد.
** سپس دقت می کنیم که آیا عبارت مورد نظر ، فعل محذوف دارد یا نه ؟
مثال 1- : یکی را گفتند : عالم بی عمل به چه ماند؟ گفت : به زنبور بی عسل.
سه فعل وجود دارد. بنابر این قطعا سه جمله داریم. اما با کمی دقت متوجه
می شویم که جای یک فعل خالی است. بله ... در انتهای عبارت.
گفت : به زنبور بی عسل (ماند ). پس با توجه به فعل محذوف " ماند" ، چهار جمله
داریم.
مثال 2 - گفتمش عزم دیار یار داری ؟ گفت آری .
می بینیم که سه فعل داریم و سه جمله. اما یک فعل هم محذوف است :
... آری ( دارم ) .
بنا براین این مصرع فوق چهار جمله دارد.
مثال 3 - هزار باره چراگاه خوشتر ازمیدان // ولیکن اسب ندارد به دست خویش عنان
یک فعل بیشترنداریم و یک جمله. اما اگر دقت کنیم می بینیم که در مصرع اول ،
فعل ( است ) حذف شده...
هزار باره چراگاه خوشتر از میدان است.
** منادا هم جمله محسوب می شود:
گفتی به برم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و بر خیزم. = هفت جمله .
** شبه جمله ها هم یک جمله محسوب می شوند.
مثال : آفرین ! نقاشی قشنگی کشیده ای : دو جمله ..
*** گاهی اوقات افعال اسنادی به صورت مخفف می آیند. ( م = هستم ،،
ی = هستی ،، ند =هستند ،، یم = هستیم ) . اینها هم فعل هستند ولی به
صورت مخفف.
مثال : گفتم : مذمت اینان روا مدار که خداوند کرمند ( هستند ). گفت غلطگفتی که
بنده درمند.( هستند)..
مثال 2 - روزگاری است که سودا زده ی روی توام ( هستم ) = دو جمله.
*** گاهی اوقات جمله ، فقط یک فعل است. به عبارت دیگر فعلها هر چند به
تنهایی در عبارتی قراربگیرند ، یک جمله محسوب می شوند. مثال :
گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سر آید // گفتم که ماه من شو ، گفتا اگربر آید.
بیت بالا هشت جمله است.
معنی لغات:
تک بیت انتهای صفحه:
آینه چون نقش توبنمود راست
خودشکن آیینه شکستن خطاست
دانش های ادبی:
قافیه: راست ،خطاست
کنایه:خودشکن کنایه از خودت را اصلاح کن
جناس: آینه، آیینه
دانش های زبانی:
بنمود: نمایاند،نشان داد
معنی شعر:
اگر آینه ایراد و نقص تو را نشان داد،باید
آن ایراد را رفع کنی و خودت را اصلاح کنی،
نه اینکه آینه را بشکنی.
تاریخ ادبیات:
****************************************************
جوانی گه کار و شایستگی است
گهِ خود پسندی و پندار نیست
دانش های ادبی:
قالب شعر:قطعه
قافیه: پندار
ردیف: نیست
دانش های زبانی:
خودپسندی: غرور،تکبر
پندار: تصور،خیال
معنی شعر:
ای انسان، دوره ی جوانی،زمان کار وتلاش و
نشان دادن شایستگی هایت است،نه اینکه
زمان غرور و خیال و توهم
چو بفروختی،از که خواهی خرید؟
متاع جوانی به بازار نیست
دانش های ادبی:
قافیه: بازار
جناس: که،به
تشبیه: متاع جوانی،جوانی را به متاع(کالا)
تشبیه کرده است.
مراعات نظیر/تناسب:متاع،بازار،خرید،بفروختی
تضاد: بفروختی،خرید
استفهام انکاری:مصراع اول پرسشی است
که مفهوم انکار دارد.
دانش های زبانی:
متاع: کالا
چو: وقتی که
معنی شعر:
ای انسان،وقتی دوران با ارزش جوانی را
فروختی و به راحتی از دست دادی،این را
بدان دوران جوانی که از دست رفته هرگز
برنمی گردد.
غنیمت شمُر،جزحقیقت مجوی
که باری است فرصت،دگربار نیست
دانش های ادبی:
قافیه: دگربار
جناس: باری،بار
دانش های زبانی:
باری: بار دیگر،فرصت دوباره
دگر بار: بار دیگر
غنیمت شمر: ارزش آن را درک کن
بیت از چهار جمله درست شده است.
معنی شعر:
ای انسان،ارزش جوانی خود را بدان و به جز
حقیقت چیز دیگری را جستجو نکن،چراکه
جوانی و زندگی انسان یکبار است و تکرار
نمیشود.
مپیچ از رهِ راســــت بر راه کج
چو در هست،حاجت به دیوار نیست
دانش های ادبی:
قافیه: دیوار
تضاد: راه راست، راه کج
آرایه ی ادبی:حُسن تعلیل:(مصراع دوم برای
مصراع اول در حکم تمثیل ونمونه است.)
جناس: بر،در ـ بر،به
مراعات نظیر: در، دیوار
تضاد:هست و نیست
مصراع دوم ضرب المثل است.
دانش های زبانی:
ره راست: راه راست،راه درست
مپیچ: فعل نهی از مصدر پیچیدن
معنی شعر:
سعی کن از راه راست خارج نشوی و به راه
نادرست و کج نروی،چراکه تا وقتی در هست
انسان از دیوار وارد خانه نمیشود.
زآزادگان بُردباری و ســعی
بیاموز، آموختن عـــــــــار نیست
دانش های ادبی:
قافیه: عار
ضرب المثل: آموختن عار نیست،مانندِ:
پرسیدن عار نیست
دانش های زبانی:
عار: ننگ،عیب
آزادگان: انسان آزاده و وارسته،جوانمردان
بردباری: شکیبایی،صبوری
سعی: تلاش و کوشش
معنی شعر:
ای انسان سعی کن از انسان های وارسته،
صبر و تلاش رایاد بگیری و این را بدان
به چشم بصیرت به خود در نگر
تو را تا در آیینه ،زنگــــــــار نیست
دانش های ادبی:
قافیه: زنگار
استعاره: آیینه استعاره از دل،شاعر انسان
را به آیینه ی شفاف و صاف تشبیه کرده
است.
استعاره: زنگار:استعاره از گرفتاری ها و
مشکلات زندگی،کدورت ها و آلودگی ها
دانش های زبانی:
بصیرت: بینش
زنگار: گرد و غبار
معنی شعر:
سعی کن با چشم بصیرت به خود و رفتار خود
نگاه کنی،چرا که اگر آیینه ی دلت دچار گرد و
غبار وگناه شود دیگر نمیتوانی در آن بنگری
و حقیقت وجود خود راببینی.
همی دانه و خوشه ،خروار شد
زآغاز ،هر خوشه خــــروار نیست
دانش های ادبی:
قافیه: خروار
مراعات نظیر: دانه، خوشه،خروار
آرایه ی تکرار: در عبارت "خوشه خروار"
دانش های زبانی:
دانه: بذر
خروار:واحدوزن معادل سیصدوسی و سه کیلو
معنی شعر:
حتما این را میدانی که دانه ها و خوشه ها در
کنار هم جمع میشوندو روزی خروار میشوند
و از همان ابتدا خروار نبوده اند.
همه کار ایام درس است و پند
دریغا که شاگرد هشیار نیست
" پروین اعتصامی"
دانش های ادبی:
قافیه: هشیار
مراعات نظیر: درس، پند،شاگرد
دانش های زبانی:
ایام: روزها،جمع یوم
پند: نصیحت
دریغا: افسوس
معنی شعر:
تمام زندگی و روزگار پر از درس و نکات پندآموز
است اما متاسفانه شاگرد و انسانِ آگاهی
نیست که از این درس های زندگی پند بگیرد.
تاریخ ادبیات:
پروین اعتصامی: شاعر پرآوازه ی زبان فارسی
است که در سال ۱۲۸۵شمسی در شهر تبریز
دیده به جهان گشود . سروده های او در زمینه ی
موضوع های اجتماعی ،اخلاقی و انتقادی است
و حالتی اندرز گونه دارد.پروین در سال ۱۳۲۰
خورشیدی در گذشت ،آرامگاه وی در شهر قم،
کنار صحن حضرت معصومه (س)قرار گرفته است.
اختصارسازی روشی است برای به کار بردن صورت کوتاه شدهی یک واژه یا گروه نحوی.
اختصارسازی به روشهای زیر انجام میگیرد:
١- اختصار تکحرفی: این نوع اختصار از یک حرف، که معمولن حرف اول یک واژه است، ساخته میشود، مانند «ص» به جای صفحه و «ک» به جای «کلی» و «ع» به جای علیهالسلام .
٢- اختصار چندحرفی: این نوع اختصار از چند حرف، که هر کدام از آنها جداگانه تلفظ میشود، ساخته میشود. این حروف که معمولن حروف اول واژههای یک عبارت هستند، در نوشتار با نقطه از هم جدا میشوند، مانند:
«ک. م. م»: کوچکترین مضرب مشترک، «ب. م. م»: بزرگترین مضرب مشترک، «ش. م. ر»: شیمیایی، میکروبی، رادیواکتیو
٣- ترخیم: در این نوع اختصار دو یا چند حرف از آخر یا اول یا بخشی از آخر یک واژه یا عبارت حذف میشود، مانند: «نک» به جای «نگاه کنید» و «قه» به جای «دقیقه» و «آز» به جای آزمایشگاه و «صح» به جای صحیح و «رض» به جای رضوان الله علیه.
