ترتیب طبیعی بخشهای جمله
در روال طبیعی کلام، هریک از بخشهای جمله برای خود، جای مشخصی دارد که رعایت آن لازم است و اگر رعایت نشود، جمله بهصورت نابسامان درمیآید. معمولاً در جملهٔ بسامان، نهاد که آن را مسندالیه نیز میگویند، در آغاز جمله میآید:
من حقیقت را میدانم.
مفعول صریح یا مفعول رایی معمولاً بلافاصله بعد از نهاد و پیشاز بخشهای دیگر جمله میآید:
ما نعمتهای دنیا را برای همهٔ مردم دنیا میخواهیم.
مفعول باواسطه، یعنی متمّم اجباری، بعد از مفعول صریح میآید:
من حقیقت را به او گفتم.
متمّم فعل بعد از مفعول، با کمک یکی از حروف اضافه میآید:
من این کتاب را برای مطالعهٔ خودم بهقیمت گزافی خریدهام.
سرانجام بعد از متمّم فعل، قید فعل میآید که فعل را توصیف میکند:
من پیشامد امروز را برای او خوب توضیح دادم.
قیدها و متمّمهای زمان و قید نگرش و اظهارنظر که وابسته به کلّ جمله هستند، معمولاً در آغاز جمله میآیند:
امروز مردم ما از هر زمان دیگری آگاهترند.
متأسّفانه حقیقت، خود را دیر نشان میدهد.
گاهی کلام اقتضا میکند که روی یکی از اجزای جمله بیشتر تکیه شود. در این صورت بخشی را که میخواهیم خواننده یا شنونده بیشتر به آن توجه کند، در آغاز جمله میآوریم. مثلاً جملهٔ «آنهایی که خدا را خوب میشناسند، هرگز او را فراموش نمیکنند» را وقتی بخواهیم بر کلمهٔ «خدا» تکیه کنیم، به این صورت میآوریم:
خدا را، آنهایی که او را خوب میشناسند، هرگز فراموش نمیکنند.
و جملهٔ «مردم ما سرنوشت کشور خود را هرگز به دست بیگانگان نمیسپارند» را هنگامی که قصد ما تکیه بر «سرنوشت کشور» است، به این صورت میآوریم:
سرنوشت کشور خود را، مردم ما، هرگز بهدست بیگانگان نمیسپارند.
اخیراً دیده میشود که بعضی از نویسندگان یا مترجمان بدون هیچ ضرورتی، فقط از روی سهلانگاری یا ناآگاهی، ترتیب طبیعی بخشهای جمله را رعایت نمیکنند. چنین کاری موجب بروز اختلال در فهم درست و دقیق مطلب میشود و باید جداً از آن پرهیز کرد. اینک نمونههایی از اینگونه جملهها:
– شرکتهای نفتی نبرد برای بهدستآوردن سهم بیشتر در بازار نفت را شروع کردند.
+ شرکتهای نفتی برای بهدستآوردن سهم بیشتر در بازار نفت، نبرد را شروع کردند.– متأسفانه بهرغم تلاش مسئولان، بهسبب مشکلات فراوان آن زمان، کار به جایی نرسید.
+ متأسفانه بهسببِ مشکلات فراوانِ آن زمان، بهرغم تلاش مسئولان کار بهجایی نرسید.– کارد به سینهٔ او خورد و عقبعقب رفت، در حالی که دست روی سینهٔ خود گذاشته بود.
+ کارد به سینهٔ او خورد و در حالی که دست روی سینهٔ خود گذاشته بود، عقبعقب رفت.– بدن پرندگان با عایق حرارتی مناسبی پوشیده شده است: پر.
+ بدن پرندگان با پر که عایق حرارتی مناسبی است، پوشیده شده است.
چکیدۀ بحث
قیدها و متمّمهای زمان و قید نگرش و اظهارنظر + نهاد (مسندالیه) + مفعول صریح (مفعول رایی) + مفعول باواسطه (متمّم اجباری) + متمّم فعل + قید فعل + فعل.
نکته: جابهجایی اجزای جمله برای تأکید.
چکیدهای از: غلامرضا ارژنگ، ویرایش زبانی برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران: قطره، ۱۳۸۹.