مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

این وبلاگ با همکاری خانم معصومه ترکمان از مدرسه فرزانگان نهاوند مدیریت می شود و در خصوص مطالبی برای استفاده دانش آموزان دوره اول متوسطه می باشد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
آخرین نظرات

معنی حکایت راه مهتری و پاسخ

معصومه ترکمان | يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۸ ب.ظ

امیر خراسان را پرسیدند که تو فردی فقیر و بی چیز بودی و شغلی پست داشتی ، به امیری خراسان چون افتادی ؟

معنی :

از امیر خراسان پرسیدند که تو شخص تهیدست بودی و کاری بی ارزش داشتی ، چگونه به امیری خراسان رسیدی ؟ ( چگونه امیری خراسان را شروع کرد ؟)

لغت :

امیر خراسان : احمد بن عبدالله خجستانی / چون : چگونه / افتادی : ( در این جا به معنی شروع کردی و مشغول شدن . به نقل از فرهنگ سخن دکتر حسن انوری)

* گفت : روزی دیوان « حنظله ی باد غیسی » همی خواندم ، بدین دو بیت رسیدم :

معنی :

گفت : روزی ، دیوان اشعار حنظله با غیسی را می خواندم ، به این دو بیت رسیدم :

نکته ی دستوری :

روزی : قید زمان / همی خواندم : ماضی استمراری

بیت 1 :

مهتری گر به کام شیر در ، است       شو خطر کن زکام شیر ، بجوی

معنی :

اگر بزرگی و سروری ، در دهان شیر باشد برو و اقدام به کاری خطرناک کن و آن را از دهان شیر بگیر

لغت :

مهتری : بزرگی ، سروری / کام : دهان / شو : برو / خطر کن : اقدام به کارهای خطرناک کردن (ریسک کردن)

نکته دستوری :

مهتری : مشتق «ی» : مصدری است : مهتر بودن / کام ر مصراع اول : متمّم است که دارای دو حرف اضافه ی « به » و « در » است . این شیوه مربوط به سبک قدیم است. / وش : فعل امری / خطر کن و بجوی : فعل امری

بیت 2 :

یا بزرگی و عزب و نعمت و جاه                      یا چو مردانت ، مرگ رویاروی

معنی :

یا باید بزرگی و ارجمندی و ثروت و مقام ، بیابی یا یان که مثل مردان بزرگ با مرگ ، روبرو شوی.

لغت :

عزّ : ارجمندی / جاه : مقام ، شکوه

نکته دستوری :

بزرگی : مشتق / رویاروی : مشتق ، مرکّب ( روی + ا : میانوند + روی )

* داعیه ای در باطن من پدید آمد که به هیچ وجه در آن حالت که اندر بودم ف راضی نتوانستم بود دارایی ام بفروختم و اسب خریدم و از وطن خویش ، رحلت کردم.

معنی :

انگیزه ای در دلم پیدا شد که اصلاً نتوانستم به وضعیتی که داشتم ، راضی باشم . تمام مال و ثروتم را فروختم و اسبی خریدم و از سرزمین خود ، سفر کردم

لغت : داعیه : انگیزه ، علت / باطن : درون ، دل / به هیچ وجه : اصلا ، هرگز / دارایی : ثروت و مال / رحلت : سفر کردن ، کوچ کردن

* به دولت صفاریان پیوستم . هر روز بر شکوه و شوکت و لشکر من افزوده می گشت و اندک اندک ، کار من بالا گرفت و ترقّی کردم تا جمله خراسان را به فرمان خویش در آوردم . اصل و سبب ، این دو بیت بود.

معنی :

به حکومت صفاریان پیوستم . هر روز عظمت و مقام و لشکر من بیشتر می شد و کم کم در کارهایم پیشرفت و ترقی کردم تا همه ی خراسان را تحت فرمان خود ، در آورم. علّت این کار ، تأثیر این دو بیت در من بود.

لغت :

شوکت : عظمت ، بزرگی / بالا گرفتن : رشد کرد ، پیشرفت کردن / جمله : همه ، همگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی