ضمیر واقسام آن
ضمیرکلمه ای است که جانشین اسم می شودو برای جلوگیری از تکرار اسم،به جای آن می نشیند.
رستم پهلوان بزرگی بود هر کس او را می دید.
او ضمیراست و جانشین رستم شده است رستم مرجع ضمیر است.
اقسام ضمیر عبارتند از :
1-شخصی
2-مشترک
3-اشاره
4-پرسشی یا استفهامی
5-تعجبی
6-مبهم
7-ملکی
1- ضمیر شخصی : ضمیرهایی هستند که برای هریک از اشخاص(اول شخص ، دوم شخص و سوم شخص ، مفرد یا جمع ) ساخت جداگانه دارند.
ضمیر شخص دو گونه است : منفصل ، متصل
الف- ضمیر شخصی منفصل یا گسسته ، ضمیری است که به کلمه پیش از خود نمی چسبد و به تنهایی بکار می رود:
من ما
تو شما
او(وی) ایشان
ب - ضمیر شخصی متصل یا پیوسته :ضمیری است که به کلمه پیش از خود می پیوندد و به تنهایی به کار نمی رود .
م مان
ت تان
ش شان
تذکر : وقتی که ضمیر م ، ت ، ش به کلماتی که به ه ختم می شوند افزوده شود الفی به آن اضافه می شود .
میوه ام ، جامه ات
اگر ضمایر متصل به کلمه ای که آخرش ا یا و باشد ی به آن اضافه می شود .
قلم هایم ، ابرویت
2-ضمیر مشترک : ضمیری است که برای همه ساختهای شش گانه یکسان بکار می رود.
خود : خودم ، خودت ، خودش ، خودمان ، خودتان ، خودشان
در زبان فارسی سه ضمیرمشترک وجود دارد: خود ، خویش و خویشتن
تذکر
:خود وقتی ضمیر است که به تنهایی بکار رودواگر جزئی از یک کلمه باشد دیگر
ضمیر نیست. مثل: خود شناسی ،خود خواهی ،خود کشی. خویشان وخویشاوند
وخویشتنداری وامثال این ها کلمات مرکب هستند ونمی توان به عنوان ضمیر به
حساب آورد.
3-ضمیر اشاره : ضمیری است که مرجع آن به اشاره ( دور یا
نزدیک )معلوم می شود. آن ، اینبه عبارت دیگر به چیز دور یا نزدیک اشاره می
کند.. اگر این کلمات به همراه اسم بیایند صفت اشاره و اگر جانشین اسم شوند
ضمیر اشاره اند .
علامت ضمیر اشاره آن است که می توان آن راجمع بست.آن ها،این ها یا آنان ،اینان
این کتاب را بگیر و آن را بخوان.
این: صفت آن: ضمیر
دوکلمه ی همین وهمان می توانند به عنوان ضمائر اشاره به کار روند.
4- ضمیر پرسشی : ضمیر پرسشی نیز همان صفات پرسشی هستند که جانشین اسم شده اند :
که ، چه ، کدام ، کدامین ، کی ، کجا ، چگونه
5-ضمیر تعجبی : واژه ” چه ” وقتی که بی همراهی اسم بیاید و مفهوم تعجب و شگفتی را برساند .
چه هوای خوبی ! چه زیباست !
صفت ضمیر
6- ضمیر مبهم : واژه هایی هستند که بر کس یا چیز یا مقدار مبهمی دلالت می کنند به عبارتی در معنی آنها ابهام وجود دارد.:
همه ،همگی ،بعضی، چیز،فلان،هیچ و...
همه آمدند. فلانی ، آدم بسیار خوبی است .
تذکر : بعض ازاین ضمایر ممکن است قبل از اسم بیایند که در این صورت دیگر ضمیر نیستند و صفت مبهم می باشند .
7- ضمیر ملکی : واژه مرکب ازآنِ که به معنی مال ِ یا متعلق به باشد
این کتاب از آن ِ مسعود است .
این واژه در قدیم گاهی به صورت آن ِ به کار می رفته است .
کاربرد و نقش ضمیر ها
ضمیر ها معمولا جانشین اسم هستند از این رو نقش های مختلف اسم را بر عهده می گیرند .
1- نقش نهادی : من فردا به مسافرت می روم . خودت این مطلب را گفتی.
2- نقش مسندی : محمود من هستم. احمد کدام است .
3- نقش مفعولی : تو او را ندیدی . خویشتن را رها ساختم
4- نقش متمی : به آن دست مزن. به خود گفتم.
5- نقش منادایی : ای آن که به اقبال تو در عالم نیست.
6- نقش تمیزی : مرا که پنداشتی ؟
7- نقش قیدی : کجا می روی ؟ چقدر خوابیدی ؟
8-نقش مضاف الیهی : دلم به حالش سوخت. او از گفته خویش پشیمان شد