پرکاربرد ترین مصدرهای ناگذر
پرکاربرد ترین مصدرهای ناگذر (مصدر فعلهایی که جملههای «دو جزئی» میسازند.) |
آمدن، افتادن، ایستادن، خوابیدن، رفتن، ماندن، نشستن، مردن، درخشیدن، روییدن، برخاستن، پریدن، دویدن، تابیدن، جنبیدن، نالیدن، وزیدن، گندیدن، لرزیدن، لغزیدن، دمیدن، زیستن، شتافتن، گریستن، خشکیدن، خزیدن، خروشیدن، چرخیدن، جهیدن، جوشیدن، ترکیدن، پوسیدن، پلاسیدن، غرّیدن، لنگیدن، بالیدن (رشدکردن) و ... |
پرکاربرد ترین مصدرهای ناگذر (مصدر فعلهایی که جملههای «دو جزئی» میسازند.) |
آمدن، افتادن، ایستادن، خوابیدن، رفتن، ماندن، نشستن، مردن، درخشیدن، روییدن، برخاستن، پریدن، دویدن، تابیدن، جنبیدن، نالیدن، وزیدن، گندیدن، لرزیدن، لغزیدن، دمیدن، زیستن، شتافتن، گریستن، خشکیدن، خزیدن، خروشیدن، چرخیدن، جهیدن، جوشیدن، ترکیدن، پوسیدن، پلاسیدن، غرّیدن، لنگیدن، بالیدن (رشدکردن) و ... |
*پرکاربرد ترین مصدرهای گذرا به مفعول(مصدر فعلهایی که جملههای «سه جزئی با مفعول» میسازند) |
خوردن، بردن، آوردن، پوشیدن، خواستن، داشتن، دانستن، دوختن، دیدن، ریختن، ساختن، شستن، شناختن، فرستادن، کاشتن، گذاشتن، گشودن، نوشتن، یافتن، انداختن، بافتن، بستن، پرستیدن، چشیدن، گستردن، نهادن، سرودن، ستودن، راندن، کَندن، نواختن، نگاشتن، کشیدن، فریفتن، دوشیدن، جَویدن، تراشیدن، پسندیدن، پروردن، پراکندن، پاشیدن، افراشتن، افکندن، برافراشتن، بوسیدن، بوییدن، گُزیدن، گَزیدن، تکاندن، خراشیدن و ... |
*پرکاربردترین مصدرهای گذرا به متمّم (مصدر فعلهایی که جملههای «سه جزیی با متمّم» میسازند.)
مصدر |
حرف اضافهی مخصوص |
نازیدن، نگریستن، پیوستن، چسبیدن، گرویدن، تاختن، پرداختن، اندیشیدن، برخوردن، بالیدن، برازیدن |
به |
جنگیدن، ستیزیدن، درآمیختن، ساختن، آمیختن (مخلوط شدن) |
با |
ترسیدن، رنجیدن، گذشتن، پرهیزیدن |
از |
گنجیدن |
در |
شوریدن |
بر |
*پرکاربردترین مصدرهای گذرا به مفعولومتمّم (مصدر فعلهایی که جملههای «چهارجزیی با مفعولومتمّم» میسازند.)