۴- فشردهسازی: در این نوع اختصار دو یا چند حرف از میان یک کلمه یا بخشهایی از میان یک عبارت یا جمله حذف میشود، مانند: «تخ» به جای «تاریخ» یا «الخ» به جای «الی آخر» و «قس» به جای «مقایسه کنید» .
۵- آمیزهسازی (نحت): در این روش بخشهایی از دو واژه حذف میشود و آنچه باقی میماند با هم ترکیب میشود و یک واژه میسازد، مانند: نستعلیق (نسخ+ تعلیق)، توانیر (تولید و +انتقال نیرو)، تشباد (آتش + باد)، پیکاژو (پیکان + پژو).
٦- سرواژهسازی (آغازه): در این روش معمولن حروف اول واژههای یک عبارت به هم میپیوندند و لفظی میسازند که میتوان آن را همچون یک واژه تلفظ کرد، مانند: «سیبا» (سامانهی یکپارچهی بانکی) یا «ساصد» (سازمان صنایع دفاع)، «ساف» (سازمان آزادیبخش فلسطین)
در ساختن سرواژه گاهی صورتی حاصل میآید که واژهای معنادار است، مانند: «هما» ،که از عبارت (هواپیمایی ملّی ایران) گرفته شده است. اما غالب سرواژهها الفاظی بیمعنا هستند و فقط با توجه به واژههای سازندهشان میتوان به مدلول آنها پیبرد.
جمله معترضه جمله اى است که حذف آن به مفهوم اصلى جمله آسیب نرساند.این گونه جمله معمولا مفهومى از قبیل دعا، نفرین، آرزو،
یا توضیح را به مفهوم اصلى جمله مى افزاید. جمله معترضه گاه
پس از حرف ربط مى آید و گاه به طور مستقل میان دو خطّ تیره قرار مى گیرد:
?ما سرگردانان که همیشه جویاى راه خلوت ترى هستیم، هیچ روزى را در آن جا که روز پیش را به پایان رسانده ایم، آغاز نمى کنیم.? (51)
نکته نگارشى: در کاربرد جمله هاى معترضه، باید جدّاً احتیاط و میانه روى کرد. در هنگام لزوم، باید جمله هاى کوتاه و روان را به عنوان جمله معترضه برگزید، نه آن که معترضه، خود، اصل شود و ترکیبى بدهنجار بیافریند.
حذف باید به یکى از سه قرینه زیر صورت پذیرد:
یک . قرینه ساختارى ( عرف زبانى): ?به چپ، چپ!?، ?برپا!?.
دو . قرینه لفظى:
?یک طرفم دریاست و طرف دیگرم، دشت بى انتها (است).?
سه . قرینه معنوى:
? ـ چه کسى در بستر پیامبر به استقبال خطر رفت؟
ـ على (رفت)!?
نکته نگارشى: یکى از کاستى هاى اساسى بسیارى از نوشته ها، حذف بیجاى ارکان یا اجزاى جمله است که معمولا براى کوتاه سازى نوشته صورت مى پذیرد. نویسنده باید به یاد بسپارد که درست نوشتن، مقدّمه زیبانویسى است و نمى توان آن را فداى این کرد; گرچه بى آن، این نیز میسّر نمى شود.
بر ساحل سخن ( شیوه ها و مهارتهای نویسندگی)
نویسنده: ، ابوالقاسم حسینی
منبع : مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی
1-ی مصدری مانند: خوبی ،بدی
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
2- «ی» نسبت .مانند: چابهاری ، زابلی و...
گوش بر ناله ی مطرب کن و بلبل بگذار که نگوید سخن از سعدی شیرازی به
3- «ی» نکره .مانند :مردی ،زنی گلی و...
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت واندران برگ و نوا خوش ناله های زار داشت
4- «ی» ضمیر. مانند: رفتی ،گفتی ، می روی و...
ماری تو که هر که را ببینی بزنی یا بوم که هرکجا نشینی بکنی
5- «ی» تمنّا .مانند:
کاشکی قیمت انفاس بداندی خلق تا دمی چند که مانده است غنیمت شمرند
6- «ی» شرط و جزا .مانند:
درخت اگر متحرّک شدی زجای به جای نه جور ارّه کشیدی و نی جفای تبر
7- «ی» لیاقت. به آخر مصدر اضافه می شود. مانند : خوردنی ،بردنی ، افتادنی
منبع:دستورزبان پنج استاد
به نام خدا
به :مدارس متوسطه اول ( راهنمایی) شهر و روستا
موضوع : برگزاری مسابقه بهترین نیایش صبحگاهی
همه ساله در مراسم صبحگاهی مدارس برنامه هایی توسط خود دانش آموزان اجرا می گرددکه متاسفانه رنگ تکرار به خود گرفته است و به همین سبب از اهمیّت این مراسم و توجه دانش آموزان کاسته شده است.
یکی از این برنامه ها "نیایش صبحگاهی" است.با اجرای دل نشین مراسم نیایش ؛اصول اعتقادی زیادی از جمله موارد زیر به دانش آموزان عزیز یاد آوری می شود:
**شروع یک روز کاری بانام خدا
**درخواست حاجات از درگاه خداوند
**سپاس و شکرگزاری از نعمت های خداوند
** عشق به میهن
**جدایی ناپذیری کسب علم و حصول تقوا
**ملاک و معیار های یک زندگی سعادتمند
انتظار میرود با همکاری دبیران ادبیات یک ساعت موضوع انشای فارسی مدارس به بهترین
"" نیایش صبحگاهی ""
اختصاص یافته و از هر مدرسه سه نیایش برتر به گروه آموزشی ادبیات فارسی ارسال گردد. از نفرات برتر تقدیر به عمل خواهد امد.. مهلت ارسال آثار تا 15/9/94می باشد.
متن های ارسالی از کتب و منابع خاص تهیه نشده و فرایند ذهن دانش آموز باشد
علیر ضا تکلو
مدیر آموزش و پرورش نهاوند
رونوشت :
- معاون منحترم آموزش متوسطه
- کارشناس محترم متوسطه اول ( راهنمایی )
- پژوهشگاه معلم
به نام خدا
موضوع: مسابقه روان خوانی دانش آموزی گلستان سعدی
منّت خداى را عزّوجلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسى که فرو مىرود، ممدّ حیات است و چون برمىآید، مفرّح ذات؛ پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شکرى واجب.
از دست و زبان که برآید
کز عهد ه شکرش به درآید
در راستای آشنایی دانشآموزان با فرهنگ تعلیمی و ادبیاتاندرزی، گروه ادبیات فارسی دوره متوسطه اول شهرستان نهاوند دومین دوره مسابقه ی گلستانخوانی را بین دانش آموزان متوسطه دوره اول برگزار می نماید .
از مهمترین اهداف این مسابقه آشنایی خانوادهها و دانشآموزان با فرهنگ تعلیمی و ادبیات اندرزی بوده که به شهادت شاعران و نویسندگان بزرگ، گلستان سعدی پیشرو در ادبیات اخلاقی، اندرزی و تعلیمی است.
از سویی دیگر تکیه سعدی بر قرآن کریم، احادیث نبوی و سرگذشت عارفان، علما و فیلسوفان جهان اسلام محتوای کلامش را از عظمتی درخور و بینظیر برخوردار ساخته است.
مدارس شهر و روستا تا مورخه 15/8/1394 اسامی دانش آموزان داوطلب را به پژوهشگاه معلم ارسال دارند.
زمان مسابقه هفته اول بهمن در محل پژوهشگاه معلم می باشد .از همکاران محترم ادبیات فارسی انتظار می رود دانش آموزان را راهنمایی نموده و اشکالات احتمالی را بر طرف نمایند.
باب های مسابقه به شرح ذیل می باشد:
باب سوم- در فضیلت قناعت باب چهارم - در فواید خاموشی باب هفتم - در تأثیر تربیت
گروه آموزشی ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند
موضوع : نکاتی در خصوص قالب چهار پاره
چهار پاره ، عنوانی عام است برای شعری که از بندهای چهار مصراعی تشکیل شده باشد و در هر بند، بعضی مصراعها با هم ؛ هم قافیه باشند. مشهورترین شکل چهارپاره که رواجی عام هم یافته، آن است که مصراعهای دوّم و چهارم هر بند، هم قافیه باشند
به دیگر تعریف :چهارپاره، از قالبهاى جدید شعر فارسى، متشکل از چند بندِ چهار مصراعى که در معنا پیوسته و در قافیه مختلفاند. حداقل بندها دوتاست و حداکثرى براى آنها تعیین نشده است. قافیه در چهارپاره میتواند حالات متفاوتى داشته باشد.
چهارپاره که "دوبیتی پیوسته" نیز نامیده شده، در دوره های نخست شعر فارسی وجود نداشته است. بنا بر نظر مرحوم دکتر یوسفی "سابقه سرودن دوبیتی های پیوسته شاید به اوایل قرن نهم هجری میرسد." ولی این قالب، بیش ترین رواج را در اوایل قرن حاضر و در میان شاعرانی داشته که ضمن حفظ مشخصات اصلی قالبهای کهن، آزادی عمل در انتخاب قافیه را در بیش ترین حدّ ممکن طلب می کرده اند; و می دانیم که چهارپاره حتّی از مثنوی نیز آزادتر است چون شاعر در هر دو بیت(چهار مصراع)، فقط یک بار باید به دنبال قافیه بگردد (مصراع چهارم را با دومی هم قافیه کند.) در حالی که در مثنوی، در دو بیت باید دو قافیه پیدا کند.
