مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

این وبلاگ با همکاری خانم معصومه ترکمان از مدرسه فرزانگان نهاوند مدیریت می شود و در خصوص مطالبی برای استفاده دانش آموزان دوره اول متوسطه می باشد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
آخرین نظرات

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

موضوع انشا در امتحان نوبت اول

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۴۳ ق.ظ


پایه نهم
با توجه به مهارت هایی که در نوشتن آموخته اید در باره ی یکی از موضوعات زیر متنی بنویسید
الف) دوره ی نوجوانی
ب) دردسرهای تلفن همراه ( با فضای طنز)
ج) هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک (باز آفرینی مثل به زبان ادبی)

پایه هشتم:
با توجه به مهارت هایی که در نوشتن آموخته اید در باره ی یکی از موضوعات زیر متنی بنویسید
الف) توصیف یک روز بارانی با بهره گیری از حواس بینایی و شنوایی
ب) تصویری از صندوقچه ی مادربزرگ
ج) باز آفرینی ضرب المثل: کفش کهنه در بیابان نعمت است

پایه هفتم:
با توجه به مهارت هایی که در نوشتن آموخته اید در باره ی یکی از موضوعات زیر متنی بنویسید
الف) پاییز در استان ما
ب) آسمان ابری
ج) باز آفرینی ضرب المثل: هرچه کنی به خود کنی
  • معصومه ترکمان

واحدهای شمارشی فارسی

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۳۷ ق.ظ


از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری، جستجو

رابط‌های شماری در دستور زبان به واژه‌های میانجی میان شماره و شمرده (عدد و معدود) اطلاق می‌شود. این رابطها در زبان نوشتاری همان نقشی را دارند که واحدها در علم فیزیک دارند. برای تعیین واحدهای مقدار یا تعداد و نوع و اندازهٔ شمرده دبیران و نویسندگان و حسابداران دیوانی سده‌های اخیر واژه‌های قراردادی مناسبی را برگزیده و بکار برده‌اند که امروزه در دستور زبان به آنها رابط شماری گفته می‌شود.

فهرست رابط های شماری در فارسی

  • ارابه: واحد شمارش توپ و تانک، اسلحه سنگین چرخ‌دار

  • استکان: برای مایعات، چای، قهوه، شیر و غیره بکار می‌رود.

  • اصله: برای درخت، چوب، تیر، سنبه.

  • انبار: حبوبات انباشته شده (مثل یک انبار گندم)، کالا

  • باب: خانه، مِلک، چادر، ساختمان از قبیل دکان، حجره، رستوران، مسجد، فروشگاه، حمام، تصفیه‌خانه، کاروانسرا

  • بار: کالاهایی که به مقیاس معینی بسته‌بندی می‌شوند، وزن، نمونه (یک بار هندوانه، سه بار سبزی)

  • بارخانه: صندوق جواهر (یک بارخانه فیروزه)

  • بته، بوته: درخت بی‌تنه مانند گل و گیاهان زینتی (مثل یک بوته نعنا)

  • بدره: بسته نقدینه‌ها (یک بدره اشرفی)، اشرفی، سکه‌های زر.

  • برگ: کاغذهای جلدنشده، ورق.

  • بسته: سیگار، سبزی و غیره

  • بطانه: خز، سنجاب، پوست بخارایی.

  • بطری: نوشیدنیها، مشروب

  • بغل: حجم و وزن (یک بغل سبزی، یک بغل آجیل و شیرینی)

  • بقچه: نخ، بسته نخ، رخت، شال

  • بند: یک دسته کاغذ و مقوا به مقدار معین (معمولاً ۵۰۰ برگ)، (سه بند کاغذ)

  • بوکس: سیگار

  • بَهله: پرنده‌های شکاری (بهله در اصل به معنی دستکشی است که بازدارها به دست می‌کنند.[۱])

  • پارچه: آبادی

  • پاره: ده، روستا

  • پرده: تابلو نقاشی، (سه پرده تابلو)

  • پیمانه: مایعات و گاه چیزهای دیگر.

  • پُرس: چلوکباب، غذا و مانند آن.

  • تا: اکثر چیزها، مطلق اشیاء شمارشی مانند «پنج تا اتاق»، مطلق عدد مانند "سه تاً.

  • تار: مو

  • تازیانه: افعی، مارهای سمی

  • تخته: مفروشات (فرش، قالی، قالیچه، گلیم، زیلو، پتو، جاجیم)، پارچه، لحاف، تشک، لوح، برات.