مصدر |
حرف اضافه ی مخصوص |
افزودن، بخشیدن، پیوستن، گفتن، دادن، فروختن، سپردن، چسباندن، پرداختن، آموختن (تعلیم دادن) آلودن، آویختن ( وصل کردن، نصب کردن) |
به |
سنجیدن، آمیختن (مخلوط کردن)، اندودن |
با |
ترساندن، پرسیدن، خریدن، شنیدن، گرفتن، ربودن، رهاندن، آموختن (فراگرفتن)، دزدیدن، کاستن |
از |
گنجاندن |
در |
ص1
نمونههایی از جملههای «دوجزئی»، «سه جزئی» و «چهارجزئی» |
1. حماسه با قهرمانیها و اعمال و حوادث خارقالعاده درمیآمیزد. 2. شاهنامهی فردوسی نمونهی اعلای حماسه است. 3. در این هنگام، چند سوار تورانی رخش را یافتند و با خود به توران بردند. 4. رستم رخش را نیافت؛ غمگین شد و در جستوجوی آن به شهر سمنگان رفت. 5. روزی سهراب نام و نشان پدر را از مادرش تهمینه پرسید. 6. چوپان توانگری گوسفندان بسیار داشت و با خانوادهی خود از بیابانها میگذشت و هر جا آب و گیاهی میدید، دو هفتهای میماند و پس از آن گلّه را برای چَرا به جای دیگر میبُرد. 7. دختر چوپان از دور نالهای شنید؛ ناگهان جوانی نابینا را دید که بر خاک افتاده است و از درد و تشنگی مینالد. 8. در تاریخ کشورمان به مبارزان سیاسی بسیاری برمیخوریم. 9. این روزها در روزنامهها به نامهای تازه برمیخوریم و لذّت میبریم و وقتی امام آمد دو تا گُل به دست شیرها داده بودند. 10. سُکّاندارها قایقهایشان را میشویند. 11. آنها تاریخِ آیندهی بشریّت را میسازند و آیندهی بشریّت، آیندهای الهی است. 12. من دختر دریا و نمایندهی اقیانوس موّاجم. 13. ادبیّات غِنایی با زبانی نرم و لطیف، با استفاده از معانی عمیق و باریک، به بیان احساسات شخصی انسان میپردازد. 14. نظامیگنجهای شاعر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری، معروفترین سُرایندهی داستانهای بزمی در ادب پارسی است. 15. شیخمحمود شبستری در کتاب گلشن راز به توضیح اصطلاحات عرفانی میپردازد. 16. بدینگونه شاخهای تازه بر درختِ کهنسال ادبیّات ما میروید و بعدها میبالد. 17. محمّدتقی بهار، شاعر آزادی، شعر و فنون ادب را از پدر خود آموخت. 18. کاروان میگرید و نمنم باران میبارد و دلها بیقرار است و لحظهی وصال نزدیک است. 19. بامدادِ روزِ بعد معلّمم مرا به اتاقش برد و عروسکی به من داد. 20. در قطار کنار معلّمم آرام مینشستم. دو سال در مدرسهی کرولالها درس خواندم. 21. هر سال تابستان به یوش میرفتند و خانه را اجاره میدادند یا به کسی میسپردند. 22. وی در این شعر به زبان نیاکان خود میبالد و به دشمنان زبان فارسی دری میتازد. 23. بیا و لعلها را بستان و جرعهای آب به من بده. 24. شاعران و نویسندگان پارسی زبان بخشندگی و بخشایندگی او را ستودهاند. 25.ادبیات پایداری چهرهی انسانیِ عامّی دارد و به هنگام ترسیم اشکال مختلفِ تضادهای زندگی انسان، در هیچ قالب ملّی یا چارچوب اجتماعی خاص نمیگنجد. شعر و داستان مقاومت، مرزهای قومی را میشکافد و مخاطب آن ژرفای وجدان عامّ بشری است. 26. در مباحث مختلف، به مناسبت، گاه به عبارات یا صفحاتی چند از صاحبنظران مردمشناسی برمیخوریم. 27. ادب پایداری با دعوت به مبارزه، ترسیم چهرههای بیدادگر، ستایش آزادی و آزادگی و ... مرزهای قومی را میشکافد. 28. پشت پنجره ایستاده بود و میلههای آهنی را با دستهایش میفشرد. مثل بچهای دوسهساله، لب برچیده بود. 29. هرانسان آزادهی ایرانی، از دیرباز، آزادگی را از جان و دل میستاید. 30. قُقنوس بر کوه بلندی در مقابل آفتاب مینشیند. 31. کودک، آرام و معصومانه خوابیده است. ص2 32. پرهیزگاران از گناه میترسند. 33. از گلفروشی پیر یاس جوانی خریدم. 34. هلالِ ماهِ محرّم پدیدار گشت. 35. مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد. 36. در پیشاور همه فارسی میدانند. |
