مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

این وبلاگ با همکاری خانم معصومه ترکمان از مدرسه فرزانگان نهاوند مدیریت می شود و در خصوص مطالبی برای استفاده دانش آموزان دوره اول متوسطه می باشد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
آخرین نظرات

۲۵۰ مطلب توسط «معصومه ترکمان» ثبت شده است

انواع ضمیر

معصومه ترکمان | سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۵ ب.ظ

ضمیر کلمه اى است که به جاى اسم مى نشیند و نقشهای مختلف آنرا می پذیرد. مرجع ضمیر همان اسمى است که ضمیر جانشینِ آن شده است. البتّه گاه ضمیر مرجع ندارد، یعنى خود به حالت اسم بروز مى کند . مرجع معمولا قبل از ضمیر، و گاه پس از آن مى آید.

ضمیر داراى هشت گونه است: شخصى، مشترک، اشاره، پرسشى، مبهم، تعجّبى ،شمارشی،ملکی(اختصاصی)

ضمیر شخصى

ضمیرى که جانشین شخص مى شود، خواه گوینده، خواه شنونده، و خواه دیگرى.

این ضمیر، خود، دو گونه دارد: گسسته (منفصل) و پیوسته (متّصل).

ضمیر شخصى منفصل

ضمیری است که تنها به کار مى رود و معنی مستقل دارد: من، تو، او، ما، شما، ایشان.

ضمیر شخصى متّصل

ضمیری است که به کلمه دیگر مى پیوندد و معنی مستقل ندارد: م، ت، ش، مان، تان، شان. این ضمیر معمولا به اسم و گاه به فعل و حرف مى پیوندد .

ضمیر مشترک

ضمیرى که همواره یک صورت دارد و میان شش ساخت مشترک است: خود، خویش، خویشتن.

جز در زبان محاوره، این ضمیر جمع بسته نمى شود.

همان صفت هایى که در این چهار دسته جاى دادیم، اگر داراى موصوف نباشند، ضمیر محسوب مى شوند.

ضمیر اشاره

ضمیریست که مرجع آن به اشاره معلوم شود:آن/ این و ترکیباتش مثل اینان/ آنها

- (کتاب را بگیر و آنرا بخوان.)

ضمیر پرسشى

واژه های پرسشی اگر به تنهایی در جمله بیایند .(بدون همراهی اسم): که/ چه/کدام/کی/ کجا/چگونه/چند/چقدر

- (تا یار که خواهد و میلش به که باشد.)

ضمیر مبهم

واژه هایی که بر شخص یا مقدار مبهمی دلالت می کنند.چند/همه/هیچ/یکی/هرکه/کمی/دیگری

- ( چند مى گردى به دور خویشتن؟)

ضمیر تعجّبى

واژه هایی که مفهوم تعجب و شگفتی را برساند :به/ چقدر/ وه...

- (وه که چگونه مى رزمند شیرمردان مبارز!)

ضمیرشمارشی

صفت شمارشی که بدون همراهی اسم بیاید.

- (حمید به کلاس چهارم میرود.)

ضمیر ملکی

واژه مرکب "ازآن" است که معنی "مال"/"متعلق به" را میدهد.

- (من زان خودم هرآنچه هستم، هستم. )

نکته: ضمیر نیز همانند اسم در جمله داراى نقش است.

برخى از ضمیرها همه نقش هاى اسم و برخى دیگر بعضى از نقش هاى اسم را مى پذیرند.

  • معصومه ترکمان

انواع قالب های شعری و شکل آن ها

معصومه ترکمان | سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۴ ب.ظ

انواع قالب های شعری

  • معصومه ترکمان

انواع (ی) در دستور زبان فارسی

معصومه ترکمان | سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۲۹ ب.ظ

در دستور زبان فارسی حرف «ی» انواع مختلفی دارد که به برخی از پرکاربردترین

آن ها اشاره می شود:

۱- پسوند نسبت که خود برمعانی متفاوتی دلالت می کند. مانند:

الف) نسبت به مکان. مانند: شیرازی٬ اصفهانی و ...

  ب) نسبت به چیز. مانند:ارغوانی٬پرنیانی٬زعفرانی و ...

  ج) نسبت به شخص. مانند: محمدی٬ابراهیمی٬سجادی و ...