  • توپ: پارچه ندوخته، (بیست متر پارچه بسته‌بندی‌شده لباس را یک توپ می‌گویند).

  • تَن: انسان

  • تُن: واحد وزن.

  • ثوب: لباس دوخته

  • جام: شیشه پنجره، آیینه، شراب

  • جرعه: آب، شراب

  • جریب: واحد مساحت برای زمین و ملک.

  • جعبه: عتیقه‌جات، جواهرات

  • جفت: کفش، جوراب، دستکش

  • جلد: کتاب، مجله

  • جین: قرقره، دکمه، مداد (معادل شش عدد)

  • حب: قند، آب نبات، قرص

  • حبه: انگور

  • حلقه: اشیا ء گرد، چاه، فیلم عکاسی، فیلم سینمایی، لاستیک، انگشتر، مار

  • خوشه: انگور، خرما

  • دانه: تخم مرغ، گردو، مداد ودیگر اشیاء قابل شمارش

  • درجه: زاویه

  • دست: قاشق و چنگال، رخت‌خواب

  • دستگاه: ماشین‌آلات، خودرو، آپارتمان، رادیو، تلویزیون و...

  • دسته: گل و گیاه

  • دهنه: دکان و مغازه

  • دوجین: بسته‌های دوازده‌تایی (کمربند، گردنبند، جوراب)، قنات

  • راًس: گوسفند، گاو

  • رشته: قنات، چاه، گردن‌بند و دست‌بند

  • سر: گاو، گوسفند، گله، افراد خانواده (چند سر عائله)

  • سکه: انواع پول فلزی

  • سنگ: برای آب آبیاری و آسیا: سه سنگ آب.

  • سیخ: کباب، جگر

  • شاخه: گُل، آهن‌آلات، سیم و لوستر و تیر آهن و جز آن: (سه شاخه سیم، دو شاخه لوستر، چهار شاخه تیرآهن)

  • شعله: لامپ و شمع و نظایر آن (دو شعله چراغ)

  • شیشه: ظروف مایعات.

  • صندوق: اشیاء قدیمی

  • طاقه: پارچه، شال، شال گردن، پتو، (چهار طاقه پتو)

  • طغرا: نامه، پاکت و سندهای دیگر (منسوخ شده‌است).

  • عدد: پرندگان، درب، پنجره و دیگر اشیاء قابل شمارش، (۴ عدد بستنی)

  • عدل: دسته‌های بزرگ و سنگین کالا، پنبه، پارچه و کاغذ

  • عراده: برای توپ: (سه عراده توپ)

  • قلمه: درخت

  • فال: گردو

  • فروند: وسایل نقلیهٔ هوایی و دریایی (هواپیما، ناو، خودروهای نظامی)

  • فقره: نامه، سند، چک و مانند آن‌ها، گواهینامه، پرونده، برات، چک، سفته، فیش بانکی، جواز، وام، مِلک، لایحه، جرم، قتل، سرقت، حادثهٔ رانندگی

  • قالب: برای قطعات بریده شده و جدا از هم: دو قالب کره، چهار قالب صابون، سه قالب یخ.

  • قبضه: اسلحه سبک (از چاقو تا تفنگ و شمشیر و مسسل)

  • قراسه: بند کفش، مداد و نوشت‌افزار

  • قرص: نان

  • قطره: اشک، خون، جوهر و بعضی مایعات دیگر

  • قطعه: عکس، تمبر، شعر، زمین و باغ، فرش، جواهر، جوجه، مرغ، خروس، ماهی و اسکناس (سه قطعه جوجه، دو قطعه اسکناس)

  • قلاده: جانوران وحشی، پلنگ، یوزپلنگ، سگ

  • قواره: زمین و پارچه (پارچه‌ای که جهت یک دست لباس کافی است) (سه قواره زمین، چهار قواره پارچه)

  • کارتون: سیگار و غیره

  • کله: قند

  • کیسه: سیمان، پول، سکه

  • گله: دسته‌های مختلف جانوران

  • لقمه: نان، غذا

  • لنگه: هر نیمه از: در، خورجین، پالان

  • لوله: واحد شمارش اشیاء استوانه‌ای شکل و خمیری‌شکل مانند ماتیک، خمیردندان، تریاک

  • مجلد: برای کتاب و دفتر: چهار مجلد کتاب.

