مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

این وبلاگ با همکاری خانم معصومه ترکمان از مدرسه فرزانگان نهاوند مدیریت می شود و در خصوص مطالبی برای استفاده دانش آموزان دوره اول متوسطه می باشد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
آخرین نظرات

معرفی آلات موسیقی در شاهنامه :

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۴ ق.ظ

معرفی آلات موسیقی در شاهنامه :

ابریشم چه سازی بود؟بربط چیست ؟ چنگ و کوس و رباب و رود و ...........

به ادامه مطلب مراجعه کنید





سازهای بزمی :

ابریشم :

تار سازهایی است که با مضراب یا ناخن می نوازند ؛ تارهای رود و چنگ از ابریشم و زه تعبیه می شده ، از این رو ابریشم معنی تار یا ساز گرفته است .

زِ آواز ابریشم و بانگ نای

 سمن عارضان پیش خسرو به پای

بریط :

کلمه ای فارسی مرکب از بَر ، به معنی سینه و بَت ، یعنی مرغابی ( چون شبیه سینه ی مرغابی است ) و دسته ی آن مانند اردک است ، مرکب از چهار تار است و اَعراب به آن عود می گویند و با زخمه یا مضراب آن را می نواختند .

می و بریط و نای بر ساختند

 دل از بودنی ها بپرداختند

چنگ :

سازی است مشهور از سازهای زهی به شکل مثلث ، که به وسیله ی چنگ زدن به زه های آن « با انگشت » نواخته می شود . نوازنده ساز را به گردن می آویخته و با زخمه یا قطعه چوبی در دست سیم ها را مرتعش می ساخته است و از دست چپ ، برای تنوع در اصوات، ریتم و آهنگ ، استفاده می کرده است .

پرستندگان ایستاده به پای

   اَبا بریط و چنگ و رامش سرای

رباب :

سازی است در موسیقی که چهار تار دارد و دسته ای کوتاه ، که نام دیگر آن تنبور است .

همه شب ز آوای چنگ و رباب

سپه را نیامد بر آن دشت خواب

رود :

نوعی ساز تاری که بر روی سازها کشند و تار چون از روده ی گوسفند است ، زه یافته .

سخن های رستم به نای و به رود

  بگفتند بر پهلوانی سرود

با کمی دقت و تعمق در معانی بیت های یاد شده ، می توان این گونه نتیجه گرفت که تنوع سازها و آهنگ و ریتم ها چنان ندای دلکش و گوش نوازی را ایجاد می کرده که روح هر شنونده ای را به سوی خود جذب می نموده است .ساز چنگ و رباب در کنار هم نواخته می شدند و در مقابل آن ها ، نای و رود یا بریط و نای با هم ، هم نوازی می کرده اند . به جرئت     می توان گفت ساز چنگ فقط در کنار رباب قرار نمی گرفته است . موزیک و موسیقی متنوع موجود در شاهنامه و کلام فردوسی حاصل وجود سازهای مختلف است . زیرا تنوع آلات موسیقی ، گوناگونی طنین و آهنگ رانیز به وجود می آورد و گوش را از شنیدن یک نوع موسیقی خاص خسته کننده رهایی می بخشد . مطمئناً فردوسی ، به دلیل این که حکیم بوده است ، می دانسته که انسان ها ، به مقتضای طبیعت خود ، تنوع طلب اند .

سازهای رزمی :

تبیره :

دهل ، طبل ، کوس ، دهلی که دو سرش پهن و میان باریک است .

تبیره بر آمد ز پرده سرای

 خروشیدن زنگ و هندی درای

جَرس :

زنگ ، زنگوله ، زنگ بزرگ ، جسمی تو خالی از آهن و مس که بر آن کوبند .

غَوِ پاسبانان و بانگ جرس

 همی آمد از دور از پیش و بس

کوس :

طبل بزرگ ، دهل .