   نکته:

  این حرف با اضافه شدن به کلمات غیر فارسی معمولا به صورت «وی» در می آید

  مانند: علوی(منسوب به علی) عیسوی(منسوب به عیسی) همچنین است کلماتی

 چون: موسوی٬ رضوی٬ نبوی و ...

  توجه: گاه به اشتباه کلمه ی «گنجه» بر اساس قاعده ای که گفته شد٬ به صورت

  «گنجوی» تلفظ می شود و مثلاً می گویند نظامی گنجوی. این درحالی است که کلمه

 کاملاً فارسی است و قاعده ی مذکور درمورد آن صدق نمی کند.

د) پسوند شغلی. مانند: کبابی٬ کله پزی٬ سمساری و...

ه) پسوند دارندگی: نامی (نامور)  ٬ هنری(هنرمند)

و) پسوند مفعولی: زندانی(به زندان انداخته شده) ٬ نهانی( پنهان شده)

۲- ی لیاقت: به آخر مصدر افزوده شده و صفت لیاقت می سازد.

مانند: دیدنی٬ رفتنی٬ خواندنی٬مردنی و...

۳- ی نکره. به آخر کلمه افزوده می شود. مانند:«پادشاهی به کشتن اسیری اشارت کرد»

۴- شناسه فعل دوم شخص مفرد ماضی و مضارع.مانند: دیدی٬ خواندی٬ می نویسی و...

۵- ی وحدت.(بر یک نفر یا یک چیز یا مقدار دلالت دارد) مانند:نصیحتی کنمت یعنی یک نصیحت

یا مثلا پسته کیلویی(؟!) یعنی هر یک کیلو  ...

۶- ی حاصل مصدری (معنای مصدری می دهد) . مانند:مردی نبود فتاده را پای زدن (یعنی مرد

 بودن آن نیست که ...)

 مسلمانی (مسلمان بودن)  مطربی(مطرب بودن)

نکته ی پایانی:

  در پایان این مبحث لازم به ذکر است که آنچه در مورد انواع حرف«ی» ذکر شد٬ موارد پرکاربرد و رایج

در زبان نظم و نثر پارسی است و موارد دیگر نیز برای آن می توان برشمرد.هم چنین در برخی موارد

 ممکن است حرف «ی» بر دو یا چند معنا قابل تأویل باشد. مثلاً در جمله ی مردی را دیدم. حرف «ی»

 هم می تواند از نوع نکره باشد و هم وحدت. حتی بسته به نوع جمله می تواند معنی

 مصدری هم داشته باشد.(مرد بودن را هم دیدم) . کوتاه سخن این که با توجه به آن چه گفته شد موارد

 استثنا هم وجود داردو ادعای (این است و جز این نیست )در مباحث دستوری بی اساس است


  • معصومه ترکمان

اقسام قید از جهت معنی

معصومه ترکمان | سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۲۶ ب.ظ
اقسام قید از جهت معنی
  1. قید زمان : شب باران آمد . بعضی وقت ها مدرسه مراسمی اجرا می کند . امروز زود بیدار شدم . امسال سال خوبی خواهیم داشت . فردا جلسه داریم . همیشه طبیعت را دوست می دارم .
  1. قید مکان : حسن اینجا نشسته است وحسین آنجا . ما هر شب به مسجد می رویم . او در مدرسه درس می خواند . قید هایی را شامل می شود که به مکانی مربوط است ویا مکان وقوع فعل را نشان می دهد . هرکجا تو با منی من خوشدلم .
  1. قید مقدار : دیشب باران کم کم می بارید واکنون  زیاد می بارد . بسیار سخن باید تا پخته شود خامی . مشتیاز خرواری .
  1. قید کیفیت : احمد خوب کار می کند . علی بآرامی حرکت کرد .
  1. قید حالت : مرد مجروح افتان وخیزان خود را به پشت خاکریز رساند . کودک را گریان دیدم .
  1. قید تأسف : افسوس که دوستان خیلی زود ما را ترک گویند .  متأسفانه نتوانستم امروز طلوع زیبای خورشید را ببینم .
  1. قید تعجب : عجبا ، بدین سرعت وشدت درس را از برکردی ! – شگفتا از این حاضر جوابی !
  1. قید تصدیق وتأکید : حتماً به دیدار شما خواهم آمد . یقیناً شما را خواهم دید .
  1.  قید پرسش : چگونه از عهده ی این کار برآمدید ؟ - پای ازگلیم خویش چرا بیشترکشیم؟
  1. قید شک وتردید : شاید فردا به ملاقات دوستم رفتم . – پنداری او را قبلاً درجایی دیده ام . به گمانم او را می شناسم .
  1. قید تدریج : اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی شود .
  1. قید سوگند : به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود – نیرزد آنکه دلی را زخود بیازاری // به خدا که بت پرستی بِه از این نماز باشد
قید های دیگری نیز وجود دارند چون قید تشبیه (مانا ، همانا ، چنان ، چنین، بکردار، بسان ) قید آرزو(کاش ، ای کاش ، کاشکی) قید شرط (اگر ، اگرچه ، وگر ، ور ، چنانچه) قید نفی (نه ، هرگز، هیچ ، به هیچ وجه ، اصلاً ، ابداً) قید ترتیب (اول ، دوم ، نخست ، درآغار، پیاپی ، گروه گروه ، دسته دسته، دوتا دوتا) قید استثنا (جز ، مگر ، جزکه ، مگر که)
 
