بازنویسی حکایت نگاری شخصی خانه به کرایه گرفته بود پایه هفتم
متن حکایت:
«شخصی خانه به کرایه گرفته بود. چوب های سقف بسیار صدا می داد. به خداوند خانه از بهر مرمّت آن سخن بگشاد. پاسخ داد: چوب های سقف ذکر خدا می کنند. گفت: نیک است؛ اما می ترسم این ذکر به سجود بینجامد.» عبید زاکانی
بازنویسی حکایت:
شخصی خانه ایی اجاره گرفته بود. اما چوب های سقف بسیار صدا می داد. مرد به صاحب خانه مراجعه کرد و برای بازسازی سقف خانه با او حرف زد. صاحب خانه در پاسخ به سخن مرد گفت: چوب های سقف، ذکر خداوند می کند. مرد مستاجر گفت: درست است اما من می ترسم که این ذکر به سجده برسد. جمله آخر این منظور را به دنبال دارد که این پشت گوش انداختن ها و بهانه آوردن ها در نهایت به ریزش و فرود آمدن سقف بر زمین خاتمه می یابد.
توضیح شیوا :
این یک لطیفه یا حکایت هست. به زبان ساده میشه گفت: یک نفر خونه ای اجاره میکنه، متوجه میشه چوب های سقف (ستون های خونه) محکم نیستند و چون تکون میخورند صدا میدن، از صاحبخانه درخواست میکنه که سقف رو تعمیر بکنه. صاحبخانه در جواب میگه این صداها به خاطر سستی چوب ها نیست، این چوب ها دارن خدا رو ذکر میکنند!! مستاجر در جواب میگه: درسته ولی صداها به قدری زیاد هست که میترسم این ذکر آخرش به سجده ختم بشه! (یعنی سقف خونه فرو بریزه)