درس سیزدهم آشنای غزیبان
- ۱۲ نظر
- ۱۲ آبان ۹۶ ، ۱۷:۳۴
بیت:
ای خدای مهربان و بخشنده ، ای که از فضل و بخشش تو حاجت هر نیازمند برآورده می شود، با بودن خدایی چون تو، شایسته نیست . که بنده به دیگری روی آورد و از غیر تو یاری بخواهد.
2بیت:
- خدایا ، دانش اندک ما را که همچون قطره ای از دریاهاست. به دریاهای دانش بیکران خود متصل کن
بیت 3 :
خدایا همچون پرندگان حریص و گرسنه ای که در مسیر پروازشان دام های پردانه ی بسیاری گسترده شده، در مسیر زندگی ما نیز امکان لغزش و خطا و گمراهی بسیار است.
بیت 4 :
اما اگر در هر قدم از مسیر زندگی ماهزاران خطر باشد، نگرانی و اندوهی نداریم زیرا می دانیم که تو برای خدای مهربان، هرگز بنده ات را تنها گذاری.
بیت 5:
از خدا می خواهیم که ما را موفق کند که بنده ی ، مطیع و شاد باشیم. زیرا بنده ناسپاس و نافرمان از لطف پروردگار محروم خواهد شد.
بیت 6:
انسان ناسپاس و گمراه تنها به خودش بدی نمی کند، اخلاق رفتار بد او مانند آتش به همه جا سرایت می کند و به همه زبان می رساند.
*********
دراین شعرمولانا انسان ناشکر و ناسپاس در برابر خداوند را، انسان بی ادب
نامیده است که نه تنها خودش را از نعمتهای الهی محروم می کند، بلکه با
ناشکری، برای همه اطرافیـانش بدی به وجود می آورد.
مولانا از ناسپاسی اقوام دیگر در گذشته، مثال می زند و می گوید که قوم
موسی و عیسی نیز دایما ایراد می گرفتند و ناشکر بودند و برای همین روزی خود
را نزد خداوند کم می کردند.
به هر حال هرکسی، نتیجه رفتارهایش را می بیند و ناشکری و گستاخی، نتیجه
خوبی ندارد. حتی فرزند بی ادب در خانواده نیز، خود را از نعمتهای خانواده
محروم میکند.
***
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد
مایِده از آسمان در میرسید
بیشَری و بیِع و بیگفت و شنید
درمیان قوم موسی چند کس
بیادب گفتند کو سیر و عدس
مُنقطع شد خوان و نان از آسمان
ماند رنج زَرع و بیل و داسمان
باز عیسی چون شفاعت کرد حق
خوان فرستاد و غنیمت بر طَبَق
باز گُستاخان ادب بگذاشتند
چون گدایان زَلهها برداشتند
لابه کرده عیسی ایشان را که این
دایمست و کم نگردد از زمین
بدگمانی کردن و حرصآوری
کُفر باشد پیش خوان مِهتری
هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بیباکی و گُستاخیست هم
هر که بیباکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پرنور گشتهست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد مَلَک
مولانا ،مثنوی معنوی
۱-توفیق ادب داشتن: فرصت و امکان با ادب بودن
۲-آفاق: آسمانها، منظور کل جهان هستی است.
۳-مایده: نعمت های خوراکی
۴-شری و بیع: خرید و فروش
۵-معنی بیت: وقتی قوم موسی از سر ناسپاسی، قدر نعمتهایی که خدا برایشان می
فرستاد را ندانستند، آن نعمتها قطع شدند و آن مردم در رنج و زحمت افتادند
۶-خوان: سفرهرطبق: سینی
۷-ادب بگذاشتند: ادب را کنار گذاشتند
۸-زله برداشتن: باقیمانده و ریزههای غذا را جمع کردن
۹-لابه کردن: التماس و زاری کردن
۱۰-خوان مهتری: سفره بزرگان
۱۱-معنی بیت: هرکسی که نسبت به دوست خود، قدرنشناس و بی ادب باشد، انسان واقعی و با معرفت نیست
۱۲-معنی بیت: روشنی این عالم، از نور ادب و شکرگزاری و قدردانی است و
فرشتگان برای همین ادب و سپاسگزاری که در طبعشان دارند، این قدر پاک و
معصوم هستند.