قید یک نقش وابسته است . قید گاهی به فعل وابسته است وگاهی به اجزای دیگر جمله وگاهی به کُل جمله .
قید وابسته به فعل : ظرف را کاملاً از آب پر کرد . "کاملاً " که قید است به فعل "پرکرد" وابسته است .
قید وابسته به صفت : باغ ِ بسیار بزرگ . که در اینجا "بسیار" صفتی است برای "باغ"  ، و "بسیار" قید است برای "بزرگ ".
قید وابسته به مسند : باغ ، بسیار بزرگ است . در اینجا " بزرگ " مسند است و "بسیار" قید است برای مسند .
قید وابسته به قید دیگر: احمد بسیار تند می دود . دراینجا "تند" قید است برای فعل "می دود" و "بسیار" قید است برای تند .
قید وابسته به جمله : متأسفانه هوا امروز چندان مساعد نیست . در این جمله "متأسفانه " وابسته به کل جمله است .
قید وابسته به تمیز : او را خیلی ماهر می دانستم . در این جمله "ماهر" تمیزاست . و "خیلی" قیدی است برای تمیز .  
چنانکه ملاحظه می شود "قید" مفهومی به جمله یا به فعل یا به ... می افزاید . مثلاً چگونگی وقوع فعل یا شدّت وضعف صفت یا ... را بیان می کند .
منبع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری
  • معصومه ترکمان

کنایه

معصومه ترکمان | سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۱۶ ب.ظ

کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است . که معنی نزدیک آن 
مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود.

نکته: در کنایه الفاظ همه خقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نیست.
نکته: کنایه معمولا در یک جمله یا یک ترکیب به کار می رود .
مثال 1 : هنوز از دهن بوی شیر آیدش.
توضیح: کنایه از این که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن است .
مثال 2 : که رهام را جام باده است جفت.
توضیح :کنایه از این که رهام عیاش و خوشگذران است و مرد جنگ نیست.
مثال 3: بباید زدن سنگ را بر سبوی.
توضیح: سنگ را بر سبو زدن کنایه از آزمایش و امتحان کردن است.

عباراتی نظیر : دست و پا کردن ، روی کسی را به زمین انداختن ، شکم را صابون زدن ، بند از بند گشودن ، زبان در کشیدن ، عنان گران کردن ، دهان دوختن ، پای در دامن آوردن ، سر زخاک بر آوردن ، دست ندادن ، دست به سیاه و سفید نزدن ، دست روی دست گذاشتن و ...همه کنایه هستند.

  • معصومه ترکمان

راه تشخیص گروه اسمی

معصومه ترکمان | شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۶ ب.ظ

گروه اسمی

گروه

 واژه ها ی پی در پی را که در جمله به اتفاق هم یک نقش دستوری ایفا می کنند ،گروه  می نامند . 

یکی از گروه ها گروه اسمی است که به توضیح آن می پردازیم .  

معرفی گروه اسمی

گروه اسمی یک واحد نحوی است که در ساخت جمله درجایگاه های نهاد،مفعول ،متمم،مسند،مضاف -

الیه،بدل ومنادا قرار می گیرد وهسته ی آن« اسم» است.گروه اسمی تکرار پذیرترین گروه درجمله است

علت تکرارزیاد این گروه نقش های متنوعی  است که در جمله می پذیرد . 