  • مشت: خاک، پول

  • نخ: سیگار

  • نفر: انسان، شتر، درخت خرما

  • واحد: حمام، آپارتمان، منزل مسکونی

  • واقعه: ازدواج[۲]

  • چشمه : سرویس بهداشتی ( توالت )

توضیحات

وسایل بسته‌بندی مانند بسته و جعبه و کارتون نیز به عنوان رابط شماری به‌کار می‌روند. در متون ادبی رابط‌های شماری مانند «یک سینه راز»، «یک کهکشان ستاره» و «یک دهن آواز» و «یک قَبس آتش» نیز کاربرد دارد.

یک بیت شعر، یک سطر نوشته، یک پاراگراف مطلب، یک جمله سخن، یک گروهان سرباز از دیگر موارد کاربرد رابَط‌های شماری است. کلمه‌های «عدد»، «قلم»،«تا» و «فقره» واحدهای عمومی هستند که می‌توانند برای شمارش هر چیزی که واحد آن را نمی‌دانیم به کار ببریم. هم چنین «جفت» را برای هر چیزی که دوتا دوتا هستند مثل چشم، گوش، کفش، جوراب و... به کار می‌بریم. عبارت «یک عالمه» برای کثرت به کار می‌رود. هم چنین از واحدهای شمارش می‌توان «وجب»، «ارش»، «مشت» و «گام» را نام برد. برای نشان دادن «مقدار» می‌توان از کلمات زیر استفاده کرد: گرم، کیلو، مثقال، من، تن، خروار، متر، کیلو متر و از این قبیل.

امروزه به جز موارد معدود، برای غیر انسان اغلب لفظ «تا» به کار می‌رود (به ویژه در زبان محاوره)؛ چهار تا فرش، ده تا بز و...

منابع

بر پایهٔ داده‌هایی در: نشاط، محمود: شمار و مقدار در زبان فارسی ۱، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۵۹ خ. ص ۱۶۱.

  • مجلس: واحد مینیاتورهای دست‌نویس‌های قدیمی

  1. دهخدا: بهله

  2. ایسنا، بازدید: ژوئیه ۲۰۱۳.

  • معصومه ترکمان

تکنیک بارش فکری

معصومه ترکمان | شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۴:۴۰ ب.ظ


تکنیک بارش فکری (brainstorming) را دکتر الکس اس اسبورن در سال 1938 ابداع کرد. این تکنیک که به اسامی مختلف مانند بارش افکار، طوفان فکری، طوفان ذهنی و ... نیز نامیده می‌شود، یکی از معرفترین تکنیکهای خلاقیت است. بارش فکری یک تکنیک گروهی است و شرکت کنندگان طی جلسه‌ای در مورد یک مسئله یا مشکل به صورت گردشی ایده‌های فی‌البداهه خود را بیان می‌کنند. جلسه توسط یک سرپرست مدیریت می‌شود و یک نفر هم نظرات ارائه شده را روی تخته یادداشت می‌کند.
این تکنیک خلاقیت دارای دو مرحله مجزا است:


1- مرحلهی تولید ایده: هدف از این مرحله تولید تعداد زیادی ایده است که توسط شرکت کنندگان به نوبت ارائه می‌شود.

در مرحله تولید ایده قوانینی وجود دارد که باید توسط همه شرکت کنندگان رعایت شود. این قوانین عبارتند از:

   . هیچ فکر و ایده‌ای نباید مورد قضاوت، ارزیابی و انتقاد قرار گیرد.
   . هر چه ایده‌ها دور از ذهن، بکر و جسورانه باشند، بهتر است.
   . هر چه تعداد ایده‌ها بیشتر باشد بهتر است.
   . تا زمانی که افراد شرکت کننده ایده ارائه می‌دهند، جلسه بارش افکار ادامه پیدا می‌کند.


2- مرحلهی ارزیابی ایده: در این مرحله ایده‌ها مورد ارزیابی قرار گرفته، برخی حذف می‌شوند. تعدای با هم ترکیب می‌شوند و ایده‌های جدید و کاملتری را به وجود می‌آورند. در نهایت نیز ایده‌های برتر انتخاب و مورد استفاده قرار می‌گیرند.