در میان اشعار کلاسیک فارسی، این قالب جدیدترین قالب بوده و پس از مشروطیت در ایران رواج یافتهاست. این قالب شعری از دوبیتیهایی با معنای منسجم تشکیل شدهاست. با این تفاوت که بر خلاف دو بیتی معمولاً مصرعهای اول با مصرعهای دوم و چهارم هم قافیه نیست و از لحاظ وزن نیز کافیست که مصرعها هم وزن باشندمعروف ترین شعرایی که در این قالب طبع آزمایی کردهاند فریدون توللی، فریدون مشیری، مهدی سهیلی و پرویز خانلری میباشند.
بنا بر تعاریف یاد شده چهار پاره ها اشعاری هستند که هربند آن ازچهارمصراع تشکیل می شود اما از نظر ارائه مفهوم بندها در طول هم قرار دارند ویک مضمون واحد را ارائه می دهند.
.شاعرانی که این قالب را به کار گرفته اند به خاطر نوجویی ها وپیدا کردن راه هایی جدید وایجاد تفنن قافیه این نوع اشعار را به اشکال مختلف به کار گرفته اند:
1)فقط مصراع دوم و چهارم را هم قافیه کرده اند:
بلم آرام چون قویی سبک بار
به نرمی بر سر کارون همی رفت
به نخلستان ساحل قرص خورشید
زدامان افق بیرون همی رفت
2)مصراع های اول وسوم به یک قافیه ومصراع های دوم وچهارم را در قافیه ای دیگر به کار گرفته اند:
بیایید ای کبوترهای دلخواه
بدان کافورگون پاها چو شنگرف
بپرید از فراز بام وناگاه
به گرد من فرود آیید چون برف
3)مصراع اول وچهارم به یک قافیه و دوم و سوم رابه قافیه ای دیگر به کار برده اند:
اردوی ستم خسته وعاجز شد وبرگشت
برگشت نه میل خود از حمله احرار
ره باز شدو گندم و آذوقه به خروار
هی وارد تبریز شد از هر در و هر دشت
باید توجه داشت نوع اول چهارپاره ها بیش از اشکال دیگر رواج یافت وتا حدود سال های 1340که شعر آزاد نیمایی رواج گسترده یافت رایج ترین ومعمول ترین شکل شعر نو بوده است ودر حقیقت می توان گفت این قالب حد وسط شعر سنتی وآزاد نیمایی بود و شاعرانی که هنوز دلبستگی هایی به قالب های سنتی شعر فارسی داشتند ونمی خواستند از آن شیوه کاملا دوری کنند آن را برگزیده بودند.
کمیسیون فناوری آماده دریافت نظرات همکاران در خصوص مطالب یاد شده می باشد
با تشکر
اقسام« را» در فارسی بیشتر از مطالب این نوشته است به همین علّت موارد پرکاربرد «را» در دروس ادبیات و زبان فارسی دبیرستان را در زیر نوشته ام امید که مفید واقع شود.
1- رای فکّ اضافه :در این مورد «را» هنگام معنی به صورت کسره در زیر یکی از کلمات ظاهر می شود.
مانند: سلام او در وقت صباح،مومنان را صبوح است.معنی:سلام او در وقت صباح صبوحِ مومنان است. عرب را به جایی رسیدست کار «کارِ عرب»
2- به جای حروف اضافه
الف) حرف اضافه ی بر: تن بی سرت را که خواهد گریست.
ب) به جای حرف اضافه ی از :اسکندر رومی را پرسیدند.
قضا را در آمد یکی خشک سال که شد بدر سیمای مردم هلال
پ) به جای حرف اضافه ی به : همه ی قصّه ی خویش موسی را بگفتند.
ت) به جای حرف اضافه ی برای :یکی را بفرستیم تا ما را خوردنی آورد.
3- نشانه ی مالکیّت: در این صورت همیشه با فعل بودن و مشتقّات آن می آید.
اگر مردم را با گوهر اصل گوهر هنر نباشد صحبت هیچ کس را به کار نیاید.
کافری را غلامی بود صاحب گوهر.
· به تعداد دانش آموزان، روش تدریس وجود دارد.
· در تمام روش های تدریس مشارکتی و فعّال دانش آموزان را سوار قایقی کرده ایم ؛ آن ها باید پارو بزنند و معّلم راهنمایی کند.
· سعی کنیم دانش آموزان را با مطالب درس، درگیر کنیم ؛ درست گفته اند که : اگر به من درس بدهید ،حفظ می کنم ؛ اگر به من بگویید فراموش می کنم و اگر مرا درگیر کنید، یاد می گیرم.
· خود ارزیابی ها کاری کاملاً شفاهی و دانش آموز خودش می فهمد که چه قدر فهمیده، صورت سوال را می خواند و جنبه ی روانی دارند . سوال چهارم گویای این است که : خودتان یک سوال بنویسید و به آن پاسخ دهید و سؤالات دیگری هم می توانید مطرح کنید . نیازی به نوشتن و پاسخ خودارزیابی در کتاب نیست .
· دانش های زبانی به روش استقرایی و استفاده از مثال تدریس شود و از اطلاعات اضافی که باعث انباشت ذهن و خستگی دانش آموز شود، جداً پرهیز گردد . فقط در حدّ کتاب درسی گفته شود نه بیشتر .
· در کارهای گروهی، دانش آموزان از هم یاد می گیرند ؛ می آموزند و می آموزانند ؛ به موقع سکوت می کنند و حرف می زنند و رفتار اجتماعی را در خود نهادینه می کنند . به دو سؤال از سؤالات بخش کارگروهی پرداخته شود .
· اغلب سؤالات بخش نوشتن ارزش املایی و انشایی دارند .
· هم خانواده، مختصّ زبان عربی است و در زبان های پیوندی وجود ندارد . در زبان فارسی با تساهل و تسامح قائل به هم خانواده برای واژه گانیم .
· استفاده از مترادف واژگان و روابط معنایی، برای زیبایی و تأثیر بیشتر کلام در مخاطب است .
· شرط تلفظ برای واژگان وارداتی، زبان مقصد است . مثلاً، عید در عربی "عِید"، اما در فارسی "عَید" تلفظ می شود .
تعریف اضافه اضافه آن است که اسمی را به اسم دیگری نسبت دهیم. نشانه نسبت کسره ای است که میان آن دو می آید. مثال: مدادِ حسن، خانه ی علی
اقسام اضافه
اضافه تخصیصی
اضافه ملکی
اضافه تشبیهی
اضافه استعاری
اضافه توضیحی
اضافه بیانی
اضافه مقارنت
اضافه بنوت
اضافه تخصیصی
در این نوع از اضافه، مضاف به مضاف الیه اختصاص دارد.
مثال : دراطاق ،گودال آب،زنگ مدرسه
اضافه ملکی(تملیکی)
اضافه ملکی: در این نوع از اضافه، میان مضاف و مضاف الیه رابطه مالک وملک بر قرار است .
مثال : صاحب باغ، کتاب داریوش،
خانه ی احمد
اضافه تشبیهی
اضافه تشبیهی : در این اضافه میان مضاف و مضاف الیه رابطه شباهت برقرار است.
مثال : قد سرو، ابروی کمان، لب لعل ،مهد زمین
فراش باد،تیر مژگان
اضافه استعاری
اضافه استعاری: در این نوع از اضافه، مضاف در غیر از معنی حقیقی خود استعمال شده باشد.
مثال : دست روز گا ر،چشم روزگار،
روی سخن
اضافه توضیحی
توضیحی: در این نوع از اضافه، مضاف اسم عام است و مضاف الیه نام مضاف را بیان می کند.
مثال : شهر شیراز، روز جمعه،عید نوروز
اضافه بیانی(جنسی)
اضافه بیانی :آن است که مضاف الیه جنس مضاف را بیان کند.
مثال: ظرف مس، تیر آهن،گوشواره ی طلا
ظرف سفال،لباس پشم
اضافه مقارنت(اقترانی)
اضافه مقارنت : در این نوع از اضافه، میان مضاف و مضاف الیه معنی مقارنت و همراهی است.
مثال: پای ارادت،دیده ی احترام،چشم ادب
اضافه بنوت
اضافه بنوت: در آن ، اسم فرزند بر پدر یا مادر افزوده می شود.
مثال :سام نریمان، رستم زال،مسعود سعد
فکّ اضافه:
وقتی کسره ی اضافه از بین مضاف ومضاف الیه حذف شودآن را فکّ اضافه می نامند،در این حالت مضاف ومضاف الیه درحکم یک کلمه ی مرکب است.
مانند:
پدر زن،صاحبدل،چادرنماز،سرلشکر
اضافه ی توصیفی:
اضافه ی موصوف است به صفت (همان موصوف وصفت) مانند:پدرمهربان،دیوار بلند، شمشیر تیز،مردشجاع
اضافه ی تأکیدی را نیز برخی به اقسام اضافه ها افزوده اند مانند:
مست مست ، بزرگ بزرگ
تفاوت اضافه توصیفی با سایر اضافه ها
صفت از موصوف جا شدنی نیست وجزئی از آن است.در صورتی که مضاف الیه جزء مضاف نیست واز اسم جدایی است.در مثال :
پدر مهربان،مهربانی جدا از پدر نیست ولی پدر علی ،پدر غیر از علی وجدا می باشد.
با افزودن فعل ربطیبه آخر اضافه توصیفی ،جمله ی اسمیه ساخته می شودولی در سایر اضافات جمله ی اسمیه درست نمی شود:
پدر مهربان ← پدر مهربان است
رای فک اضافه آن است که بین مضاف ومضاف الیه می آید و جای آن را تغییرمی دهد.»در نتیجه اگر جمله دارای« رای» فکّ اضافه معنی شود رای فکّ اضافه حذف شده جای مضاف ومضاف الیه نیز عوض می شود.
دونکته مهم درمورد "یـ " اگر دو حرف هم شکل و مثل هم در کنار هم باشند اولی صدای "ایـ " و دومی صدای "یـ" بدهد هردورا می خوانیم ولی ققط یکی را می نویسیم. مانند: زیارت - میان - زیاد- زیان -زیادی - بیابان- داریوش -بیا - خیار هرگاه دوحرف همشکل و مثل هم درکنار هم باشند که اولی صدای "یِ" و دومی صدای "ایـ " بدهد هردو را هم می خوانیم و هم می نویسیم. مانند: دایی - بیایید - پاییز - روییده - پایین - زیبایی - روستایی - می آییم - شنوایی - بینایی - دانایی توضیحی دیگردرمورد این دونکته: هرگاه "ایـ " و "یِ" در دوبخش متفاوت باشد یکی را می نویسیم . مثل : زیاد - بیا هرگاه "ایـ" و "یِ" هردودر یک بخش باشند هردو را می نویسیم . مثل : پایین - پاییز
* جمله هایی مانند :
من به او مظنون هستم ( می خواهند بگویند: من به او بدگمان هستم)
او در این قضیه ظنین است ( می خواهند بگویند: او در این قضیه مورد شک و گمان قرار دارد)
هر دو نادرست و درست وارونه ی آن درست است.
ظنین صفت فاعلی و به معنی کسی است که به دیگری بدگمان است و مظنون صفت مفعولی و به معنی کسی است که مورد شک و بدگمانی قرار دارد. یعنی صورت درست این جملات می شود:
من به او ظنین هستم .( یعنی من به او بدگمان هستم)
او در این قضیه مظنون است. ( یعنی او در این قضیه مورد شک و گمان قرار دارد)
* مصدر عربی فقدان به معنی کم کردن، کم شدن و از دست دادن است و معنی نبود ندارد و درمورد مرگ و فوت کسی هم باید گفت: در گذشت، یا رخت بر بست.
* یا می گویند: " کاسه ای زیر نیم کاسه وجود دارد ". در حالی که کاسه هرگز زیر نیم کاسه جای نمی گیرد و در ادبیات هم همیشه گفته اند: زیر کاسه نیم کاسه ای وجود دارد.
* شعر سعدی، یعنی: " بنی آدم اعضای یک پیکرند " را " بنی آدم اعضای یکدیگرند " می گویند.
* هنگامی که دانش آموزی در پایان سال تحصیلی در برخی از درس ها نمره ی کافی برای قبولی نمی آورد می گوید در فلان و فلان درس تجدید شدم و یا درباره ی کسی می گویند فلانی امسال تجدید شد. حال آن که این نه خود دانش آموز، بلکه درس های نمره نیاورده است که تجدید می شود و در شهریور ماه باید دوباره جدید شده و از نو امتحان داده شود ، چون این دانش آموزی تجدیدی شده است و باید او را تجدیدی، یعنی دارنده ی درس های تجدید شده نامید.
با نام و یاد حضرت دوست
به دلیل محدودیت اهدای جایزه ناچاریم فقط اسامی نفراتی که 100 درصد پاسخ صحیح داده اند را اعلام کرده و برای دانش آموزانی که از مدارس عادی دولتی در روستا به اهدای لوح تقدیر اکتفا کنیم.
مدارسی که شرکت داشتند عبارتند داز :
1- مدرسه نمونه عرفان 2- مدرسه فرزانگان 3- مدرسه ریحانه 4- مدرسه علامه حلی
5- شاهد دخترانه 6- محلاتی 7- معراج درانه 8- ناصر حیدری 9- فاطمه الزهرا 10- شاهد پسرانه 11- ادیب12- آسیه 13- حضرت معصومه
نفرات برتر که 100 درصد پاسخ داده اند و یک بار شرکت نموده اند:
1- فاطمه پور دهقان حضرت معصومه
2- محمد مهدی فریادرس عرفان
3- علیرضا منصوری عرفان
4- طاها چهان پناه عرفان 5- نادیا احمدوند فرزانگان 6- سلما حاجیان فرزانگان 7- سحر زمانی فرد ریحانه 8- فاطمه میرزایی شاهد دخترانه 9- عارفه سیاوشی فرزانگان10- فاطمه گودرزی حضرت معصومه
ضمن خیر مقدم به دانش آموزان گرامی :
توجه شما را به چند نکته جلب می نماییم
- برای وارد شدن به فضای آزمون باید اینترنت به شبکه گسترده جهانی وصل بوده و از طریق اینترانت ملی قابل استفاده نمی باشد
- حتما و لزوما به جای نام ایمیل ؛ نام مدرسه و کلاس خود را ثبت نمایید
- نام کاربری خود را جهت اطلاع از نتایج آزمون به خاطر بسپارید
- برای ورود از لینک زیر و مرور گر های کروم و اکسپلورراستفاده نمایید
به نام خدا
با سلام و عرض ادب:
گروه های آموزشی دروس فرهنگ و هنر به همراه گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند هم زمان با ایام الله دهه فجر و گرامی داشت پیروزی انقلاب مسابقه قرابت ادبیات و هنر را برگزار می نماید.
این مسابقه بین دانش آموزان پایه های هفتم و هشتم برگزار می شود و دانش آموزان می توانند آثارو نقاشی های خود رادر خصوص اشعار عنوان شده تا مورخه 10/12/93 به پژوهشگاه معلم ارسال دارند.
دانش آموزان می توانند از دو موضوع زیر یکی را انتخاب نموده و در باره آن نقاشی نمایند.
الف- ما زبالاییم و بالا می رویم
ب- دیو چو بیرون رود فرشته در آید
گروه های آموزشی هنر و ادبیات فارسی نهاوند
با نام و یاد خدا
از آن جایی که به روز نمودن اطّلاعات علمی و ایجاد انگیزه برای یادگیری از عوامل مؤثّر در ارتقـــای کیفیّت خدمات آموزشی در مدارس است و ارتقای علمی دانش آموزان باعث افزایش سطح علمی و میزان یـــادگیری فراگیران می شود ، گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند به مناسبت گرامیداشت دهه فجر و به منظور آشنایی هر چه بیش تر دانش آموزان با مسابقات آنلاین و استفاده IT در مدارس در نظر دارد مسابقه ی آنلاین درس ادبیات فارسی پایه هفتم را به اجرا در آورد .دانش آموزان منحصرا در تاریخ یاد شده با ورود به آدرس اینترنتی http://g-a-nahavand.blog.ir گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند و ثبت نام مشخصات می توانند در مسابقه شرکت نمایند .به شرکت کنندگان یاد آوری گردد به جای نام ایمیل نام مدرسه خود را ثبت نمایند
اهداف:
۱- ارتقای سطح علمی – آموزشی دانش آموزان در درس ادبّیات فارسی
۲- توسعه و رشد کیفی سطح آموزش ادبّیات فارسی
۳- توانمند شدن شرکت کنندگان در استفاده از فناوری IT و ICT برای توسعه ی دانش و فرایند به کارگیری آن
4- تغییر در ایجاد انگیزه برای اجرای مسابقات به روش های جدید
5- ترغیب دانش آموزان در استفادهی بهینه از فناوری اطلاعات
موضوع مسابقه:
برگزاری مسابقه ی درس ادبیات فارسی پایه های هفتم دوره اول متوسطه به صورت آنلاین
منبع:
کتاب فارسی هفتم تا درس 11
شیوه ی اجرا:
۱- این مسابقه در یک مرحله اجرا می گردد.
۲- شرکت کنندگان در مدّت ۳۰ دقیقه به ۲۵ پرسش چهار گزینه ای پاسخ خواهند داد.
3- به پاسخ های نادرست نمره ی منفی تعلّق می گیرد.
زمان برگزاری آزمون:
چهارشنبه 29/11/1393 ساعت 9 الی17
گروه درسی ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند
به نام خدا
گزارش بازدید گروه آموزشی از پژوهشگاه و مدارس ملایر:
در راستای اهداف و فعالیت های گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند صبح روز چهارشنبه 8/11/93 گروه آموزشی ادبیات فارسی به همراه دیگر گروه های آ موزشی نهاوند از مدرسه شاهد و مدرسه عادی حاج علی حسین تاجوک بازدید به عمل اورد ....در این بازدید ابتدا در محل پژوهشگاه با استقبال گرم جناب رضایی و خانم ولیزاده سر گروه ادبیات فارسی ملایر واقع شدیم و بعد از تبادل نظر راهی مدرسه شاهد پسرانه گردیدیم.....در این مدرسه ضمن حضور در کلاس ادبیات آقای سعدی نژاد از تجارب ایشان استفدا کردیم....کلاس ایشان بسیار فعال و مشارکت دانش اموزان بسیار عالی بود ....همچنین از نظرات جناب سیاوشی معاون محترم آموزشی ملایر که زحمت کشیده و در مدرسه شاهد همراه شدند کمال تشکر خاصل است...از زحمات ایشان تشکر می شود.