وجود هسته در گروه اسمی اجباری ووجود وابسته ها اختیاری است . 

ملاک های تشخیص اسم

1- واژه هایی که در نقش های نهاد ،مفعول ،متمم،مسند ،مناداومضاف ٌالیه به کار می روند. 

2-اسم ها -غیر از اسم خاص- نشانه ی نکره می پذیرند . مانند:  کتابی 

3-اسم ها جز- اسم خاص - وابسته های پیشین می پذیرند . مثال :این کتاب

4-اسم ها غیر از- اسم خاص- جمع بسته می شوند . نظیر: کتاب ها 

چگونگی تشخیص هسته ی گروه اسمی 

هرگاه در یک گروه اسمی بیش از یک اسم وجود داشته باشد،تنها یکی از آنها هسته است وآن اسمی

است که معمولاًمفهوم اصلی گروه اسمی را تشکیل می دهد .  

برای تشخیص آن با ید به موارد زیر توجّه کرد.  

1- اگر گروه اسمی جایگاه نهاد را اشغال کند ،فعل جمله از نظر شخص وشمار تنها با اسمی مطابقت

می کند که نقش هسته را بر عهده دارد. 

مثال:«  دبیران مدرسه ی ما فردا در یک جلسه ی عمومی شرکت خواهند کرد .» 

در این جمله گروه اسمی "دبیران مدرسه ی ما "نقش نهاد را دارد واز سه واژه تشکیل شده است که فعل

 جمله تنها با واژه ی "دبیران"مطابقت دارد . 

2-ملاک دیگر برای تشخیص هسته ی گروه اسمی این است که معمولاًاولین واژه ای که در گروه اسمی

نقش نمای اضافه می گیرد ،هسته است .

مثال :"آن دو درخت تنومند همسایه "

3- اگردر گروه اسمی هیچ کدام از واژه ها  نقش نمای اضافه ندارند ،هسته آخرین واژه است . 

مثال :این چند دانش آموز 

                    هسته

  که  اگر آن را گسترش دهیم ،دانش آموز اولین واژه ای است که نقش نمای اضافه می گیرد . 

"این چند دانش آموز ِ زرنگ"


  • معصومه ترکمان

وابسته های پیشین و پسین

معصومه ترکمان | شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۷ ب.ظ
هر گروه اسمی از  یک اسم به عنوان هسته درست می شود که می تواند یک یا چند وابسته  در پیش یا پس نیز بگیرد .ساختمان گروه اسمی را می توان این گونه نشان داد:
             وابسته پیشین  +هسته + وابسته پسین
 مثال:       این                    کتاب       خواندنی
 اسم اگر وابسته نگیرد باز هم گروه اسمی است. چون می توان برای آن ، وابسته  یا وابسته های متعدد آورد .
هسته ی گروه اسمی، اسم است یا هرچه در حکم اسم باشد . ملاک تشخیص هسته ،اضافه است که به طریق زیر عمل می کند:
۱. وابسته های پیشین به یکدیگر اضافه نمی شوند و در بین آن ها و هسته نیز اضافه وجود ندارد : این دو کتاب
۲. اولین کلمه ای که نقش نمای اضافه می گیرد ،هسته است: کتاب ِ خواندنی
۳. عناصری که پس از هسته قرار می گیرند، وابسته های پسین هستند که همه به یکدیگر اضافه می شوند:
کتاب ِ خوب ِ من

در دو مورد زیر   وابسته ی پسین  نقش نمای اضافه نمی گیرد :
الف) نشانه ی نکره : انسانی شریف
ب)وقتی که وابسته پسین جمله ی  تأویل پذیر باشد: انسانی که شریف است .

حداکثر سه وابسته ی پیشین می تواند پیش از هسته قرار گیرد .