تعدادجمله ازفرمول زیربه دست می آید .
1- فعل های حاضر در جمله را می شماریم.
2- فعل های غایب (حذف شده ) را می شماریم.
3-شبه جمله تمام جمله ها به عنوان جمله حساب می شوند
تعداد فعل های ذکر شده + تعداد فعل های حذف شده + شبه جمله
مثال : ای مردم ! بدانیدملتی که تلاش کند وپشتکار داشته باشد هم به برخورداری می رسد وهم به موفقیت .
ای مردم + بدانید+ تلاش کند+ داشته باشد +می رسد +می رسد (که حذف شده )
شبه جمله + فعل + فعل + فعل + فعل +(فعل حذف شده)
گاهی در جمله عبارتی شبیه به فعل می آید که هرگز فعل نیست .مانند مصدر ها ،بنابراین، این گروه هرگز در شمارش، جمله محسوب نمی شوند.
مثال : هنگام رفت وآمد از خیابان احتیاط کن . ( یک جمله )
کار کردن وتلاش کردن رمز موفقیت است . ( یک جمله )
نکته :گاهی فعل ها به صورت مخفف می آیند .درشمارش جمله ها محسوب می شوند
مثال :من آن نی ام که تورراها کنم .(من آن کسی نیستم که تورارهاکنم )
شبه جمله ها بر دو نوع هستند:
1- منادا منادا را از حروف ندا تشخیص می دهیم . حروف ندا عبارتند از : ای ، یا ، ایا ، « ا » در پایان واژه ، Ø ( بدون هیچ علامتی ) یعنی از لحن نوشته یا کاما متوجه می شویم .
2- صوت عبارتند از :
برای آرزو و دعا : کاشکی ، کاش ، ای کاش ، آمین ، الهی
برای تشویق به به ، آفرین ، احسنت ،بارک الله، مرحبا،خوشا
برای تاسف و درد آه ، درد ، دریغا ، دریغ ، ای داد ،فریاد ، وای
برای تعجب به ، وه ، عجب ، چه عجب ، عجبا ، شگفتا
برای تنبیه امان ، الامان ، مبادا ، زنهار ، هان
برای احترام چشم ، به چشم ، بله قربان
برای قبول و تصدیق بله ، آری ، ای ، ای والله
برای دستور خاموش ، ساکت ، یالله ، بسم الله
تعدادجمله ازفرمول زیربه دست می اید .
تعداد فعل های ذکر شده + تعداد فعل های حذف شده + شبه جمله
مثال : ای مردم ! بدانیدملتی که تلاش کند وپشتکار داشته باشد هم به برخورداری می رسد وهم به موفقیت .
ای مردم + بدانید+ تلاش کند+ داشته باشد +می رسد +می رسد (که حذف شده )
شبه جمله + فعل + فعل + فعل + فعل +(فعل حذف شده)
گاهی در جمله عبارتی شبیه به فعل می آید که هرگز فعل نیست .مانند مصدر ها ،بنابراین، این گروه هرگز در شمارش، جمله محسوب نمی شوند.
مثال : هنگام رفت وآمد از خیابان احتیاط کن . ( یک جمله )
کار کردن وتلاش کردن رمز موفقیت است . ( یک جمله )
نکته :گاهی فعل ها به صورت مخفف می آیند .درشمارش جمله ها محسوب می شوند .
مثال :من آن نی ام که تورراها نکنم .(من آن کسی نیستم که تورارهانکنم )
نکات کلیدی در ادامه مطلب
بهترین راه شناخت قید در جمله این است که آن را از جمله حذف کنیم اگر در مفهوم جمله خللی ایجاد نشود آن کلمه قید می باشد .
اقسام قید( از نظر مفهوم ) :
قید از نظر مفهوم ،یعنی زمان، مکان، مقدار، چکونگی، یا مفهومی جز آن را برساند . معروفتریناقسام قید:
1- قید زمان: مانند روز، شب، صبح، امروز، امشب و ...
2- قید مکان: اینجا، آنجا، هر روز، همه جا، عقب، پایین و...