بعد از مدرسه شاهد نوبت مدرسه حاج علی حسین تاجوک رسید که یک مدرسه هادی است.....متاسفانه معلم ادبیات مربوطه تدریس نداشتند و فقط به بررسی دفتر نمره و پرسش و پاسخ با مدیر مدرسه اکتفا گردید......در پایان نیز ضمن تشکر از خانم یعقوب پور و آقای رضایی از تجارب خانم ولیزاده استفاده گردید و مقرر شد این هم اندیشی ها به صورت قطبی ادامه پیدا کند
صابون را همه با صاد می نویسیم و نوشتن آن با سین غلط فاحش است . حال آنکه فارسی اش در اصل باید با همین سین باشد صابون با صاد عربی یا در اصطلاح مُعَرَّب است یعنی شکل عربی شده ی آن است . سابون ( صابون ) از ریشه ی ساییدن ( سابیدن ) و یک واژه ی دارای ریشه فارسی است که به بسیاری از زبانهای جهان رفته است درست مانند الکحول یا الکل که کاشف آن زکریای رازی بود و این بزرگوار البته به جای نامی فارسی نامی عربی برایش برگزید.
مگر نه اینکه باید دستها را به هم سابید تا کف کند .سابون یعنی سابیدنی. در همه ی فرهنگ های لغت عربی آنرا فارسی دانسته اند و عربی اش غاسولة است که کاربرد رایج ندارد و تنها واژه ی فصیح و عربی آن در برابر سابون ( صابون ) است .در انگلیسی و بسیاری از زباهای دیگر سابون وارد شده که ریشه ی فارسی دارد.در انگلیسی soap است .
سابون ( صابون ) در لغتنامه منتهی الارب و دهخدا
صابون معرب سابون است . گرم و خشک ، مفرح جسد، منضج ، ملین ، مدرّ و جالی است . (منتهی الارب ). از مخترعات هرمس است ، و طریق ساختن او آن است که از قلی یک جزو و از آهک نصف او، نرم سائیده در ظرفی یا حوضی کرده با پنج مثل آن آب و تا دو ساعت بر هم زنند و باید سوراخی در بن ظرف باشد و مسدود کرده که بعد از ته نشین شدن ، سوراخ را باز کرده آب صافی به ظرف دیگر رود، و باز آب تازه ریخته بر هم زده و تکرار عمل کنند تا تندی در جرم او نماند، و آبها را جداگانه ضبط کرده ، و بقدر ده مثل آب اول روغن زیتون را بر روی آتش گذاشته بتدریجاول از آب آخر ۞ به خورد او دهند تا مجموع آبها تسقیه شود و مثل خمیر گردد، پس خشک کرده ریزه کنند و بعضی بجای روغن زیتون روغن دنبه و روغن کنجد و روغن قرطم و بیدانجیر و امثال آن میکنند، و بهترین همه ٔ اقسام قسم اول است .
با عرض سلام و ارادت خدمت همکاران محترم ادبیات فارسی و رابطین جشنواره خوارزمی به اطلاع می رساند تصاویر مربوط به مرحله اول یا آموزشگاهی جشنواره ادبی خوارزمی آماده توزیع می باشد....
رابطین محترم ادبیات زحمت کشیده تا مورخه پانزدهم دی ماه 93 با مراجعه به دایره آموزش متوسطه اول نهاوند جناب آقای سیفی نسبت به دریافت تصویر و اجرای اولین مرحله جشنواره خوارزمی در واحد آموزشی خود اقدام نمایند و تا ابتدای بهمن ماه سه نفر برتر را به دایره کارشناسی دوره اول متوسطه ارسال نمایند تا تمهیدات لازم جهت برگزاری مرحله دوم و شهرستان صورت گیرد....با سپاس
درود
همکاران عزیز رشته ادبیات درپی سوالات پیش آمده درخصوص نوع طراحی سوالات لازم به نظررسید که چندنکته درطراحی سوال به حضور عزیزان ارائه شود:
امروزه برنامه ریزان ادبیات مدارس براین باورندکه تاکید برتاریخ ادبیات واختصاص نمره به آن لازم به نظرنمی رسد چون درسطح دانش بوده وبه درک مطلب کمکی نمی نماید لذا نیازی به طرح سوال ازآن نیست مگردرحداقل نمره موردی رابه آن اختصاص داد و توجیه آنان این است که اهمیت بیشتردر تأثیری است که بایدازآثارگذشتگان برد وصرفا دانستن زمان وقرن وآثار کمکی در رشد فکری ما نداشته وهیچ التذاذ ادبی نیزدست نخواهدداد.
اما منظورازدرک مطلب چیست؟
آوردن متون ادبی درکتاب های درسی ادبیات صرفا برای پیداکردن انواع فعل و جمله وپاسخ به سوالات اول خودارزیابی که درسطح دانشندنیست بلکه هردرس پیامهایی ارزشمنددارد که باید توجه دانش آموزان را درطول ترم به آن جلب نمود وچه به طورمستمر وچه به صورت آزمون پایان ترم از آن سوال پرسید این گونه پرسیدن همان پرسش از درک متن خواهد بود.اما چگونه سوال بدهیم؟ همکارانی که دردوره دوم متوسطه تدریس داشته اند بااین گونه سوال دادن آشنایند. می توان یک قسمت از یکی از درس ها ( مثلا درس آداب نیکان یا حکایت ها)را دربرگه سوال آورد سپس سوالاتی درباره آن قسمت درادامه مطرح نمود که پاسخ حاصل تفکر و تجزیه وترکیب ذهن دانش آموزباشد.
با تشکر از گروه ادبیات استان...خانم نور بخش
دریافت
توضیحات: بخشنامه درس پژوهی درس ادبیات فارسی
دریافت
عنوان: نمونه تست فارسی هفتم
توضیحات: درس فارسی نمونه آزمون های گرفته شده از دانش اموزان هفتم
ضمن سلام و عرض ادب خدمت همکاران ادبیات فارسی نهاوند
بخش تصویرنویسی کتاب آموزش مهارت های نوشتاری( نگارش وانشا )به عنوان یکی ازبخش های مسابقات جشنواره ی نوجوان خوارزمی درنظرگرفته شده بایسته است همکاران گرامی براساس شیوه نامه ی این جشنواره نسبت به اجرای آن درسطح مدرسه ومعرفی دانش آموزان برتربه منطقه وشهرستان کوشش وتلاش لازم راارائه نمایند.
به یاری خداتلاش این عزیزان بی اجرومزدالهی نخواهدبود.تلاش وکوشش براین است تاهمکارانی که همت لازم رادراجرای این طرح نشان می دهندبه نحوی شایسته موردتقدیرقرارگیرند.
خواهشمند است برای مرحله اول این مسابقه اسامی سه نفر از بهترین دانش آموزان مدرسه خود را تا 20 دی ماه به دایره آموزش متوسطه اول ارسال کنید
فارسی هشتم دریافت
عنوان: نمونه سوالات تستی فارسی هشتم - خانم ترکمان
توضیحات: نمونه سوالات فارسی هشتم مدرسه فرزانگان نهاوند - خانم ترکمان
فارسی هفتم...سوال تستی دریافت
توضیحات: نمونه سوالات فارسی هفتم فرزانگان
دریافت
عنوان: نمونه آزمون چهار گزینه ای فارسی هفتم در آبان
حجم: 42.4 کیلوبایت
دریافت
عنوان: سوالات تستی فارسی پایه هفتم
دریافت
حجم: 78.9 کیلوبایت
دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 3 ثانیه
اگر ادبیات را زاییده فطرت هنرجو و هنرپرور انسان بدانیم و به این قائل باشیم که ادبیات هنگامی به اوج هنر و زیبایی می رسد که این هنر ظاهری با یک تعهد درونی از سوی آفریننده آن همراه باشد، بالتبع به این نتیجه خواهیم رسید که عالی ترین نوع ادبیات، گونه ای است که انتقال دهنده این تعهد درونی باشد و در مخاطب تاثیری والاتر و ژرف تر از تاثیر لذت از هارمونی های ظاهری و لغوی ایجاد کند که همانا این لذت، لذتی است که زاییده تنبه و دگرگونی فکری و روحی مخاطب است.
در حقیقت باید گفت ادبیات هنگامی ادبیات است که به این دستاوردهای متعالی یعنی تعلیم و تربیت جوامع و نسلها رسیده باشد و بی شک ادبیات کلاسیک سرزمین ما نیز به عنوان یکی از غنی ترین ادبیات ملل از این ویژگی برخوردار است و اگر وسیع تر به موضوع بنگریم روح تعلیم و تربیت در همه ادبیات ما گسترده شده و اینگونه نیست که تنها متونی که ما در آن حوزه ادبیات تعلیمی می شناسیم مصداق گفته ما باشد، بلکه سایر متون نیز در دیگر ژانرهای ادبی همچون عاشقانه و احساسی در نهایت تاثیر تعلیمی بر مخاطب می گذارند. به عنوان مثال آیا می توان شاهنامه فردوسی را که به عنوان یک شاهکار حماسی مطرح است فاقد ارزشهای تعلیمی و تربیتی بدانیم؟ قطعاً پاسخ منفی است.