1)عبارت: «دو شاعر پرآوازه، یعنی سعدی و حافظ پیش از خواجو و پس از وی، از جهت الهامگیری و الهامبخشی، برای این شاعر عارف کرمانی درخور توجّه شایان هستند.» چند جزیی است؟ 1.سه جزئی گذرا به متمّم 2.سه جزئی گذرا به مسند 3.چهارجزئی گذرا به متمّم و مسند 4.چهارجزئی گذرا به متمّم و مفعول |
2)کدام عبارت، سهجزئی گذرا به مسند است؟ 1.نویسندگان بزرگ، ابوالفرجرونی، سیّدحسن غزنوی، سعدی، مولوی و عدّهای دیگر را از نمایندگان سبک عراقی به شمار میآورند. 2.از جمله نمایندگان سبک خراسانی، رودکی، شهید بلخی، دقیقی، فرّخی سیستانی، عنصری و منوچهری دامغانی را میتوان نام برد. 3.هدف فردوسی از تدوین شاهنامه، گذشته از احیای زبان فارسی، تقویت روحیهی مبارزهجویی با بیگانگان و مقاومت در برابر دشمنان بوده است. 4.بعد از دهخدا برخی از شاعران معاصر او از قبیل ملکالشّعرای بهار و ابوالقاسم لاهوتی و دیگر شاعران متجدّد به ساختن دوبیتیهای پیوسته، پرداختند. |
3)با توجّه به متن: «رودکی در یکی از روستاهای سمرقند به نام «رودَک» به دنیا آمده و همانجا نشو و نما یافته بود، در کودکی حافظهای نیرومند داشت و چنانکه نوشتهاند در هشتسالگی قرآن را حفظ کرد و به شاعری پرداخت.» اجزای تشکیل دهندهی جمله ی پایانی کدام است؟ 1.سه جزئی گذرا به متمّم 2.سه جزئی گذرا به مسند 3.چهارجزئی گذرا به مفعول و متمّم 4.چهارجزئی گذرا به متمّم و مسند |
4)عبارت: «به علّت تلفیقیبودن روش برنامهریزی درسی، قواعد و شناخت زبان فارسی و کاربرد درست آن به گونهای درهم تنیده، ارائه و ارزشیابی میشود.» چند جزئی است؟ 1.سه جزئی گذرا به متمّم 2.چهارجزئی گذرا به مفعول و متمّم 3.چهارجزئی گذرا به متمّم و مسند 4.سه جزئی گذرا به مسند |
5)اجزای اصلی تشکیلدهندهی جملهی: «ادب عارفانه، گاه با قلمرو ذوق و روح و گاه با دنیای عقل و اندیشه، در حوزهی ادب تعلیمی میگنجد.» با کدام عبارت زیر، یکسان است؟ 1.در سرودن اشعار وصفی، محسوسات در تصویرنگاری شاعر و پیدایی صُوَر خیال او نقش مهمّی دارند. 2.در توصیفات واقعی،گوینده با بیان آنها به شرح جزئیّات وقایع یا مناظر و اشخاص میپردازد. 3.سرایندگان توانا، به مدد نیروی ذوق و به کمک نیروی تخیّل،صحنههای زندگی و طبیعت را بازآفرینی مینمایند. 4.سرایندهی شعر وصفی به یاری تخیّل سازنده و قوی خود به عناصر بیجان طبیعت، احساس و صفت بشری میبخشد. |
6)جملهی: « قدرتنمایی نادرشاه افشار برای دفع شورش افغانها و بیرون راندن عثمانیها از خاک ایران و تسخیر هند به ضرب شمشیر هم سرانجام به استقرار امنیّت و عدالت منجر نشد.» از نظر اجزای اصلی با کدام جمله، یکسان نیست؟ 1.پس از سقوط صفویان به دست محمود افغان،قلمرو متصرّفات این سلسله تجزیه گردید. 2.در نویسندگی فارسی به همّت و ذوق قائم مقام فراهانی،زمینه،بیش از پیش برای ساده نویسی فراهم شد. 3.جامی،متون ادب و دانش های شرعی و دینی را در زادگاه خویش،شهر تربت جام،از استادانش فراگرفت. 4.بدون شک نثر روان و داستانی کتاب حاجی بابا در توفیق و شهرت آن در میان خوانندگان فارسی زبان مؤثّر بوده است. |
ص3 |
7)جملهی: «تنوّع آثار، تفاوت مکاتب و سبکها و انواع ادبی، اختلاف ذوق و پسند مخاطبان، انتخاب را بسیار مشکل میسازد.» چندجزیی و گذرا به چیست؟ 1.سه جزئی گذرا به مفعول 2.چهارجزئی گذرا به مفعول و متمّم 3.چهارجزئی گذرا به متمّم و مسند 4.چهارجزئی گذرا به مفعول و مسند |