  • معصومه ترکمان

موضوع انشا زلزله با شیوه ی پرسش سازی و پاسخ سازی

معصومه ترکمان | شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۴:۳۹ ب.ظ
  • معصومه ترکمان

غلط های املایی مشهور

معصومه ترکمان | شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۴:۲۴ ب.ظ
  • معصومه ترکمان

بررسی گذرا یا ناگذر بودن فعل

معصومه ترکمان | شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۲ ب.ظ

فعل از نظر گذر دو حالت دارد یا گذراست یا نا گذر.


 1-فعل گذرا چیست؟ فعلی است که علاوه بر نهاد ، مفعول ، متمم یامسند بخواهد. بنا بر این فعل گذرا سه نوع است: گذرا به مفعول، گذرا به متمم وگذرا به مسند. فعل ساخته شده از مصدر هایی نظیر خوردن، آوردن، بردن،پوشیدن و ... گذرا به مفعول هستند. همچنین فعل ساخته شده از مصدر هایی نظیر اندیشیدن، برگشتن، پرداختن و ... گذرا به متمم هستند و فعل ساخته شده از مصدر های بودن، شدن، گشتن و ... گذرا به مسند هستند. علاوه بر این ها برخی دیگر از فعل ها گذرا به دو چیز هستند مثلا فعل ساخته شده از مصدر های بخشیدن، شنیدن، افزودن و ... هم گذرا به مفعول وهم گذرا به متمم هستند یعنی جمله ای که چنین فعل هایی داشته باشد از نظر تعداد اجزا، چهار جزیی و گذرا به مفعول ومتمم به حساب می آیند.

2- فعل ناگذر چیست؟ فعلی است که تنها به نهاد نیاز دارد. فعل ساخته شده از مصدر هایی نظیر آمدن، رفتن، ایستادن، افتادن، پریدن، خوابیدن دویدن، گریستن و ... ناگذر هستند. مثال:دیروز دوستم با اتوبوس ازتهران به کوهدشت آمد. در این جمله چون  معنی فعل آمد با وجود نهاد یعنی دوستم کامل است به سایر قسمت های جمله نیازی ندارد زیرا همگی برای توضیح اضافه آمده اند وقابل حذف می باشند چون قید یا متمم قیدی محسوب میشوند . تذکر مهم: اگرفعلی حرف اضافه ی اختصاصی داشته باشد، آن فعل به متمم فعلی یا اجباری احتیاج دارد مثل فعل می ترسد در جمله ی « کودک از سایه می ترسد » اما اگر فعلی بیش از یک حرف اضافه داشته باشد یعنی بتوان در جمله ای که فعل آن ناگذر باشد بیش از یک حرف اضافه بیاوریم تمام متمم هایی که در چنین جملاتی که فعل به آن ها نیاز ندارد متم قیدی هستند مثل: رضا با دوستش به سینما می رود. فعل می رود چون بیش از یک حرف اضافه می خواهد متمم یا متمم هایی که با آن می آیند متمم قیدی می باشند.

  • معصومه ترکمان

پرکاربرد ترین مصدرهای ناگذر

معصومه ترکمان | شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۹ ب.ظ

پرکاربرد ترین مصدرهای ناگذر (مصدر فعل‌هایی که جمله‌های «دو جزئی» می‌سازند.)

آمدن، افتادن، ایستادن، خوابیدن، رفتن، ماندن، نشستن، مردن، درخشیدن، روییدن، برخاستن، پریدن، دویدن، تابیدن، جنبیدن، نالیدن، وزیدن، گندیدن، لرزیدن، لغزیدن، دمیدن، زیستن، شتافتن، گریستن، خشکیدن، خزیدن، خروشیدن، چرخیدن، جهیدن، جوشیدن، ترکیدن، پوسیدن، پلاسیدن، غرّیدن، لنگیدن، بالیدن (رشدکردن) و ...

  • معصومه ترکمان

فعل های ناگذرا و گذرا

معصومه ترکمان | شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۳۶ ب.ظ

1-فعل ناگذر: فعل ناگذر فعلی است که برای کامل شدن معنی خود فقط نیاز به نهاد دارد مثلاَ :

 گل رویید . گل ( نهاد) و رویید( فعل) جمله است و معنی آن با نهاد کامل است .