یا مثلاً چگونه می توان گفت مطالعه منظومه خسرووشیرین به عنوان یک اثر در ادبیات عاشقانه سهمی در تعالی روحی و روانی افراد ندارد و انسان هیچ درسی از آن نمی آموزد. باید پذیرفت که اگر ادبیات حماسی روحیه دلیری و جوانمردی را در انسان می پرورد و اگر ادبیات عاشقانه حس دلدادگی و زیبا پسندی را در وی زنده می کند، همه اینها در واقع جزیی از تربیت او به حساب می روند و در تکامل و تعالی او نقش اساسی دارند. مثلاً آنجا که سعدی فرمود:
لحن چیست:یعنی آواز خوش و موزون،نوا،کشیدن صدا،اجتماع حالت های صداهای مختلف.
لحن در اصطلاح چیست ؟نحوۀ خواندن وبیان کردن جملات با توجه به شرایط موجود وفضای حاکم برجمله و کل متن می باشد. باید دانست که به هنگام تلفظ کردن متن ،نه تنها هر متن ،بلکه هر بند وهر جمله نیز به تنهایی اعم از طنز یا جد ،لحن خاص خود را می طلبد و ممکن است درهر بند انواع واقسام لحن ها به کار گرفته شود .در کنار این موارد در هر جمله،هر کلمه نیز می تواند آوای خاص خود را داشته باشد. به طور مثال در شعرها،قافیه ها و ردیف ها در انواع مختلف،آواهای متفاوت وتلفظ های گوناگون را می طلبند ویا ممکن است تأکید شاعر یا نویسنده در هر جملۀ کوتاه روی کلمه ای خاص باشد که با رعایت لحن کامل وعلایم نگارشی واحوال نویسنده،شکل خاصی به خود می گیرد.(اکبری شلدره ای،1391:31)
انواع لحن ها وآهنگ های زبان فارسی:
1)لحن ستایشی: این لحن خاص ستایش خداوند است. در هنگام خواندن متن های ستایشی باید دو موضوع در نظر گرفته شود:نخست تقدس ساحت الوهیت . دوم:رابطۀصمیمانۀ بنده با آفریننده؛یعنی خواننده باید بالحنی متواضعانه ،نرم ولطیف،صمیمانه خداوند را ستایش کند. مانند تحمیدیه ها که در دیباچه ها و مقدمۀ کتاب های نظم و نثر دیده می شود.
در ستایش ها معمولا صفات خداوند یکی پس از دیگری شمرده می شود وشاعر با حالتی آن را بیان می کند که گویی از بیان آن ها لذت می برد و به آن افتخار می کند. این حالت که در آن عظمت خداوند یاد می شود ،از طرف دیگر خواری و کوچکی شاعر یا نویسنده را در پی دارد.
آدم آهنی و شاپرک نوشته ی خانم ویتاتو ژیلینسکای متولد 1933 م است . این داستان از کتاب ملخ شجاعاست که شامل 4 داستان به نام های زیر است : « دانه ی برفی که آب نشد » « ملخ شجاع » « کرم کنجکاو » «آد م آهنی وشاپرک »
کتاب توسط مؤ سسه ی کتاب همراه به چاپ رسیده و خانم ناهید آزاد منش مترجم آن است. مترجم چاپ دیگر کتاب خانم فرشته ساری است وانتشارات سروش آن را منتسر کرده است .
روش پیدا کردن مسند
به اول فعل های اسنادی، کلمه های «چگونه؟» یا «چی؟» اضافه می کنیم و مسند را به دست می آوریم؛ مانند:
دانش آموزان از کار خود راضی شدند. ← چگونه شدند؟ راضی ← مسند.
پیش گویی آنها، درست بود. ← چی بود؟ ← درست ← مسند.
فعل اسنادی (ربطی)
به فعل هایی که مسند می پذیرند فعل اسنادی (ربطی) می گویند.
مسند: صفت یا حالتی است که به وسیله ی فعل اسنادی به نهاد نسبت داده می شود؛ مثلاً:
حسین، فروتن است. ← فروتن «مسند» ، است «فعل اسنادی».
فروتن صفتی است که ما به وسیله فعل اسنادی به نهاد نسبت می دهیم.
فعل های اسنادی عبارتند از: «است ، بود ، شد ، گشت ، گردید ، شود ، باشد ، باد ، هست ، نیست».
نکته: گشت و گردید باید به معنای «شد» باشد، تا فعل اسنادی محسوب شود؛ مثال:
«هوا سرد گشت.» ← «گشت» فعل اسنادی است و به معنی «شد».
یک از نام های خداوند تبارک و تعالی "نور" است همان طور که در قرآن فرموده:الله نور السموات و الارض.خدا نور است یعنی روشن است و روشنی بخش .خدا که نور است هم خود روشن است هم به غیر روشنی می بخشد..خدا نور الانوار است .هرچیزی به نور او روشن است .شما هر چه را در عالم ظاهر می بینید به اسم "نور"خدامی بینید. چون او باعث زینت و آرایش اشیاست به او نور می گویند خدابا نور خود است که قلوب مومنین را به ایمان روشن می کند.یکی دیگر از معانی نور "هدایت "است خدا نور است یعنی هادی است .او هر چیز را به نور خود هدایت و راهنمایی میکند.
نور در معنای کوچ دادن و راندن و بردن است. "نور" گویند چون تاریکی را می برد.
خداوند با نور مطلق خود شرک و شریک را از خود رانده است. به قول حکیم نظامی:
راه تو به نور لا یــــــــــزالی از شرک و شریک هر دو خالی
نشان خدا هم روشنی است :هر کس که خدا او را به راه خود هدایت کند به روشنی و هدایت رسیده است. این انسان هم مظهر نور خدا می شود به طوری که اگر در راه های زندگی از لغزش و انحراف دور می شود .نشانه های الهی هم همان هایی است که در ظاهر می بینیم که علت ان که به چشم آمده از تجلی نور خدا بر آن هاست. اگر نور خدا براشیا نمی تابید هیچ چیز قابل رویت نبود وهمه ی اشیا مخفی بود .
شیخ محمود شبستری می گوید:
جهان جمله فروغ روی حق دان
حق اندر وی ز پیدایی است پنهان
در مناجات شعبانیه می خوانیم:
و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک
حدایا چشم دلمان را به نور نگاهت روشن کن.
گاهی برایِ نوشتن برخی از عبارت ها و جملات،
از حروفی که مختصرِ آن کلمات است استفاده می شود که به آن حروف،
نشانه های اختصاری می گویند. مانند:
ـ « ص » صلوات الله عَلَیه : [ درود و صلواتِ خدا بر او باد. ]
ـ « رض» رضی الله عنه : [ خداوند از او راضی و خشنود باد ]
ـ « س » سلام الله علیه ( یا علیها) : [ درودِ خداوند بر او (زن ) باد ] این نشانه
برای معصوم (زن) به کار می رود.
ـ « ره » رحمه الله علیه : [ رحمتِ خداوند بر او باد ]
ـ « ع » علیه السّلام : [ بر او درود باد]
« م » : میلادی « هـ . ش » سالِ هجری شمسی
«ع » علیه السّلام « ق.م » قبل از میلاد
« ره » رحمه الله علیه
« س » سلام الله علیه ( یا علیها)« هـ . ق » سالِ هجری قمری
« رض» رضی الله عنه
« عج » عجل الله تعالی فرجه
پسوندِ « ـَ ک » و انواع آن :یکی از پسوند های معروفی که به اسم می چسبد
و واژه ی غیرساده می سازد،پسوندِ« ـَ ک» است که مفهوم هایِ مختلفی را در
کلمه به وجود می آورد.
انواعِ ـَ ک در زبان فارسی :
1 ـ نشانه ی تصغیر : مفهومِ کوچکی و خُردی را می رساند .
مانند : بامَک ( بام + ـَ ک ) به معنیِ (بامِ کوچک )
2 ـ نشانه ی ترحّم و دلسوزی: مفهومِ دلسوزی را دربر دارد.
مانند: طفلَک (طفل+ ـَ ک) به معنیِ(طفلِ ترحُّم انگیز)
3 ـ نشانه ی شباهت :مفهومِ شباهت به چیزی را ،نشان می دهد.
مانند: پشمَک (پشم+ ـَ ک)به معنیِ (نوعی به شکلِ الیاف پشم )
4ـ نشانه ی حالت : مفهومِ حالت وچگونگی را، بیان می کند.
مانند: نرمَک(نرم + ـَ ک)به معنیِ(به صورتِ نرم)
5 ـ نشانه ی تحقیر و توهین : مفهومِ توهین را با خود دارد.
مانند:مردَک (مرد+ ـَ ک)به معنیِ(مردپَست وفرومایه)
* مثال هایی برایِ پسوندِ تصغیر ( کوچکی):
شاخَک (شاخ + ـَ ک ) = شاخه ی کوچک
اتاقَک ( اتاق + ـَ ک ) = اتاقِ کوچک
بامَک ( بام + ـَ ک ) = بامِ کوچک
داستانَک ( داستان + ـَ ک ) = داستانِ کوچک
شهرَک ( شهر+ ـَ ک ) = شهرِ کوچک
مُرغَک ( مرغ + ـَ ک ) = مرغِ کوچک
پایَک ( پای + ـَ ک ) = پایِ کوچک
کمانَک (کمان + ـَ ک ) = کمانِ کوچک
زاغَک ( زاغ + ـَ ک ) = زاغِ کوچک
پیامَک ( پیام + ـَ ک ) = پیامِ کوچک
آهو (مظهر ازادگی و بی گناهی )
آسمان (پاکی )
آینه (پاکی و صفا)
آب ( روشنی و حیات)
اسب (هوشیاری ، شجاعت ، نجابت )
پلنگ ( تکبر و بلند پروازی )
ه نام خدای مهربان
معنی واژه های درس سوم ( ارمغان ِ ایران) - کلاس هشتم متوسطه اول
ارمغان:
تحفه ای باشد که چون از جائی آیند بجهت دوستان بیاورند. (جهانگیری ).
