قید و انواع قید و روش تشخیص قید در جمله
معصومه ترکمان | پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ق.ظ
قید چیست ؟
هر کلمه ای که کلاً جمله یا فعل یا هر واژه ی دیگر ی را مقید و محدود نماید قید است و ساده ترین را ه شناخت قید از غیر آن حذف از جمله است که اگر با حذف کلمه ای معنی جمله ناقص نشود ، همان کلمه قید است .
انواع قید که در کتاب درسی آمده عبارتند از قید های نشانه دار و بی نشانه
قید های نشانه دار :
1- تنوین دار مثل :احیاناً، اتفاقاً ، احتمالاً اساساً و ...وهر کلمه ی تنوین دار البته تنوین نصب .
و چون این قید ها همیشه قید اند می توان به نوعی قید مختصهم نامید که بعداً توضیح خواهیم داد .
2- حرف اضافه + اسم ( متمم قیدی ) هر اسمی که همراه با حرف اضافه بیاید و حذف ان خللی در معنی جمله وارد نکند قید است و برای تشخیص آن باید حروف اضافه را یاد گرفت .
حروف اضافه : از ، با ، در ، برای ، بر ، به ، بی ، بهر ِ ، چون ، تا ، مثل ، و....
مثال :
- جملگی ملائک را در آن حالت ، انگشت تعجب در دندان تحیّر بماند .
-یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار
- در ماه رمضان شب ها پی در پی در آن جا می ماند .
- این نوع آب خوردن برای آدم تشنه از نظر بهداشت درست نبود .
- خود در دنیای خیال با آنان در بازی شرکت می نمود .
- [ بر ]روی قالیچه[در] جلوی آسیاب نشسته بود .
- در خیابان اصلی پاسبان ها به طور پراکنده ایستاده بودند .
- ما با کنجکاوی از پشت پنجره به بچه ها می نگریستیم .
- این نوع حماسه از زمان های دور به صورت شفاهی در بین ملت ها وجود داشته است .
- نفر بعدی ناجوانمردانه با دست از پشت سر علی را به زمین می اندازد .
- زهرا در کنار شیر حوض در حال شستن شیشه ی شیر نوزاد است .
- کودک در کنار آنان می نشست .
- پدر بزرگ هر سال تمام زمستان را در خانه می گذراند .
- خلاصه تا هنگامی که بزرگ شد و توانست بدون کمک دیگران به خویشتن بپردازد .
- به اندازه ی اشتها از غذای موجود می خورد .
- از آن لحظه ، حرکاتش با اندکی احتیاط و دلهره و شرم توأم شد .
- خود می دانست که با قاشق نمی تواند درست و تمیز غذا بخورد .
3- پیشوند + اسم ( واژه ی مشتق ) :
واژه هایی که با یک پیشوند و اسم تشکیل شده باشند که در این پیشوند ها فقط پیشوند « به » و « با » با حروف اضافه ها مشترک اند و باعث اشتباه می شوند و راه تشخیص آن ها هم این است که اگر واژه ای با این وند ها باشد می توان معادل ش یک واژه ی ساده و یا تنوین دار گذاشت مثلاً « به ندرت » در جمله ی « او به ندرت به ما سر می زند » می توان به جای آن واژه واژه ی « ندرتاً » یا « کم » گذاشت که می بینیم این واژه درست برابر « به ندرت » نشسته است و ما هیچ وقت کلمه ی « ندرت » را تنها و به صورت قیدبه کار نمی بریم ولی اگر حرف اضافه و اسم باشد مثل: « او به بازار رفت . »اگر به جای « بازار » کلمه دیگری بگذاریم مثل « خانه » این واژه یه جای « بازار » نشسته است و به حر ف اضافه است و ما آن را مشتق حساب نمی کنیم .
- او به جد ( جداً ) می گفت : ...
- علی به سرعت ( سریعاً ) پیراهن خود را در می آورد .
- علی به سختی ( سخت ) خود را به گروه سه نفری می رساند .
- او با اخلاص ( خالصانه ) نماز می خواند .
- من با عجله( عجولانه )همه جای شهررا گشتم .
- به راحتی( راحت ) می توان نامی برای آن گذاشت .
- به ظاهر ( ظاهراً ) آدم خوبی است .
- من با اطمینان ( مطمئن ) گفتم : باشه انجام می دهم .
- ماشنی ها به کندی ( کند ) حرکت می کردند .
- مردم به تدریج ( تدریجاً ) در محل جمع شدند .
- به حق ( حقاً )باید گفت : او مردانه مبارزه کرد .
- علی به آرامی ( آرام ) جوراب هایش را در می آورد .
- عزرائیل به قهر ( قهراً )یک مشت خاک از همه ی روی زمین برداشت .
- او با مزه ( خوب ) حرف می زند .
- او همیشه به جا ( درست ) حرف می زند .
-کار داشت به دلخواه ( به خوبی / خوب) انجام می یافت که ناگهان از دهنم در رفت که ...
- قید های بی نشان
قید های بی نشان هم به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از : -قید های مختص
- قید های مشترک با اسم - قید های مشترک با صفت
4- قید های مختص : قید های مختص آن گروه قید هایی هستند که همیشه به صورت قید می آیند و در جمله غیر از نقش قیدی هیچ نقش دیگر ی نمی توانند داشته باشند .
مثال : ناگهان ، هنوز ، سپس ، هرگز ، البته ، خیلی ، چرا ، بلی ، خیر ، آری ، بالاخره ، اکنون ،
متأسفانه ، بدبختانه ، لنگ لنگان ، احیاناً ، همواره ، حتی المقدور ، بلا شک ، بلاخص ،
- او ناگهان به وسط پرید .
- او همیشه لباس های تمیز می پوشد .
- من هرگز تصور نمی کردم که روزی بیاید که او نباشد .
- هوا امروز خیلی سرد شده است .
- اتفاقآً امروز حالم خیلی خوب است .
5- قید های مشترک با اسم :
این نوع قید ها در اصل اسم هستند که گاهی در جمله نقش قیدی پیدا می کنند و می توان آن ها را در جمله دیگر ی به صورت گروه اسمی با نقش های دیگر به کار برد .
مثال :
روز : روز ها زیاد کار می کنم .
- مدارس خرداد تعطیل می شوند .
- شب دیر به خانه برگشتیم .
- جمعه ها مراسم ویژه ای داریم .
- هر جا که می روم این افکار پریشان مرا رها نمی کنند .
- امشب ، ساعت ده شب حرکت خواهیم کرد .
- او هر هفته می آید .
- صبح می رویم و عصر برمیگردیم .
- چند دقیقه همان جا که پیاده شده بود ایستاد .
- دیروز صبح او را دیدم .
- شب ساعت ده می خوابم .
- روز های بعد نتیجه اش را خواهید دید .
- اتفاقاً پارسال همین موقع او را دیده بودم .
- گاهی به دیدنم می آید .
- چند دقیقه استراحت می کنیم .
6- قید های مشترک با صفت
این نوع قید ها در اصل صفت اند و در بعضی جمله ها نقش قیدی به خود می گیرند .
و می توانیم همان قیدی جمله را در دیگر جمله نقش صفت بدهیم .مثل :
خوب : او خوب می دانست که ما نمی آییم . در این جمله « خوب » قید است و می توان در جمله دیگر ی مثلاً
« آدم خوب در این دور و زمانه کم پیدا می شود چرا نمی دانم .»
مثال :
- او همیشه جالب قصه می گوید . ( قصه ی جالبی نوشته است . )
- او بلند حرف می زند . ( صدای بلند آدم را کلافه می کند . )
- علی ورقه اش را تمیز نوشته است . ( لباس تمیز نشانه ی شخصیت انسان است .)
- دوستم تند می نویسد . ( سراشیبی تندی جلویمان است . )
- دخترم قشنگ ارگ می نوازد . ( کیف قشنگی برایم خریده بود . )
- برادرم نامه ها را خوانا می نویسد . ( نوشتن نامه ی خوانا به آن ارزش می دهد . )
- درست راه برو نیفتی ! ( او به کار های درست دیگران ارزش قائل است .)
- ما ساکت نشسته بودیم که ناگهان آسمان غرید . ( محل ساکتی برای استراحت کردن لازم داریم .)
گاهی همین صفت ها که می توانند در جمله قید باشند باز می توانند نقش مسندی داشته باشند و آن زمانی است کعه فعل جمله اسنادی باشد . مثل :
- او ساکت نشسته بود . ( قید )
- بچه ی ساکت را همه دوست دارند . ( صفت )
- دوستم ساکت بود .( مسند )
- او بلند حرف می زند . ( قید )
- صدای بلند مرا اذیت می کند . ( صفت )
- قد او بلند است . ( مسند )
گونه ای دیگر از تقسیمات قید ها
قید ها را از یک نظر هم می توان به :
1-قیدجمله
2- قید فعل
3- قید صفت
4- قید مسند
5- قید قید
- قید مصدر
تقسیم نمود .
قید جمله : معمولاً در اول جمله می آید و کلّ جمله را مقید می کند و توضیحی اضافی به کلّ جمله می دهد .
- خوشبختانه ما به موقع رسیدیم .
- متأ سفانه من امروز خیلی دیر کردم .
- لابد همه می دانید که امروز امتحان داریم .
- عاجزانه از شما تقاضا دارم که توجه فرمایید .
قید فعل
- قیدی است که وابسته ی فعل جمله بوده و آن را مقید می کند .
مثال:
- دوستم خوب درس می خواند .
- ما به سرعت دویدیم .
- من خوشحال آمدم .
قید صفت
قیدی است در باره صفت های ساده ، فاعلی ، مفعولی و... توضیحی می دهد .
- او شخص بسیار دانا و بزرگواری به خدمت گرفته است .
- او از راه بسیار دوری آمده بود .
- یک لباس کاملاً تمیز خریده ام .
- پدرم خانه ی خیلی بزرگ برای من خرید .
قید مسند
- قیدی است که برای مسند توضیح می دهد . مثل :
- لقمان بسیار دانا بود .
- امروز هوا کاملاً صاف است .
- آن لحظه من خیلی شاد بودم .
- او را واقعاً عاقل یافتم .
قید قید
قید قید آن است که ما در جمله برای یک قید ، قید دیگری بیاوریم و توضیح اضافی در مورد قید جمله می دهد . مثل :
- احمد خیلی خوب درس می خواند .
- او بسیار عاقلانه تصمیم گرفته است .
- علی واقعاً جوانمردانه می جنگید .
قید مصدر
قیدی است که توضیح اضافی در مورد مصدر بعد از خود می دهد .مثال :
- تند راندن ماشین بسیار خطرناک است .
- زیاد خوردن آدم را بیمار می کند .
- بسیار محطاط بودن بعضی موقع ها کار دست آدم می دهد .
- شاد زیستن راه های زیادی دارد .
- با عجله کار کردن باعث آشفتگی کار ها می شود .
- ۹۵/۱۰/۰۲
عالی بود 👌👌
ولی کاشکی قید های درس 14 فارسی را هم مشخص میکردین😔😔