3- قید مقدار(کمیت): کم بیش، بسیار، خیلی، بس، کمی و...
4- قید کیفیت(چگونگی ): مانند، خوب، بد، زشت، زیبا، چگونه، آهسته ...
5- قید حالت: قید حالت، که حالت و چگونگی فاعل یا مفعول را در حین انجام دادن یا انجام گرفتن کار می رساند.
مانند: احمد خندان آمد. خندان حالت خندیدن را نشان می دهد .
6- قید تمنا: کاش، کاشکی، ان شالله، لطفاً، ای افسوس ،
7- قید تاسف: متاسفانه، افسوس، وای، دریغ، دریغا و...
8- قید تعجب: عجب، شگفتا، وه ، به به و...
9- قید قصد: ترحما، از روی تفنن، تبرکا و...
10- قید تدریج: دقیقه به دقیقه، هفته به هفته، اندک به اندک و...
11- قید تکرار: باز، دیگر، دوباره، دو مرتبه، مجدداً و...
12- قید تفسیر: یعنی، بدین معنی که، به عبارت دیگر و...
13- قید ترتیب: یک یک، دو دو، پی در پی و...
14- قید پرسش: آیا، چرا، چه، کجا و...
15- قید استثنا: بجزکه، مگر که، استثنائاًو...
16- قید نفی: هرگز، به هیچ وجه، ابداً و...
17- قید تصدیق و تاکید: بلی، حتماً، قطعاً و...
18- قید تشبیه: گویی، گفتی، به سان و...
19- قید علت: از این رو، بدین جهت، به این دلیل و...
20- قید انحصار: فقط، بس، تنها، منحصراً.
21- قید تبری و ادب: دور از مجلس، خدا نکرده، دور از رو.
22- قید اختصار: فی الجمله، باری، الغرض.
قید چیست ؟
هر کلمه ای که کلاً جمله یا فعل یا هر واژه ی دیگر ی را مقید و محدود نماید قید است و ساده ترین را ه شناخت قید از غیر آن حذف از جمله است که اگر با حذف کلمه ای معنی جمله ناقص نشود ، همان کلمه قید است .
انواع قید که در کتاب درسی آمده عبارتند از قید های نشانه دار و بی نشانه
قید های نشانه دار :
1- تنوین دار مثل :احیاناً، اتفاقاً ، احتمالاً اساساً و ...وهر کلمه ی تنوین دار البته تنوین نصب .
و چون این قید ها همیشه قید اند می توان به نوعی قید مختصهم نامید که بعداً توضیح خواهیم داد .
2- حرف اضافه + اسم ( متمم قیدی ) هر اسمی که همراه با حرف اضافه بیاید و حذف ان خللی در معنی جمله وارد نکند قید است و برای تشخیص آن باید حروف اضافه را یاد گرفت .
حروف اضافه : از ، با ، در ، برای ، بر ، به ، بی ، بهر ِ ، چون ، تا ، مثل ، و....
قالب شعر : مثنوی
از کتاب : مخزن الاسرار نظامی
بیت 1 : کودکی از جمله آزادگان رفت برون با دو سه همزادگان
معنی : کودکی از خانواده ی انسان های نجیب و اصیل با دو سه نفر از هم سن و سالهای خودش ، برای بازی کردن ، بیرون رفت .
لغت : از جمله ی : از گروه ، از مجموعه ی / آزدادگان : ج آزاده ، اصیل و نجیب ، جوانمرد / همزادگان : ج همزاد ، هم سن و سال
نکته ی دستوری : کودکی : ساده («ی» در کودکی نکره است.)/ آزادگان و همزادگان : جمع
بیت 2 : پای چون در راه نهاد آن پسر پویه همی کرد و درآمد به سر
معنی : وقتی که آن پسر بچّه شروع به حرکت و دویدن کرد ، با سر به زمین خورد.
لغت : پویه کردن : دویدن ، پوییدن
آرایه : پا و سر مراعات نظیر / پسر و سر : جناس / پای در راه نهادن و به سر در آمدن : کنایه
نکته ی دستوری : پویه : مشتق ( پوی + ه )