 وابسته های پیشین:
 ۱)صفت اشاره : هرگاه واژه های «این»و «آن»و مشتقات آنها همراه با اسم و جانشینان اسم ذکر شوند «صفت اشاره» اند. اما اگر بی همراهی اسم و جانشینان آن ذکر شوند «ضمیر اشاره» هستند 
 مثال:      این     دوست   از       آن      دوست    بهتر  است
این         از            آن                 بهتراست

نکته: هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.
مثال:   این   ،    مجید است             این  پسر   ،خیلی  باهوش است  

 صفات اشاره عبارت اند از :  این، آن، همین ،همان،چنین،چنان ،این چنین ،آن چنان این گونه آن گونه این سان آن سان این طور آن طور  این همه آن همه این قدر آن قدر همین قدر همان قدر این اندازه آن اندازه همین اندازه همان اندازه
 ۲)صفت پرسشی : هرگاه واژه های «  کدام ،کدامین، چه،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ،هیچ و....»همراه با اسم یا جانشینان اسم بیایند «صفت پرسشی»نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند.
 مثال:           کدام  کتاب  را دوست داری؟                 کدام را دوست داری ؟

۳)  صفت  مبهم: هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» اندو اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر گردند «اسم مبهم» اند.
 مثال:    آن همه مردم    آمدند . 
  همه     آمدند. 

نکته:هرگاه « چند، چندین ، هیچ» مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند.
مثال:           هیچ            عاقلی     را      می شناسی؟

   ۴) صفت تعجبی: هرگاه واژه های «چه، ،عجب،چقدر» همراه اسم یا جانشینان اسم باشند«صفت تعجبی» هستند و اگر به تنهایی ذکر گردند «ضمیر تعجبی» اند.
 مثال:     چه کار خوبی کردی !
 چه کردی !  

 ۵) صفت شمارشی: الف)صفت شمارشی اصلی: هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گردند ، «صفت شمارشی» اصلی اند و اگر به تنهایی ذکر شوند «ضمیر شمارشی»اند  
 مثال   :     یک           روز       پیشت می آیم   
ب) صفت شمارشی ترتیبی: صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود  وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است.
 مثال:            چهارمین       ماه      از آشنایی    ما    فرا رسید
 ماه چهارم    فرا رسید

  ۶) صفت عالی : همه ی صفت هایی که وند «ترین»را به دنبال دارند «صفت عالی» هستند
 مثال:          دیدن   تو   بزرگ ترین (صفت عالی)آرزوی من است

 ۷) شاخص: عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می  آیند . شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرندو خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .
  مشهور ترین شاخص ها عبارتند از : آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام و......
مثال: حاج خانم    سمیرا    از مکه برایمان سوغاتی می آورد . 
حاج خانم  از مکه برایمان سوغاتی می آورد.                                                                                                                                    

نکته ۱) :شاخص ها به تنهایی دارای هیچ نقش نحوی ( فاعلی ، مفعولی،مسندی،...) نیستند . 
نکته۲) اگر عناوین و القاب با کسره ی اضافه (نقش نمای اضافه)همراه باشند، شاخص محسوب نمی شوند بلکه هسته ی گروه اسمی اند مثال:      پدر  مجید آمد   .                                                     
 قواعد هم نشینی وابسته های پیشین :
۱.     نزدیک ترین وابسته ی پیشین به هسته در گروه اسمی شاخص است . این وابسته معمولا با اسم های خاص انسان به کار می رود مانند: دکتر زرین کوب
۲.     هم نشینی صفت ترتیبی (ـُ مین) با ممیز کاربرد اندک دارد مانند : دومین تخته قالی به فروش رفت .
۳.     صفت عالی نمی تواند با ممیز هم نشین شود. مثلا نمی توان گفت :بهترین کیلو پرتقال
۴.     اگر صفت تعجبی وابسته ی پیشین باشد،هیچ وابسته ی پیشین دیگری نمی تواند بیاید. مثلا ً نمی توان گفت چه چهار گل زیبایی!
۵.     صفت مبهم با صفت شمارشی و صفت اشاره هم نشین می شود . مثال:هرهشت تخته قالی به فروش رفت .
۶.     صفت مبهم با صفت پرسشی هم نشین نمی شود مثلا ً نمی توان گفت :چند همه کس آمدند
۷.     صفت اشاره دورترین وابسته پیشین به هسته است .مثال: همین هشت قطعه طلا ارزش فراوانی دارد .
  • معصومه ترکمان

