فعل ناگذر فعلی است که فقط به نهاد نیاز دارد. مثلاً علی آمد. حسین رفت. کتاب افتاد. پرنده پرید. رضا خوابید. باران بارید
فعل گذرا علاوه بر نهاد به مفعول یا متمم و یا مسند نیاز دارد. مثلاً رضا کتابم را آورد. که اگر مفعول یعنی کتاب را از جمله حذف کنیم جمله ناقص می شود.
پس سه نوع فعل گذرا داریم: 1- گذرا به مفعول: علی کتابم را آورد
2- گذرا به مسند: علی مریض است
3- گذرا به متمم: ما با دشمن می جنگیم
1- در افعال گذرا به مفعول، مفعول معمولاً همراه را می آید مثل مثال بالا. اما گاهی هم مفعول بدون را می آید.مثلاً: علی کتاب خرید. در این جمله هم کتاب مفعول است ولی همراه را به کار نرفته است ولی اگر آن را حذف کنیم این سئوال پیش می آید که: علی چه چیزی را خرید؟ پس یکی دیگر از راههای نشان دادن مفعول این است که از فعل چه چیزی را و یا چه کسی را بپرسیم. مثال دیگر: پدرم پرنده آورد......پدرم چه چیزی را آورد؟ جوابش می شود: پرنده را. پس پرنده مفعول است و فعل آورد گذرا به مفعول است.
2- در فعل گذرا به مسند ما با افعال اسنادی سروکار داریم. یعنی افعال اسنادی گذرا به مسند هستند. افعال اسنادی شامل: است، بود، شد، گشت و گردید هستند. این افعال صفت یا حالتی را به نهاد نسبت می دهند که به آن صفت و حالت مسند می گویند. مثلاً هوا گرم است.در این جمله هوا نهاد است؛ گرم مسند است و است فعل اسنادی است. گرما صفت یا حالتی است که با کمک فعل اسنادی به هوا نسبت داده ایم.
نکته: در جمله ای که فعل اسنادی به کار می رود، نهاد انجام دهنده ی کاری نیست. فقط صفت و حالتی را می پذیرد.
3- فعل گذرا به متمم- ابتدا یادآوری کنیم که: کلماتی که بعد از حرف اضافه می آیند متمم نام دارند. پرکاربردترین حروف اضافه عبارتند از: از - به - با - در - تا - برای.
در فعل گذرا به متمم ما با افعالی سروکار داریم که وقتی آن ها را به صورت مصدر به کار می بریم، حرف اضافه ی خاصی را می طلبند. مثلاً: ترسید: ترسیدن از - یاددادن به - مصاحبه کردن با- جنگیدن با- نازیدن به
پس اگر به جمله ای رسیدم مثل: او به پدرش می نازد. فعل می نازد گذرا به متمم است و به کلمه ی پدرش که نقش متمم را دارد نیازمند است و اگر متمم را حذف کنیم مفهوم فعل ناقص می شود.
نکته: متمم فعلی متمم اجباری است و با متمم قیدی که مثل قید قابل حذف است و فعل به آن نیاز ندارد فرق می کند.
مثال برای متمم فعلی یا اجباری : او از دروغ می پرهیزد .
حال اگر از دروغ را حذف کنیم ، جمله ناقص می شود و مشخص نیست که او از چه می پرهیزد .
در برابر این متمم ، یک نوع متمم دیگر نیز وجود دارد که ظاهراً شبیه به متمم اجباری است ، امّا در معنی اختیاری است . یعنی فعل جمله به آن نیاز ندارد و وجودش اختیاری است که آن را متمم قیدی می نامند . متمم های قیدی از نوع قید های نشانه دار هستند ، یعنی با شباهتی که به متمم فعلی دارند ، قابل شاسایی هستند .
مثال برای متمم اختیاری : علی از خانه برای خرید به بازار رفته است . در این جمله سه متمم وجود دارد که هر سه قابل حذف هستند .
به جمله ی زیر دقت کنید :
علی به تیم فوتبال پیوست . اگر این متمم را حذف کنیم ، جمله ناقص می شود .
اکنون به جمله ی زیر دقت کنید :
علی رفت . این جمله به متمم نیاز ندارد و کامل است . چرا ؟
زیرا می توان برای فعل رفت متمم هایی با حروف اضافه ی گوناگون آورد . یعنی می شود گفت :به کجا رفت ؟ با چه کسی رفت ؟ برای چه رفت ؟
هرگاه بتوان برای فعلی متمم با حروف اضافه ی متعدد و مختلف آورد ، آن فعل نیازی به آن متمم ندارد و آن متمم قیدی نام دارد .
متمم هایی که فعلی هستند ، یعنی فعل در آن جمله ها یک حرف اضافه ی اختصاصی دارد .
مثال : نازیدن ( نازیدن به ) او به ثروتش می نازد .
او به دین اسلام گروید . ( گرویدن به )
او با حریف در آویخت . ( درآویختن به )
این راز در سینه نمی گنجد . ( گنجیدن در ) مثلاً نمی توان گفت که ، این راز با سینه نمی گنجد ـ به سینه نمی گنجد ـ برای سینه نمی گنجد . بقیه ی مثال ها هم با همین معیار قابل بررسی هستند .
در صورت هرگونه ابهام می توانید نظرات خود را در زیر همین پست بنویسید تا پاسخ داده شود .
نکته پایانی: چگونه فعل ناگذر را گذرا کنیم.
اول اینکه منظور از گذرا کردن در اکثر موارد، گذرا کردن به مفعول است.
دوم اینکه: برخی از فعل های ناگذر معادل گذرای خود را در زبان فارسی دارند.مثلا: اگر جمله ی علی افتاد را دادند و گفتند گذرا کنید. می گوییم: رضا علی را انداخت.یعنی انداخت معادل گذرای فعل افتاد است.مثال دوم: علی آمد: پدرم علی را آورد.مثال سوم: حسین رفت: ماشین حسین را برد.پس معادل گذرای فعل آمد، آورد می شود و معادل گذرای فعل رفت می شود: بُرد
سوم اینکه: برای گذرا کردن کافی است بن مضارع فعل مورد نظر را به دست آورده و اند یا انید به آن اضاف نمایید. مثلاً: پرنده پرید: گربه پرنده را پراند/ رضا خندید: پدر رضا را خنداند/ باران بارید: ابر باران باراند/ گربه ترسید: علی گربه را ترساند