سوغاتی را گویند که چون از جائی بیایند بجهت دوستان بطریق ره آورد بیاورند.
(برهان ). تحفه ای که مسافر برای کسان وآشنایان آرد و آن را امروز سوغات
گویند. تحفه و سوغاتی که برای دوستان از جائی بیارند یا بفرستند. (موید
الفضلاء). هدیه که مسافر آرد از سفر. تحفه . (منتهی الارب ). ترفه . (منتهی
الارب ). سوغات . راه آورد. (جهانگیری ). ره آورد. یرمغان . ارمغانی .
(برهان ). هدیه . (منتهی الارب ). پیشکش(لغت نامه دهخدا)
درازا. طول
سپند:
روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا «سپندارمذ» نام دارد. این
واژه که در اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) می باشد و
نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپنته» یا «سپند» به مانک پاک و مقدس
و «آرمئیتی» به معنی فروتنی و بردباری تشکیل شده است و معنی این دو با هم
فروتنی ِپاک و مقدس است.
فرّ : شأن و شوکت و رفعت و شکوه . (برهان )
فروغ . [ ف ُ ] (اِ) به معنی فروز است که شعاع و روشنی و تابش آفتاب و آتش و غیره باشد. (برهان ). روشنایی . نور
فرزانگی : دانایی ، حکمت. ( فرهنگ فارسی معین)
فرهیختگی: ادب آموختگی ، علم آموختگی .( فرهنگ فارسی معین)
فاصله میان واژه ای - پایه هشتم
• در کادر قرمز صفحه 22 فارسی هشتم ،
آمده است که بین واژه ها فاصله معینی وجود دارد که به آن " فاصله میان
واژه ای " می گویند . رعایت نکردن فاصله مناسب بین حرف های یک کلمه یا
کلمات یک جمله ، در خواندن آنها ابهام ایجاد می کندمانند مثالهای زیر.
• به این بیت سعدی توجه کنید:
• - از در بخشندگی وبنده نوازی مرغ هوا را نصیب ماهی دریا
• مرغ هوا نصیب ماهی دریا می شود.
• - از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ ، هوا را نصیب ، ماهی ، دریا
• مرغ نصیب هوا می شود و ماهی نصیب دریا
• - از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب ، ماهی دریا
• یعنی ماهی دریا نصیب مرغ دریا می گردد.
• - از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا
• مرغ هواوماهی دریا هرکدام بهره و نصیب خود را می برند.
• ------------------
• بخشایش لازم نیست اعدامش کنید .
• بخشایش لازم نیست اعدامش کنید .
•
• جمله ها را به دو شکل بخوانید
• 1- پس فردا به دیدارت می آیم ، منتظرم باش.
• پس فردا به دیدارت می آیم ، منتظرم باش.
•
• 2- نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
• نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
•
3- ما همه کار می کنیم تا بتوانیم زندگی سعادتمندی داشته باشیم
• ما همه کار می کنیم تا بتوانیم زندگی سعادتمندی داشته باشیم
•
4- این جا آشپزخانه دارد
• این جا آشپز خانه دارد
•
• 5- نه هر که به قیمت مهتر به قیمت بهتر
• نه هر که به قیمت مهتر به قیمت بهتر
•
6- پدرم هر روزنامه ای می خواند تا سرش را گرم کند
• پدرم هرروز نامه ای می خواند تا سرش را گرم کند
بررسی کتاب فارسی هشتم
با توجه به جدیدالتألیف بودن کتاب فارسی پایه هشتم و بررسی که انجام شد توجه به نکات زیر قابل تأمّل است:
* نکته ی املایی صفحه 15:به نظر می رسد دانش آموزان در سال اوّل ابتدایی
با این نکته آشنا شده اند و ذکر آن در کتاب هشتم ضرورتی ندارد.
*تمرین 2صفحه22: در بیت
مهربان و ساده و بی کینه است مثل نوری در دل آینه است
رکن
اول تشبیه وجود ندارد و این امر با توجــــه ضرورت وجـــــود رکن اول و
دوم ،تدریس و تفهیم آن برای دانش آموزان با ابهام روبرو است و بهتر آن است
که تمرینی آورده شودکه رکن اول و دوم وجود داشته باشد.
*نکته ی
(املایی)صفحه22:نه تنها بار املایی ندارد بلکه دامنه ی گسترده ای نیز
ندارد و چنانچه از نظر مؤلفین ضرورتی بر وجود چنین نکاتی می باشد ذکر چندین
مثال راهگشا خواهدبود.
*واژه ی سپند در بخش دانش ادبی صفحه ی 33 کتاب فارسی به صورت پسند آمده است که باید اصلاح شود.
*تمرین چهار فعالیت های نوشتاری صفحه ی 34 بار انشایی دارد و با توجه به
حذف تمرین های نگارشی از کتاب فارسی بهتر است این تمرین حذف شود.
*نکته املایی صفحه 34 کتاب فارسی با درست نویسی کتاب مهارت های نوشتاری صفحه 61 یکسان است که نیازی به تکرار نیست.
*دانش زبانی صفحه40: تدریس این بحث از دستور زبان مستلزم بیان انواع
فعلهای گذرا و جملات چند جزئی است تا بتوان به دانش آموز تفهیم کرد که چرا
به عنوان مثال فعل خواند نیازبه متمّم ندارد و فعل خرید علاوه بر مفعول به
متمّم نیزنیازمنداست.و در مجموع طرح این نکته دستوری در پایه ی هشتم لزومی
ندارد.
*در دانش زبانی صفحه 52 در جدول مربوط به اجزای جمله
«را» نشانه مفعول همراه مفعول و حروف اضافه همراه با متمم آمده است که
مناسب است ستون مجزایی برای آنها در نظر گرفته شود.
*دانش
ادبی درس هشتم (مثنوی) بحثی تکراری است چون این مطلب درکتاب فارسی پایه
ششم تدریس شده چه خوب بود به جای این نکته بحث تفاوت در معنی واژه ها از
گذشته تا امروز که در فعالیت های نوشتاری همین درس آمده است مطرح می شد.
*فعالیت های نوشتاری صفحه ی 88 تمرین چهارم در جدول گروه اسمی وابسته ی
پیشین صفت پرسشی نیامده است بنابراین لازم است ضفت پرسشی به صفت تعجبی
تغییریابد.
*دانش ادبی درس دوازدهم(کنایه) صراحتا در کتاب فارسی ششم ابتدایی آمده است و تکراری است.
* از آن جا که در کتاب فارسی پایه هشتم دانش آموزان با انواع صفت آشنا می
شوند بهتر است مضاف الیه نیز در کنار آن آورده شود.
گروه آموزشی ادبیات فارسی شهرستان ایوان
اولین کار گروه نقد و بررسی کتاب فارسی پایه هشتم در محل دبیرستان دهخدا برگزار شد.
روز پنج شنبه 8 آبان 93 با حضور همکاران رشته ادبیات فارسی برگزار گردید و همکاران نظرات خود را اعلام داشته و مشکلات تدریس خود را عنوان نمودند که توسط خود همکاران رفع اشکال گردید....به منظور بررسی بهتر قرار شد کتاب فارسی هشتم در روز پنج شنبه 22 آبان 93 ساعت 9 صبح ادامه یابد
نگاهی به کتاب « روح الارواح »
نوشته :« شهاب الدین منصور سمعانی »
شب های رمضان همیشه با برکت همراه بوده و خواهد بود ، جلوه ی یکی از این برکات با فکر معرفی یک کتاب توسط آقا سید مهدی جلیلی شروع شد اما جلوتر که رفتیم تنها شیفتگی ماند و این همه اعجاز که نامش « روح الارواح» است .
نام کامل این کتاب « روح الارواح فی شرح اسماء الملک الفتاح » میباشد و اثر عارف ، فقیه و شاعر بزرگ ایرانی قرن ششم هجری « شهاب الدین ابوالقاسم احمد بن ابی المظفر منصور السمعانی » است که توسط استاد « نجیب مایل هروی » تصحیح شده و موضوع کتاب همان طور که از نام آن پیداست شرح اسماء الهی است که در 74 باب نگاشته شده است .
انواع در زبان فارسی
انواع (ان )
1- جمع : مثال دوستان ، یاران 2- مکان : مثال کندوان ، سپاهان، گیلان 3- زمان : مثال پاییزان ، سحرگهان ، بامدادان
4- شباهت : : مثال کوهان , ماهان 5- حالت : مثال خندان ، نالان، خرامان (صفت ساز یا قیدساز)
6- اسم ساز: : مثال راه بندان ، شیرینی خوران، حنابندان
نکته : در برخی موارد « ان » جوهری است یعنی جزئی از خود واژه است مانند : اصفهان , باران , ایران , گلستان
انواع ( را)
1- نشانه مفعولی: مثال من کتاب را خواندم 2- نشانه حرف اضافه : مثال او را گفتم به او گفتم
3- فک اضافه ( بین مضاف و مضاف الیه جا به جا شده می آید) : مثال فلک را سقف سقف فلک را
انواع « که » :
1- حرف ربط (بین جملات می آید و پیوند وابسته ساز محسوب می شود) مثال آمد که ما را بیند
2- ضمیر پرسشی (به معنی چه کسی؟) : از دست و زبان که برآید
3- ضمیر مبهم (به معنی کس) : هر که (هر کس) آمد.