2- فعل گذرا : فعلی است که علاوه بر نهاد نیاز به جزء یا اجزای دیگری همچون ( مفعول ، مسند ، متمم ) دارد . فعل های گذرا  از لحاظ تعداد اجزای آن به دو دسته تقسیم می شوند که عبارتند از :

ا- فعل های گذرای( سه جزئی): اینگونه افعال گذرا علاوه بر نهاد نیاز به یک جزء دیگر دارند این جزء خواه مفعول یا مسند یا متمم باشد. که به ترتیب به آنها افعال گذرا به مفعول ، گذرا به مسند و گذرا به متمم گفته می شود برای مثال فعل های شنید ، خورد ، دید و...جزء دسته ی اول و فعل های است ، بود و... جزء دسته ی دوم و فعل های ترسید ، رهید ، نالید و ... جزء دسته ی سوم قرار می گیرند .       

2- فعل های گذرا ( چهار جزئی) : اینگونه افعال علاوه بر نهاد نیاز به دو جزء از اجزای ذکر شده در بالا را دارند. و به چند دسته  تقسیم می شوند که عبارتند از :

الف : فعل گذرا به مفعول و متمم مثل ( بخشید – رهاند – خرید – و... ) او مالش را به نیازمندان بخشید .

ب:  فعل گذرا به مفعول و مسند مثل ( نمود – به شمار آوردن –  و... ) نور لامپ همه جا را روشن نمود .

 ج : فعل گذرا به متمم و مسند مثل ( نامیدن - به شمار آوردن و ...)   مردم به او دانشمند می گفتند .

د: فعل گذرا به مفعول و مفعول مثل ( پوشاند – زد و ... )           او دیوار را رنگ زد .

اما مسئله ی اصلی همانا تشخیص افعال ناگذر از گذرا می باشد که باید در شناسایی آن نهایت دقت را به عمل آوریم . همانگونه که قبلاَ اشاره کردیم فعل ناگذر فقط به نهاد نیاز دارد . برای تشخیص این افعال ، آنها رابا سه قاعده ی کلی  می سنجیم اگر هیچ کدام از این قاعده ها درموردآن صادق نبود بدون شک فعل ناگذر محسوب می گردد .

اما اگر یکی و یا دو روش از این روش های ذکر شده در پایین در مورد آن صدق کند فعل ما گذرا محسوب می شود . این روشها عبارتند از:   

  1  -  فعل مورد نظر را با چه چیزی را ؟ و چه کسی را؟ سؤالی می کنیم اگر سؤال ما مطابق با اصول زبان فارسی باشد و معنی داشته باشد و جواب هم داشته باشد  فعل ما  نیاز به مفعول دارد واگر هم سؤال ما و  هم جواب بی معنی باشد یعنی نیاز به مفعول ندارد در نتیجه فعل ما ناگذرا است مثلاَ :          آب جوشید .

در این جمله درست نیست بگوییم چه چیزی را جوشید؟ و یا چه کسی را جوشید؟ هم چنین جوابی که به سؤال داده می شود مطابق دستور زبان فارسی نیست و بی معنی می نماید (  آب را جوشید. )

2- راه دوم این است که آیا بدانیم این فعل مورد نظر جزء فعل های ربطی ( است ، بود ، شد، گشت ) و

مشتقات آن می باشد .

اگر جزء آن ها باشد فعل ما علاوه بر نهاد نیاز به مسند دارد و فعل گذرا است و اگر فعل مورد نظر جزء آنها نباشد فعل جمله فعلاَ جزء فعل های ناگذر محسوب می شود.

 مثلاَ فعل جوشید در جمله ی آب جوشید جز فعل های ربطی ذکر شده در بالا نمی باشدپس نتیجه می گیریم که جوشیدنیاز به مسند ندارد  .

3- در روش سوم باید بدانیم آیا فعل مورد نظر در جمله همیشه با یک حرف اضافه ی مخصوص می آید ویا در جمله متممی که بعد از این حرف اضافه آمده است می توانیم آن را در جمله حذف کنیم ؟ چون اگر متمم را حذف کردیم معنی جمله ناقص شد این بدان معنا است که فعل به متمم نیاز دارد و فعل گذرا می باشد اما اگر متمم را حذف کردیم جمله ناقص نشد یعنی این فعل به متمم نیاز ندارد . مثلاَ( آب در کتری جوشید) واژه ی کتری را که  متمم قیدی است در جمله حذف کنیم ، لطمه ای به معنای جمله وارد نمی شود .  با سه روش بالا می توان به راحتی فعل ناگذر از گذرا را تشخیص دارد .

  • معصومه ترکمان