انواع (ی) در دستور زبان فارسی
در دستور زبان فارسی حرف «ی» انواع مختلفی دارد که به برخی از پرکاربردترین
آن ها اشاره می شود:
۱- پسوند نسبت که خود برمعانی متفاوتی دلالت می کند. مانند:
الف) نسبت به مکان. مانند: شیرازی٬ اصفهانی و ...
ب) نسبت به چیز. مانند:ارغوانی٬پرنیانی٬زعفرانی و ...
ج) نسبت به شخص. مانند: محمدی٬ابراهیمی٬سجادی و ...
نکته:
این حرف با اضافه شدن به کلمات غیر فارسی معمولا به صورت «وی» در می آید
مانند: علوی(منسوب به علی) عیسوی(منسوب به عیسی) همچنین است کلماتی
چون: موسوی٬ رضوی٬ نبوی و ...
توجه: گاه به اشتباه کلمه ی «گنجه» بر اساس قاعده ای که گفته شد٬ به صورت
«گنجوی» تلفظ می شود و مثلاً می گویند نظامی گنجوی. این درحالی است که کلمه
کاملاً فارسی است و قاعده ی مذکور درمورد آن صدق نمی کند.
د) پسوند شغلی. مانند: کبابی٬ کله پزی٬ سمساری و...
ه) پسوند دارندگی: نامی (نامور) ٬ هنری(هنرمند)
و) پسوند مفعولی: زندانی(به زندان انداخته شده) ٬ نهانی( پنهان شده)
۲- ی لیاقت: به آخر مصدر افزوده شده و صفت لیاقت می سازد.
مانند: دیدنی٬ رفتنی٬ خواندنی٬مردنی و...
۳- ی نکره. به آخر کلمه افزوده می شود. مانند:«پادشاهی به کشتن اسیری اشارت کرد»
۴- شناسه فعل دوم شخص مفرد ماضی و مضارع.مانند: دیدی٬ خواندی٬ می نویسی و...
۵- ی وحدت.(بر یک نفر یا یک چیز یا مقدار دلالت دارد) مانند:نصیحتی کنمت یعنی یک نصیحت
یا مثلا پسته کیلویی(؟!) یعنی هر یک کیلو ...
۶- ی حاصل مصدری (معنای مصدری می دهد) . مانند:مردی نبود فتاده را پای زدن (یعنی مرد
بودن آن نیست که ...)
مسلمانی (مسلمان بودن) مطربی(مطرب بودن)
نکته ی پایانی:
در پایان این مبحث لازم به ذکر است که آنچه در مورد انواع حرف«ی» ذکر شد٬ موارد پرکاربرد و رایج
در زبان نظم و نثر پارسی است و موارد دیگر نیز برای آن می توان برشمرد.هم چنین در برخی موارد
ممکن است حرف «ی» بر دو یا چند معنا قابل تأویل باشد. مثلاً در جمله ی مردی را دیدم. حرف «ی»
هم می تواند از نوع نکره باشد و هم وحدت. حتی بسته به نوع جمله می تواند معنی
مصدری هم داشته باشد.(مرد بودن را هم دیدم) . کوتاه سخن این که با توجه به آن چه گفته شد موارد
استثنا هم وجود داردو ادعای (این است و جز این نیست )در مباحث دستوری بی اساس است
- ۹۵/۰۸/۲۵