آموزش گروه اسمی به زبان ساده

معصومه ترکمان | شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ب.ظ

گروه اسمی چیست ؟
به اسم های موجود در یک جمله گروه اسمی می گویند .
گروه چیست ؟ گروه در این جا به معنای اصطلاحی که تا کنون با آن سر و کار داشته اید نیست . یعنی مثلاً ما در زندگی خود تا زمانی که چند چیز در کنار هم قرار نگیرند ، به آن گروه نمی گوییم . مثلاً  ما به مجموع چند نفر گروه می گوییم . ولی هیچ گاه به یک نفر گروه نمی گوییم.
توجّه : گروه در زبان فارسی چنین معنایی ندارد . یعنی ما به یک کلمه ( اسم ) هم گروه می گوییم و به یک اسم با وابسته های آن نیز یک گروه می گوییم .
مثال :  مداد یک گروه اسمی است . " مداد مشکی هم یک گروه اسمی است . " چهار مداد مشکی هم یک گروه اسمی است .
توجّه : در هر گروه یک هسته وجود دارد و ممکن است یک یا چند وابسته نیز وجود داشته باشد .پس وجود هسته اجباری و لازم و وجود وابسته اختیاری است .
چگونه یک اسم را در جمله تشخیص دهیم ؟
به این جمله دقت کنید :
من برای خرید کفش به بازار رفتم .
سوال : به نظر شما چند گروه اسمی در این جمله هست ؟
پاسخ : 3 گروه
1- من      2- خرید کفش    3- بازار
من ، نهاد است و نهاد همیشه یک گروه اسمی است .
خرید کفش ، پس از حرف اضافه ی " برای " قرار گرفته و متمم است . که "خرید " در این جا هسته و "کفش " وابسته است
بازار ، پس از حرف اضافه ی " به " قرار گرفته و متمم است .
می دانیم که متمم ها همیشه اسم هستند . در کل کلماتی که در نقش های مختلف ( متمم ـ مفعول ـ قید ـ مسند ) قرار می گیرند ، اسم هستند .پس شما اگر بتوانید نقش ها را تشخیص دهید گروه ها را هم تشخیص داده اید . حال چگونه هسته و وابسته را از هم تشخیص دهیم .
1- خرید کتاب : اگر کلماتی را دیدید که با کسره به کلمه ی پس از خود متصل می شوند ، هسته هستند .
یعنی در یک گروه اولین کلمه ای که کسره می گیرد " هسته " و بقیه ی کلمات وابسته هستند .
مثال : در گروه " مداد مشکی من " مداد ، هسته و بقیه ی کلمات وابسته هستند . مشکی وابسته و من وابسته ی وابسته است .
سوال : در گروه " این خانه ی بزرگ " هسته و وابسته را مشخص کنید ؟
پاسخ : هسته ←  خانه          وابسته ی پیشین ← این            وابسته ی پسین ← بزرگ
 
نتیجه : پس وابسته ها پیش یا پس از اسم قرار می گیرند . از همین رو زبان شناسان وابسته های را به دو گروه تقسیم می کنند .
1- وابسته های پیشین               2- وابسته های پسین
وابسته های پیشین
 صفت اشاره مانند :  این ، آن ، همین ، همان ، چنین ، چنان ، آن گونه ، این گونه  و .... .
این کتاب ، آن دوست ، همین خانه ، همان مداد ، همین ماشین ، چنین مردی ، چنان کاری
دقت کنید ، این کلمات زمانی صفت هستند که همراه اسم به کار روند و گرنه به تنهایی ضمیر هستند .
مثال : برادرم آن را برداشت . در این جا کلمه ی " آن " به یک چیزی که نامش نیامده اشاره دارد ، یعنی به جای آن کلمه آمده است و ضمیر نام دارد . ولی اگر بگوییم " برادرم آن ساعت را برداشت " آن صفت است زیرا همراه یک اسم ( ساعت ) به کار رفته است . 
نکته: هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود ، یعنی بتوانیم بعد از آن ها  نشانه ی " ، " بگذاریم باز واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است.
   مثال:   این   ،    مجید است .
صفت پرسشی ) هرگاه واژه های « کدام ،کدامین، چه ،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ،هیچ و....» همراه با اسم بیایند «صفت پرسشی» نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند.
 مثال:   کدام  کتاب  را دوست داری؟  ( صفت اشاره )                  کدام را دوست داری ؟ ( ضمیر اشاره )
۳)  صفت  مبهم: هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» اند و اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر گردند «اسم مبهم» اند.
 