4- حرف اضافه ( بعد از هر, این, آن, ضمایر منفصل مثل : من تو و... و یای نکره حرف اضافه به معنی از می باشد ) مثال نان خوردن به که کمر به خدمت بستن، (یعنی نان خود خوردن بهتر از)
5- تعلیل : درمعنی علت, زیرا , زیرا که , به این دلیل : ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
انواع «هم» :
1- قید تأکید (به معنی نیز) : او هم آمد 2- ضمیر مبهم (به معنی همدیگر) : با هم رفتند 3- پیشوند : همکار 4- حرف ربط مزدوج : هم زهرا آمد هم مریم
انواع «تا»:
1- حرف ربط (بین جملات می آید) 2- حرف اضافه (اگر حد و پایانی را برساند) مثال از اینجا تا آن جا
3- اسم (به معنی نظیر و مانند) مثال همتا 4- ممیّز (واحد شمارش) مثال دو تا کتاب
5- صوت یا شبه جمله (به معنی مواظب باش ، زنهار، مبادا) مثال: پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی (یعنی مواظب باش)
انواع « ی » : یای مصدری : مهربانی نسبت : تهرانی , میانجی لیاقت : خوردنی وحده : من ساعتی خوابیدم کثرت : زعارتی در طبع وی موکد بود نکره :مردی بسان نوح در طوفان نشسته تحقیر : تخم خرمایی , عصاره تاکی تفخیم : شاهبازی به شکارمگسی می آید اسنادی : اگر خردمندی استمرار ی: اگرخواهی سعادت دانش آموز
گروه ادبیات فارسی نهاوند
بعضی به گمان اینکه کلمه ی طوفان اصلا فارسی است آن را به صورت توفان می نویسند. اما اصل این دو کلمه و معنای آنها یکی نیست. طوفان کلمه ی عربی (ظاهرا از اصل یونانی) و به معنای «باد و باران بسیار شدید» است. ولی واژه ی فارسی
توفان صفت است و به معنای «غران، دمان» است و ربطی به «باد و باران بسیار شدید» ندارد. این واژه صفت فاعلی از مصدر توفیدن به معنای «فریاد بلند کشیدن» یا «غریدن و خروشیدن» است:
ز آواز گردان بتوفید کوه
زمین شد ز نعل ستوران ستوه (فردوسی)
واژه ی توفنده به معنای «غرنده و خروشنده» نیز از همین فعل مشتق شده است.
مدارس دوره اول متوسطه ( برگزاری کارگاه مجازی نقد وبررسی کتاب فارسی پایه هشتم ......... 20520/405
تمامی آموزشگاه های دوره اول متوسطه (اصلاحیه دفتر ثبت شاخص های ادبیات فارسی .....21128/405
آموزشگاه های دوره اول متوسطه (برگزاری کارگاه آموزشی تحلیل محتوای کتاب فارسی هشتم ........22384/405
آموزشگاه های دوره اول متوسطه (بودجه بندی وطرح درس سالانه فارسی پایه های هفتم وهشتم.22386/405
تمامی آموزشگاه های دوره ی اول متوسطه (نکاتی درخصوص نحوه ارزشیابی ادبیات فارسی پایه هشتم .21127/405
راستی را کس نمیداند که در فصل بهار از کجا گردد پدیدار این همه نقش و نگار؟
راستی را: به راستی پدیدار: آشکار، پیدا، عیان نقش و نگار: تصاویر رنگارنگ، صورتهای متنوع
به راستی هیچ کس نمیداند که در فصل بهار، این همه نقش و نگار زیبا از کجا پیدا میشوند؟
عقلها حیران شود، کز خاک تاریک نژند چون برآید اینهمه گلهای نغزِ کامکار؟
حیران: متحیّر، متعجّب، سرگشته نژند: تیره، غمگین، اندوهگین، سرد و نمناک
برآید: میروید، رشد میکند نغز: خوب، نیکو کامکار: خوشبخت، کامروا، دلپسند
عقل انسان شگفت زده میماند که چگونه از خاک تیره ی سرد و بی روح این همه گلهای خوب و دلپسند می روید؟
چون نپرسی کاین تماثیل از کجا آمد پدید؟ چون نجویی کاین تصاویر از کجا شد آشکار؟
تماثیل: جمع مکسّر تمثال تمثال: شکل و تصویر، مجسّمه
چرا از خودت نمیپرسی که این همه شکل و تصویر از کجا پیدا و پدیدار میشود؟
برق از شوقِ که میخندد بدینسان قاه قاه ابر از هجرِ که میگرید بدینسان زار زار؟
آرایه ی تضاد در :(شوق و هجر/ میخندد و میگرید/ قاه قاه و زار زار)
آرایه ی مراعات نظیر در:(ابر- برق / خنده – گریه)
آرایه ی تشخیص در: (برق قاه قاه میخندد / ابر زاز زاز میگرید)
برق آسمان از اشتیاق دیدار چه کسی این گونه قهقهه میزند و ابر از غم دوری چه کسی این گونه زاز میزند؟
کیست آن صورتگر ماهر که بی تقلیدِ غیر این همه صورت برد بر صفحه ی هستی به کار؟
صورتگر: نقاش صفحه ی هستی: ترکیب اضافی(اضافه ی تشبیهی) عالم هستی به صفحه ی نقاشی تشبیه شده است. بی تقلید غیر: بدون پیروی از دیگران ماهر: زبر دست، چیره دست
آن نقّاش ماهری که این همه تصاویر تازه و زیبا را بر صفحه ی هستی به کار بسته است، چه کسی است؟
حداقل مواردی که باید بدانید:
- در نامه های فارسی ، چینش مطالب از سمت راست است. سرنامه در سمت راست و امضاء باید در سمت چپ باشد.
- عموماً تاریخ (و شماره ) نامه در سمت چپ قرار دارد. در مکاتبات شخصی نیازی به ذکر نشانی در متن نامه نیست ولی در ادارات نامه ها در برگه های رسمی ( نشان دار) نوشته می شوند که نشانی اداره در پایین صفحه ذکر شده است.
- به یاد داشته باشید که در نامه های انگلیسی آدرس گیرنده را سمت راست، بالای صفحه بنویسید و زیر آن تاریخ بزنید. سر نامه باید در سمت چپ و امضاء در سمت راست باشد.
- همیشه ابتدا یک پیش نویس از نامه اصلی بنویسید. این روش وقتی که نمی دانید چه بگویید خیلی کمک می کند.
- نامه های خود را تایپ نکنید، مگر این که دست خطتان خیلی بد باشد.
– نوع قلم نامه نگاری نشان دهنده میزان احترام شما به دریافت کننده نامه است. هرگز با مداد نامه ننویسید. بهترین قلم خودنویس است و اگر به کمتر از آن قانع هستید می توانید از روان نویس استفاده کنید. در مکاتباتی که چندان رسمی نیستند می توانید از خودکار استفاده نمایید.
- دقت کنید که از کلمات مناسب استفاده کنید. ایجاز و اختصار بهترین روش نامه نگاری است البته مختصر گویی نباید منجر به نارسایی شود.
- به یاد داشته باشید که نامه ها نشان دهنده شخصیت شما هستند و بعضی از نامه ها سال ها نگهداری می شوند.
- اگر همراه دعوتنامه هایتان برای اشخاص «کارت پاسخ» نمی فرستید و در عین حال لازم است بدانید چه کسانی حتماً می آیند، در دعوتنامه از مدعوین بخواهید که حتماً به آن پاسخ دهند.
-به دعوتنامه ها در اسرع وقت پاسخ دهید. اگر از شرکت در مهمانی معذورید، در یادداشت کوتاهی علت را توضیح دهید. ولی اگر عذرتان بیماری بود ذکری از آن به میان نیاورید چون برای میزبان وظیفه اخلاقی ایجاد می کند که جویای احوال شما شود و این کار وقت با ارزش او را(قبل از میهمانی) می گیرد.
- پاسخ باید همان ساختار و شکل دعوتنامه را داشته باشد.
- اگر در نشانی نامه، عنوان خاصی برای شخص به کار رفته، مثلاً «جناب آقای دکتر احمدی» در سرنامه هم باید همان عنوان را استفاده کرد. هرگز هنگام امضای نامه برای خود عنوان به کار نبرید (مثلاً: خانم مینو اکبری).
- کیفیت کاغذ را می توان از روی وزن آن تعیین کرد. هرچه وزن کاغذ بیشتر باشد، کیفیت آن بهتر است.
- بیشتر افراد به سه نوع لوازم تحریر احتیاج دارند: رسمی، کاری و شخصی.
-کاغذهای نوشته های غیر رسمی معمولاً سفید یا استخوانی رنگ است.
-امروزه عموماً کارت های ویزیت ضمیمه نامه می شوند.
معرفی آلات موسیقی در شاهنامه :
ابریشم چه سازی بود؟بربط چیست ؟ چنگ و کوس و رباب و رود و ...........
به ادامه مطلب مراجعه کنید