8)اجزای اصلی جملهی: « بیسوادی، عـادت نداشتن به خوانـدن و سودبـردن از افکار و اندیشههای اندیشمنـدان و متفکّران، نـداشتن نویسنده و ناشر و بسیاری از ناآگاهیها، عوامل اصلی فقر و قحطی کتاب در بیشتر سرزمینهای جهان به شمار میرود.» کدام است؟ 1.سه جزئی گذرا به متمّم 2.سه جزئی گذرا به مسند 3.چهارجزئی گذرا به متمّم و مسند 4.چهارجزئی گذرا به مفعول و مسند |
9)عبارت: «توصیف میدانهای رزم، رویارویی پهلوانان، وصف ساز و برگ جنگی در شاهنامهی فردوسی، توصیف عناصر طبیعی در شعر شاعران، گواه باریکاندیشی و خیالپردازی و لطافت طبع شاعران ماست.» چند جزیی است؟ 1.سه جزئی گذرا به مفعول 2.سه جزئی گذرا به متمّم 3.چهارجزئی گذرا به متمّم و مسند 4.سه جزئی گذرا به مسند |
10)عبارت: « نبوغ حافظ در بهرهگیری اعجازگونه از کلمات، تصویرپردازیها، ایهامها، زبان ظریف و طنزآمیز و مفاهیم عمیق عرفانی، شکوه و شوکتی به شعرش بخشیده است. » چند جزیی است؟ 1.چهارجزئیگذرا به متمّم و مسند 2.چهارجزئی گذرا به مفعول و مسند 3.چهارجزئیگذرا به مفعول و متمّم 4.چهارجزئیگذرا به دومفعول |
11)با توجّه به متن: «ادبیات پایداری چهرهی انسانیِ عامّی دارد و به هنگام ترسیم اشکال مختلفِ تضادهای زندگی انسان، در هیچ قالب ملّی یا چارچوب اجتماعی خاص نمیگنجد. شعر و داستان مقاومت، مرزهای قومی را میشکافد و مخاطب آن ژرفای وجدان عامّ بشری است.» اجزای تشکیل دهندهی جملات به ترتیب کدام است؟(کنکور سراسری علوم انسانی/ 1391) 1.سه جزئی گذرا به مفعول، سه جزئی گذرا به مفعول، سه جزئی گذرا به مفعول، سه جزئی گذرا به مسند 2.سه جزئی گذرا به متمّم، چهار جزئی گذرا به مفعول و متمّم، سه جزئی گذرا به مفعول، دو جزئی (ناگذر) 3.سه جزئی گذرا به متمّم، سه جزئی گذرا به متمّم، چهار جزئی گذرا به مفعول و متمّم، سه جزئی گذرا به مسند 4.سه جزئی گذرا به مفعول، سه جزئی گذرا به متمّم، سه جزئی گذرا به مفعول، سه جزئی گذرا به مسند |
12)اجزای تشکیلدهندهی جملهی زیر با کدام جمله هماهنگ است؟(کنکور سراسری تجربی/91) «در مباحث مختلف، به مناسبت، گاه به عبارات یا صفحاتی چند از صاحبنظران مردمشناسی برمیخوریم.» 1) ادب پایداری با دعوت به مبارزه، ترسیم چهرههای بیدادگر، ستایش آزادی و آزادگی و ... مرزهای قومی را میشکافد. 2) این گونه چشمانداز به ابعاد نگرش انسانی موجود در ادب مقاومت، حوزهی آن را از سایر آثار ادبی متمایز میکند. 3) نویسنده در این بخش به موضوع فروخته شدن عموتُم به آخرین ارباب او و رخدادهای پایانی زندگی او میپردازد. 4) چنین آثاری را نمیتوان به صورت یک شعار مستقیم و قالب خاص ملّی در گسترهی ادبیات پایداری گنجاند. |
13)اجزای اصلی تشکیلدهندهی کدام عبارت، در مقابل آن، نادرست است؟(کنکور سراسری هنر/91) 1.او در عصر ما در کسوت یک مهاتما گاندی مسلمان، منادی یک حیات تازه برای تمام عالم میشد. (سه جزئی گذرا به مسند) 2.این فقر اختیاری را بر مکنت و تجمّل رایج در دستگاه صدرالدّین،شیخالاسلام شهر ترجیح میداد. (چهارجزئی گذرا به مفعول و مسند) 3.درگیری دایم در تنازع برای بقا را، در سلوک راه کمال، انحراف از خط سیر روحانی و امری خلاف شأن انسانی تلقّی میکرد. (چهارجزئی گذرا به مفعول و مسند) 4.در دنیای ما، پرخوری و تجمّلگرایی کمترینهی مردم برای بیشترینهی آنها جز گرسنگی و بینوایی راه دیگر باقی نمیگذارد. (سه جزئی گذرا به مفعول) |
14)کدام عبارت زیر، دوجزئی است؟ 1.از کدام لشکری؟ 2.ما خودی هستیم. 3.او همچنان لنگان لنگان به پیش میآمد. 4.لباس نظامی فوقالعاده گشادی به تن داشت. |
ص |