 
 مثال:           همه ی مردم    آمدند . همه همراه با اسم است پس ← صفت مبهم
 
                       همه   ،  آمدند . همه ، همراه با اسم نیست پس ← ضمیر مبهم
 
نکته:هرگاه « چند، چندین ، هیچ » مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند و صفت پرسشی به حساب می آیند .
 
                  مثال          هیچ   عاقلی     را      می شناسی؟
همچنان که مثلاً  کلمه ی " چه می تواند ضمیر پرسشی یا ضمیر تعجبی باشد . به مثال ها توجه کنید .


چه کتابی خریدی ؟ چه ، صفت پرسشی است .


چه کتاب زیبایی ! چه ، صفت تعجبی است .


یعنی در تشخیص این گونه مباحث باید به معنا توجه لازم و کافی کرد .
 ۴صفت تعجبی: هرگاه واژه های «چه، ،عجب،چقدر» همراه اسم یا جانشینان اسم باشند«صفت تعجبی» هستند و اگر به تنهایی بیایند ، «ضمیر تعجبی» اند.
 
 مثال:     چه کار خوبی کردی !  چه وابسته ی پیشین و صفت تعجبی است .کار هسته است .
 
                  چه کردی !  کار هسته است . و به قرینه لفظی حذف شده است . ما در درسی دیگر حذف به قرینه را توضیح خواهیم داد .
 
 
 ۵صفت شمارشی: 
الف)صفت شمارشی اصلی: هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گردند ، «صفت شمارشی» اصلی اند و اگر به تنهایی بیایند «ضمیر شمارشی»اند  
 
 مثال   :  یک مسلمان نباید دروغ بگوید . یک وابسته پیشین و صفت شمارشی اصلی است .
 
بصفت شمارشی ترتیبی: صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود  وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است.
 
 مثال:    چهارمین سال تولد برادرم را جشن گرفتیم . سوم وابسته ی پیشین و صفت شمارشی است . سال هسته است .
 
   خرداد ، ماه سوم سال است . سوم وابسته ی پسین و صفت شمارشی است . ماه هسته است .
  ۶صفت عالی : همه ی صفت هایی که وند «ترین»را به دنبال دارند «صفت عالی» هستند
 
 مثال:          دیدن  او  بزرگ ترین آرزوی من است . بزرگ ترین وابسته ی پیشین و آرزو هسته است .
 
 ۷شاخص: عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می  آیند . شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرند و خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .
 
  مشهور ترین شاخص ها عبارتند از : آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام  ، شهید و...
 
مثالدکتر احمدی وارد شد . دکتر وابسته ی پیشین و شاخص است . 


مثالامام علی (ع) فرمودند  . امام وابسته ی پیشین و شاخص است . 


  • معصومه ترکمان

کار گاه نقد و بررسی کتب فارسی در نهاوند

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۸ ب.ظ

اولین دوره کارگاهی نقد و بررسی کتب فارسی و توجیه همکاران در خصوص مسابقات گروه درسی ادبیات بر گزار گردید...در این جلسه همکاران نظر خود را در خصوص ارزشیابی نوبت اول و نکات کلیدی کتب درسی و جزوه ها و حا تمرین های نوشتاری به بحث و گفتگو نشستند 


  • معصومه ترکمان

بازدید گروه آموزشی ادبیات فارسی نهاوند از مدارس منطقه خزل

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۵ ب.ظ

امروز چهارشنبه 94/9/4 گروه ادبیات فارسی نهاوند از مدارس منطقه خزل باز دید به عمل آورد

در راستای  برنامه سالانه گروه ادبیات فارسی نهاوند و بازدید از مناطق هم جوار و هم اندیشی با همکاران مناطق مختلف از مدارس زینبیه و هاجر منطقه خزل بازدید به عمل آمد 

در این بازدید که گزارش آن متعاقبا منتشر خواهد شد در کلاس های سر کار خانم سوری و رفیع زاده دانش آموزان به صورت گروهی فعالیت تصویر نگاری و آمادگی جهت محور ادبی جشنواره خوارزمی را تمرین نمودند....از زحمات این دو همکار تقدیر به عمل می آید

  • معصومه ترکمان