مسابقه ترجمه مطابق با کتاب نگارش دوره اول متوسطه
به نام خداوند قلم
جمله ،بهترین واحد برای ترجمه کردن است. شیوا بودن و بیان ترجمه یک متن و بهره گیری از کلمات رسا یکی از معیارهای یک ترجمه موفق است. یکی از عواملی که به رسا بودن ترجمه کمک می نماید، اجتناب از جملات طولانی است. به عبارتی یک مترجم بایستی بتواند جملاتی که طول زیادی دارند را به جملات کوتاه تر تقسیم نماید تا موجب رسایی بیشتر متن گردد.
گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه نهاوند ،در راستای تحقق برنامه عملیاتی و سالانه گروه ادبیات فارسی ؛ مسابقه ترجمه و ویرایش حکایت های کوتاه عربی و انگلیسی را بین دانش آموزان این دوره برگزار می کند.
هدف از اجری این مسابقه آشنایی دانش آموزان دوره اول متوسطه با ترجمه صحیح و سلیس و دست یابی به اهداف آموزشی کتاب مهارت های نوشتاری پایۀ مربوط به خود می باشد .
نحوه اجرا:
1-از هر مدرسه سه اثر برتر بدون در نظر گرفتن پایه ارسال گردد.
2- ترجمه ها باید روان و در حد کتاب نوشتاری با توجه به نکات آموزش داده شده توسط همکاران باشد.
4- هر دانش آموز می تواند در دو بخش عربی و انگلیسی شرکت نماید .
5- نوشته ها فقط در کاغذ a4 با ذکر مشخصات دانش آموز ارسال گردد.
6- مهلت ارسال 30 آذر ماه 97
7- مهل ارسال پژوهشگاه معلم نهاوند – گروه ادبیات فارسی دوره اول متوسطه می باشد.
8- نوشتن نام دبیر مربوطه به همراه
مشخصات دانش آموز و مدرسه الزامی است .
9- ترجمه های انگلیسی و عربی به صورت جداگانه
و در صفحات مجزا ارسال گردد.
10- دانش آموزان می توانند جهت آگاهی از متن انگلیسی و عربی به آدرس الکترونیکی
http://g-a-nahavand.blog.ir/ مراجعه نمایند
ملاک های ارزشیابی:
رعایت ترتیب اجزای جمله – بهره گیری از لغات همسو با متن کتاب فارسی دوره تحصیلی مربوطه – سلیس و روان بودن – نداشتن غلط املایی
متن انگلیسی:
Rose loved drawing. She was very poor and didn’t have pens or pencils.
She drew pictures in the sand with sticks.
One day, an old woman saw Rose and said, ‘Hello! Here’s a paintbrush and some paper for you.’
‘Thank you!’ smiled Rose.
She was so happy.
‘Hmmm, what can I paint?’ she thought.
She looked around and saw a duck on the pond.
‘I know! I’ll paint a duck!’
So she did. Suddenly, the duck flew off the paper and onto the pond.
‘Wow!’ she said. ‘A magic paintbrush!’
Rose was a very kind girl and she painted pictures for everyone in her village.
She painted a cow for the farmer, pencils for the teacher and toys for all the children.
The king heard about the magic paintbrush and sent a soldier to find Rose.
‘Come with me,’ said the soldier. ‘The king wants you to paint some money for him.’
‘But he’s already rich,’ said Rose.
‘I only paint to help poor people.’
But the nasty soldier took Rose to the king.
‘Paint me a tree with lots of money on it,’ he shouted.
Rose was brave and said, ‘No!’
So the king sent her to prison.
But Rose painted a key for the door and a horse to help her escape.
The king chased after her.
So she painted a big hole, and splat!
The king fell in.
Today, Rose only uses her magic paintbrush to help people who really, really need help.
متن عربی:
دخل طفل صغیر لمحل الحلاقة فهمس الحلاق للزبون : هذا أغبى طفل فی العالم
انتظر وأنا سأثبت لک.. فوضع الحلاق 5 ریال فی ید و ریال واحد فی الید الأخرى..... نادى الطفل وعرض علیه المبلغین أخذ الطفل الریال ومشى!!
قال الحلاق: ههههه ألم أقل لک؟ ذا الطفل لا یتعلم أبدا وفی کل مرة یکرر نفس الأمر !!
عندما خرج الزبون قابل الطفل خارجاً من محل الآیس کریم تقدم منه وسأله لماذا تأخذ الریال کل مرة ولا تأخذ ال5 ریالات ؟؟؟ قال الطفل : لأنه فى الیوم الذی سأخذ فیه ال5 ریالات سوف تنتهی اللعبة !
لا تحتقر إنساناً ولا تستصغر شخصاً
ولا تعیب مخلوقاً !! فالغبی فعلاً : هو منیظن أن الناس أغبیاء.
- ۰ نظر
- ۱۶ آبان ۹۷ ، ۲۰:۱۰