روابط واژگانی هم آوا و هم نویسه و .....
روابط واژگانی
واژه های زبانی به منزله ی اعضای جامعه ی انسانی ،با یکدیگر روابطی دارند که به برخی از این روابط که در کتابهای دورهی ابتدا یی آمده اند اشاره می کنیم
شبکه معنایی :به مجموعه ای از کلمات گفته می شد که درباره ی یک موضوع هستند ودر زمینه ای خاص به هم مرتبط اند.
مثل :- زمستان،سرما، برف، بخاری،یخبندان،وسرسره بازی .
-مدرسه، درس،علم،مدیر،کلاس،گچ،ریاضی،ورزش،فارسی ،معاون،قبولی،تجدیدی ودفترحضوروغیا ب
- فداکاری، شجاعت ،از خود گذشتن ،وجان بازی . – دهقان ،مزرعه،آب ،کشت وبذر.
- مسافرت ،سفر،چمدان،پول ،نوع وسیله ی نقلیه،، و....به یاد تمام آنچه برای یک سفر نیاز است می افتیم
- باران،شکوفه،فصل بهار،ابر،چمنزار،سبزه،نوروزوعمو نوروز.
کلمات هم آوا هم نویسه :به کلماتی گفته می شود که از لحاظ آوایی وهم از نظر نوشتاری یکسان باشند.در ادبیات به این نوع رابطه،« جناس تام » نیز می گویند.
مثا ل : –گور (گورخر) گور (در معنای فبر ) --شیر (جنگل 9شیر (نوشیدنی) –شور (مقابل هیجان )
شور مقابل (هیجان )—الف:در خانه باز است ب :باز پرنده ای شکاری است .
الف: غذا امروز شور بود . ب:مردم با شور وشادی دور پرچم حلقه زده بودن
کلمات هم نویسه: کلماتی که املای یکسانی دارند ،ولی از لحاظ تلفظی ومعنایی با هم هیچ ار تباطی ندارند.مثل : عالم\ عالم شکر \ شکر - خدا را شکر می کنم - در چای شکر می ریزم
کلمات هم خانواده کلمات هم خانواده،کلمات دخیل از عربی به فارسی هستند که ریشه ی فعلی مشترک دارند. مثل : عاشق،عشق،عشاق،و...(ریشه ی فعلی : (ع- ش- ق )
- کتاب ،مکتوب، کتیبه ، کاتب، مکتب، و.....(ریشه ی فعلی :ک- ت- ب ).
- در زبان فارسی ،با توجه به خصوصیات این زبان ،هم خهنواده وجود ندارد ولی می توانبه تسامح،کلماتی را که یک ریشه ی فعلی دارند ویا به عبارتی از بن ماضی یا مضارع مشترک تشکیل شده اند ،هم خانواده بر شمرد. مثل : - تابیدن ،تابش، تابان، مهتاب، تابیده، شب تاب .
- - رفتن ،رفتار،رفتنی، آمدوشد و، رفت، رونه، برو، روا ن و..... - گویا، گوینده ، گفتن، .......
- بعضی کلمات جزء مشترک دارند ولی هم خانواده محسوب نمی شوند. مثل : - دل انگیز ،دلگیر، دل درد،دل نواز و.......- کتب فروش ،کتاب فروش، کتاب خانه،و..... – گیاه خوار، گوشت خوار ، علف خوار -خوش حال ،خوش رفتار ،خوش بخت . – سردرد،دردسر، سرباز،سنگ دان ،سنگین.
کلمات چند معنایی : بعضی کلمات معنای واحدی ندارند ،بسته به جمله ای که در آن قرار دارند ،معنای متفاوتی به خود می گیرند.
الف :علی توپ را گرفت . – دلم گرفت . – خورشید گرفت - لوله ی آب گرفت .
ب : او جیلی افسوس خورد.اوغذا خورد .توپ به تور دروازه خورد. شیر فریب خرگوش را خورد.
کلمات چند تلفظی :بعضی از کامات در فارسی رایج ومعیار (رسمی )کشور به دو شکل تلفظ
کلمات هم آوا : کلماتی هستند که فقط تلفظ یکسانی دارند ،ولی از لحاظ املایی با هم متفاوت اند.
مثال: خویش -خیش خواست -خاست خوار - خار
ارض:زمین عرض : گفتن اثاث : وسایل خانه اساس: پایه حیات :زندگی حیاط :محوطه
کلمات مترادف : به دو یا چند کلمه گفته میشود که تقریبا معنای یکسانی دارند و اگر در جمله ها به جای هم بکار روند ،جمله ها تقریبا هم معنی اند .
مثال : من تلاش می کنم .منکوشش می کنم . من تقلا میکنم - ایران سرزمین پهناوری است .ایران سرزمین وسیعی است ایران سرزمین گسترده ای است - او تند میدود .اوسریع میدود . – مهربان وبا محبت
- آغاز ،ابتدا ،شروع - مهیا ،آماده - سعی، تلاش ،کوشش
در برابر مشکلات باید ایستادگی و پایداری کنیم - ریشه ی اصلی ترسهای نادرست در جهل ونادانی است
مختصر = کوتاه مشکل = دشوار
کلمات متضاد : دو یا چند کلمه که معنی ضد هم دارند :
سیاه # سفید مرد # زن زیبا # زشت بلند # کوتاه قوی # ضعیف اگر این نوع کلمات را جای هم بکار بریم ،معنی جمله عوض خواهد شد . مثل : حسین روز کار میکند .حسین شب کار میکند.
موارد دیگر مثل ابن : کلمه ای است عربی که نشاندهنده ی رابطه ی پدر – پسری لست .مثل :
محمد بن عبد لله \محمد پسر عبدالله جابربن حیان \ جابر پسر حیان حسین بن علی \ حسین پسر علی
- ۹۵/۰۸/۲۵