بزد کوس رویین و هندی درای

سواران سوی رزم کردند رای

گاودم :

چیزی که به شکل دم گاو بسازند . نفیر که کرنای کوچک است . بوق که در جنگ نواخته می شود . بوقی که یک سر آن گشاد و سر دیگر آن تنگ است .

خروش آمد و ناله ی گاودم

 دم نای رویین و رویینه خم

سنج :

دَف ، دایره دو طبق کوچک برنجین که در وسط آن برجستگی و قبه دارد ، که بندی هم در وسط آن تعبیه شده و در جشن ها و مراسم عزاداری با دو دست آن را به هم زده و صدای فلزی می دهد .

بفرمود تا سنج و هندی درای

 به میدان در آرند با کرنای

شیپور :

نای -  کوچک تر از کرنای -  نفیر ، نای رومی .

یکی بزمگاه است گفتی به جای

 ز شیپور و نالیدن کره نای

کره نای :

شیپور ، بوق .

خروش آمد و ناله ی کره نای

 دم نای سرغین و هندی درای

نتیجه :

« کوس » نماد و سمبل شروع جنگ بوده است . چنان که وقتی رستم ، به کین خواهی سیاوش ، سودابه را با خنجر دونیم      می کند دستور می دهد که نای رویین و کوس را به صدا در آورند و آماده ی جنگ شوند تا به سپاه افراسیاب حمله ور شوند

بزد کوس رویین و هندی درای / سواران سوی رزم کردند رای

از آن پس یلان را همه بر نشاند

بزد کوس رویین و لشکر براند

نیز « کوس بر پیل بستن » نشانه ی حمله و آمادگی برای جنگ با سپاه دشمن بوده و می توان گفت در تمام لشکرکشی ها کوس نقش اصلی را ایفا می نموده است .

کنون کینه را کوس بر پیل بست

همی جنگ ما را کند پیش دست

در بین سازهای رزمی رتبه ی اول با کوس بوده است . بوق ، کره نای و درای ، به ترتیب ، در ردیف های بعدی قرار می گیرند :

بر آمد خروشیدن بوق و کوس

به یک دست خسرو سپهدار طوس

با کمی دقت می توان پی برد که هر گاه کوس به صدا در می آمده است ، کره نای ، بوق و درای نیز با آن هم نوا می شدند . چون تمامی این آلات صدایی کلفت و بسیار بلند دارند و به خوبی ذهن هر خواننده ای می تواند پی ببرد که هنگام نواختن این سازها چه شکوه و هیبتی به سپاه داده می شد و چه شور و غوغایی به پا می خاست . می توان گفت شاهان و سرداران برای تهییج لشکریان خود از این سازهای رزمی بهترین و بیش ترن بهره را می بردند و به قول فردوسی ، هنگام نواختن این سازها در صحنه ی جنگ دل زمین از جا کنده می شد .

شب آمد بر آمد ز هر سو خروش

تو گفتی جهان را بدرید گوش

زمین را همی دل بر آمد زجای

ز بس ناله ی بوق و شیپور و نای

منابع و مآخذ :

1. اسلامی تدوشن ، محمدعلی ، نامه ی نامور ، چاپ 1373 ، انتشارات انتخاب کننده

2. روزنامه همشهری ، 25/3/87 ، سال هفتم

3. زنجانی ، محمود ، فرهنگ جامع شاهنامه ، چاپ 1372 ، انتشارات عطایی

4. فردوسی ، ابوالقاسم ، شاهنامه ، بر اساس چاپ مسکو ، 1379 ، انتشارات پیمان

5. شعار ، حعفر و حسن ، انوری ، غمنامه ی رستم و سهراب ، سال 1376

http://www.mahineparsi.blogfa.com

  • معصومه ترکمان

نظرات  (۱)

  • زهرا نجومی یاوند
  • زهرا نجومی یاوند                        کدپرسنلی:78471560                      دبیر ادبیات فارسی دبیرستان ولایت (دوره اول متوسطه)ناحیه 2 همدان

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی