مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

نکاتی در خصوص ادبیات فارسی دوره اول متوسطه

مشق فارسی دوره اول متوسطه

این وبلاگ با همکاری خانم معصومه ترکمان از مدرسه فرزانگان نهاوند مدیریت می شود و در خصوص مطالبی برای استفاده دانش آموزان دوره اول متوسطه می باشد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
آخرین نظرات

۱۴ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

جدول راهنمای فعل‌های «ناگذر» و «گذرا»

معصومه ترکمان | يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۲۰ ق.ظ

 


*پرکاربرد ترین مصدرهای ناگذر (مصدر فعل‌هایی که جمله‌های «دو جزئی» می‌سازند.)

آمدن، افتادن، ایستادن، خوابیدن، رفتن، ماندن، نشستن، مردن، درخشیدن، روییدن، برخاستن، پریدن، دویدن، تابیدن، جنبیدن، نالیدن، وزیدن، گندیدن، لرزیدن، لغزیدن، دمیدن، زیستن، شتافتن، گریستن، خشکیدن، خزیدن، خروشیدن، چرخیدن، جهیدن، جوشیدن، ترکیدن، پوسیدن، پلاسیدن، غرّیدن، لنگیدن، بالیدن (رشدکردن) و ...

 

 

*پرکاربرد ترین مصدرهای گذرا به مفعول(مصدر فعل‌هایی که جمله‌های «سه جزئی با مفعول» می‌سازند)

خوردن، بردن، آوردن، پوشیدن، خواستن، داشتن، دانستن، دوختن، دیدن، ریختن، ساختن، شستن، شناختن، فرستادن، کاشتن، گذاشتن، گشودن، نوشتن، یافتن، انداختن، بافتن، بستن، پرستیدن، چشیدن، گستردن، نهادن، سرودن، ستودن، راندن، کَندن، نواختن، نگاشتن، کشیدن، فریفتن، دوشیدن، جَویدن، تراشیدن، پسندیدن، پروردن، پراکندن، پاشیدن، افراشتن، افکندن، برافراشتن، بوسیدن، بوییدن، گُزیدن، گَزیدن، تکاندن، خراشیدن و ...

 

 

*پرکاربردترین مصدرهای گذرا به متمّم (مصدر فعل‌هایی که جمله‌های «سه جزیی با متمّم» می‌سازند.)

مصدر

حرف اضافه‌ی مخصوص

نازیدن، نگریستن، پیوستن، چسبیدن، گرویدن، تاختن، پرداختن، اندیشیدن، برخوردن، بالیدن، برازیدن

به

جنگیدن، ستیزیدن، درآمیختن، ساختن، آمیختن (مخلوط شدن)

با

ترسیدن، رنجیدن، گذشتن، پرهیزیدن

از

گنجیدن

در

شوریدن

بر

 

 

 

*پرکاربردترین مصدرهای گذرا به مفعول‌ومتمّم (مصدر فعل‌هایی که جمله‌های «چهارجزیی با مفعول‌و‌متمّم» می‌سازند.)

مصدر

حرف اضافه ی مخصوص

افزودن، بخشیدن، پیوستن، گفتن، دادن، فروختن، سپردن، چسباندن، پرداختن، آموختن (تعلیم دادن) آلودن، آویختن ( وصل کردن، نصب کردن)

 

به

سنجیدن، آمیختن (مخلوط کردن)، اندودن

با

ترساندن، پرسیدن، خریدن، شنیدن، گرفتن، ربودن، رهاندن، آموختن (فراگرفتن)، دزدیدن، کاستن

از

گنجاندن

در

  • معصومه ترکمان

متمم-- مفعول -- مسند

معصومه ترکمان | يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ق.ظ

    در زبان فارسی  جمله در کوچک ترین حدّ خود دو جزئی ودر بیش ترین حد چهار جزئی می باشد .

     جمله های دوجزئی : فعل آن ها ناگذر است یعنی فعل آن  فقط به نهاد نیاز دارد .

مثال :خورشید  می درخشد .   خورشید (نهاد )   و    می درخشد (فعل ) است .

اگر اجزای دیگری در این جمله بیاید  قید ویا متمم قیدی است  که جزو  اجزای اصلی جمله نمی باشند .

مثال : خورشید  در آسمان به زیبایی می درخشد .  خورشید (نهاد )   ، می درخشد( فعل)

در آسمان ( متمم قیدی )  و  به زیبایی (قید ) است .

   مهم ترین  فعل های ناگذر عبارتند از : باریدن تابیدن -  پریدن  پژمردن جوشیدن  خندیدن  درخشیدن  دویدن  روییدن  شکفتن  گریستن  لرزیدن مردن  آمدن رفتن و ...  .

    جمله های سه جزئی : فعل این نوع جمله هاگذرا است یعنی  علاوه بر نهاد به جزء دیگری نیاز دارند که ممکن است مفعول ، متمم یا مسند باشد ،پس جمله های سه جزئس سه نو عند :

1-   جمله های سه جزئی با مفعول : در این جمله ها فعل به غیراز نهاد به مفعول هم نیاز دارد .

مثال : دوستم یک کتاب داستان خرید .  دوستم (نهاد ) ،یک کتاب داستان  (مفعول )  و  خرید (فعل )

  نشانه ی مفعول :

      برای یافتن مفعول در جمله باید به نقش نمای « را » که نشانه ی مفعول است توجّه کنیم  که بعد از مفعول می آید . مثال :  من مادرم را دوست دارم .   در این جمله  « را » نشانه ی مفعول است و

« مادرم » مفعول می باشد .   گاهی اوقات  نقش نمای « را» درجمله نمی آید در آن صورت باید با پرسش  « چه کسی را » ویا «چه چیزی را » به همراه فعل جمله  مفعول را بیابیم .

   مثال : دوستم کتاب خرید .  می پرسیم  ، دوستم چه چیزی را خرید ؟   در پاسخ می گوییم  «کتاب را» پس «کتاب » مفعول جمله است .

   مهم ترین فعل های گذرا به مفعول :

آوردن  -  بستن – خوردن – پوشیدن – پرسیدن – دانستن – خواندن – خواستن – فهمیدن – نوشتن –دیدن – دوختن  - شنیدن و ...  .

   2 – جمله های سه جزئی با متمم : در این جمله ها فعل علاوه بر نهاد به متمم هم نیاز دارد . مثال :فاطمه به منظره می نگرد  .    فاطمه ( نهاد ) ، به منظره (متمم)  و  می نگرد ( فعل )

    نشانه ی متمم :

   نشانه ی متمم ، حرف اضافه ( به –  با –  تا –  از –  در -  برای و ... ) است که قبل از اسم می آید پس هر واژه ای که بعد از حرف اضافه بیاید متمم است . مثال :  رزمندگان اسلام با دشمن جنگیدند .    در این جمله «با»

حرف اضافه و «دشمن » متمم است .

   توجّه : متمم ممکن است اجباری (متمم فعل ) ویا اختیاری (متمم قیدی ) باشد . برای تشخیص این دو نوع متمم باید بگوییم که بعضی از فعل ها به حرف اضافه ی اختصاصی نیاز دارند و متمم آن ها را در جمله نمی توان حذف کرد . مثال : مریم به بهترین امتیاز دست یافت .    در این جمله می پرسیم : مریم به چه چیزی دست یافت ؟ در پاسخ می گوییم :به بهترین امتیاز .   « به » حرف اضافه  و« بهترین امتیاز » متمم اجباری است چون فعل برای کامل شدن به آن نیاز دارد .  امّا بعضی از فعل ها به حرف اضافه ی اختصاصی نیاز ندارند و ممکن است در یک جمله چند حرف اضافه با هم بیایند و ما بتوانیم آن ها را از جمله حذف کنیم بدون این که به ساختار جمله لطمه ای وارد شود . مثال : پرندگان از ترس از روی شاخه ی درخت پریدند . در این جمله فعل «پریدند» یک فعل ناگذر است و به متمم نیازی ندارد پس «ترس » و «روی شاخه ی درخت » متمم قیدی هستند .و می توانیم آن ها را از جمله حذف کنیم .

      مهم ترین فعل های گذرا به متمم :  

     آویختن – اندیشیدن – بالیدن – چسبیدن – ترسیدن – نگریستن – گریختن – رنجیدن -  جنگیدن – رسیدن -  ماندن – قرارگرفتن – پرداختن – و ...     .

     - نوع دیگر متمم ، متمم اسم است که اسم به آن نیاز دارد وفعل به آن نیاز ندارد و با اسم همراهش یک گروه را تشکیل می دهد . مثال : برادرم به نقّاشی علاقه دارد .  در این جمله «علاقه » مفعول است و «به نقّاشی»

متمم علاقه است و با هم گروه مفعولی می شوند .

   3-جمله های سه جزئی با مسند : در این جمله ها فعل علاوه بر نهاد به مسند هم نیاز دارد یعنی فعل گذرا به مسند است . مثال : نام کتاب آسمانی ما قرآن است .     نام کتاب آسمانی (نهاد )  ،  قرآن  (مسند ) و است (فعل اسنادی )

     روش پیدا کردن مسند  :  مسند مانند متمم و مفعول نقش نما ندارد و در جمله هایی که فعل اسنادی (ربطی ) (است ،هست ، بود ، شد ، گشت ، گردید )دارد ،  قبل از فعل قرار می گیرد .

  • معصومه ترکمان

فعل گذرا و ناگذر چیست؟

معصومه ترکمان | يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۱۰ ق.ظ

فعل ناگذر فعلی است که فقط به نهاد نیاز دارد. مثلاً علی آمد. حسین رفت. کتاب افتاد. پرنده پرید. رضا خوابید. باران بارید

فعل گذرا علاوه بر نهاد به مفعول یا متمم و یا مسند نیاز دارد. مثلاً رضا کتابم را آورد. که اگر مفعول یعنی کتاب را از جمله حذف کنیم جمله ناقص می شود.

پس سه نوع فعل گذرا داریم: 1- گذرا به مفعول: علی کتابم را آورد

                                    2- گذرا به مسند: علی مریض است

                                    3- گذرا به متمم: ما با دشمن می جنگیم

1- در افعال گذرا به مفعول، مفعول معمولاً همراه را می آید مثل مثال بالا. اما گاهی هم مفعول بدون را می آید.مثلاً: علی کتاب خرید. در این جمله هم کتاب مفعول است ولی همراه را به کار نرفته است ولی اگر آن را حذف کنیم این سئوال پیش می آید که: علی چه چیزی را خرید؟ پس یکی دیگر از راههای نشان دادن مفعول این است که از فعل چه چیزی را و یا چه کسی را بپرسیم. مثال دیگر: پدرم پرنده آورد......پدرم چه چیزی را آورد؟ جوابش می شود: پرنده را. پس پرنده مفعول است و فعل آورد گذرا به مفعول است.

2- در فعل گذرا به مسند ما با افعال اسنادی سروکار داریم. یعنی افعال اسنادی گذرا به مسند هستند. افعال اسنادی شامل: است، بود، شد، گشت و گردید هستند. این افعال صفت یا حالتی را به نهاد نسبت می دهند که به آن صفت و حالت مسند می گویند. مثلاً  هوا گرم است.در این جمله هوا نهاد است؛ گرم مسند است و است فعل اسنادی است. گرما صفت یا حالتی است که با کمک فعل اسنادی به هوا نسبت داده ایم.

نکته: در جمله ای که فعل اسنادی به کار می رود، نهاد انجام دهنده ی کاری نیست. فقط صفت و حالتی را می پذیرد.

3-  فعل گذرا به متمم- ابتدا یادآوری کنیم که: کلماتی که بعد از حرف اضافه می آیند متمم نام دارند. پرکاربردترین حروف اضافه عبارتند از: از - به - با - در - تا - برای.

در فعل گذرا به متمم ما با افعالی سروکار داریم که وقتی آن ها را به صورت مصدر به کار می بریم، حرف اضافه ی خاصی را می طلبند. مثلاً: ترسید: ترسیدن از - یاددادن به - مصاحبه کردن با- جنگیدن با- نازیدن به

پس اگر به جمله ای رسیدم مثل: او به پدرش می نازد. فعل می نازد گذرا به متمم است و به کلمه ی پدرش که نقش متمم را دارد نیازمند است و اگر متمم را حذف کنیم مفهوم فعل ناقص می شود.

نکته: متمم فعلی متمم اجباری است و با متمم قیدی که مثل قید قابل حذف است و فعل به آن نیاز ندارد فرق می کند.

مثال برای متمم فعلی یا اجباری :            او از دروغ می پرهیزد .

حال اگر از دروغ را حذف کنیم ، جمله ناقص می شود و مشخص نیست که او از چه می پرهیزد .

در برابر این متمم ، یک نوع متمم دیگر نیز وجود دارد که ظاهراً شبیه به متمم اجباری است ، امّا در معنی اختیاری است . یعنی فعل جمله به آن نیاز ندارد و وجودش اختیاری است که آن را متمم قیدی می نامند . متمم های قیدی از نوع قید های نشانه دار هستند ، یعنی با شباهتی که به متمم فعلی دارند ،  قابل شاسایی هستند .

مثال برای متمم اختیاری : علی از خانه برای خرید به بازار رفته است . در این جمله سه متمم وجود دارد که هر سه قابل حذف هستند .

به جمله ی زیر دقت کنید :

علی  به  تیم فوتبال  پیوست . اگر این متمم را حذف کنیم ، جمله ناقص می شود . 

اکنون به جمله ی زیر دقت کنید :

علی  رفت . این جمله به متمم نیاز ندارد و کامل است . چرا ؟

زیرا می توان برای فعل رفت متمم هایی با حروف اضافه ی گوناگون آورد . یعنی می شود گفت :به کجا رفت ؟ با چه کسی رفت ؟ برای چه رفت ؟

هرگاه بتوان برای فعلی متمم با حروف اضافه ی متعدد و مختلف آورد ، آن فعل نیازی به آن متمم ندارد و آن متمم قیدی نام دارد . 

متمم هایی که فعلی هستند ، یعنی فعل در آن جمله ها یک حرف اضافه ی اختصاصی دارد .

مثال : نازیدن ( نازیدن به )  او به ثروتش می نازد .

او به دین اسلام گروید . ( گرویدن به )

او با حریف در آویخت . ( درآویختن به )

این راز در سینه نمی گنجد . ( گنجیدن در ) مثلاً نمی توان گفت که ، این راز با سینه نمی گنجد ـ به سینه نمی گنجد ـ برای سینه نمی گنجد . بقیه ی مثال ها هم با همین معیار قابل بررسی هستند . 

در صورت هرگونه ابهام می توانید نظرات خود را در زیر همین پست بنویسید تا پاسخ داده شود .

نکته پایانی: چگونه فعل ناگذر را گذرا کنیم.

اول اینکه منظور از گذرا کردن در اکثر موارد، گذرا کردن به مفعول است.

دوم اینکه: برخی از فعل های ناگذر معادل گذرای خود را در زبان فارسی دارند.مثلا: اگر جمله ی علی افتاد را دادند و گفتند گذرا کنید. می گوییم: رضا علی را انداخت.یعنی انداخت معادل گذرای فعل افتاد است.مثال دوم: علی آمد: پدرم علی را آورد.مثال سوم: حسین رفت: ماشین حسین را برد.پس معادل گذرای فعل آمد، آورد می شود و معادل گذرای فعل رفت می شود: بُرد

سوم اینکه: برای گذرا کردن کافی است بن مضارع فعل مورد نظر را به دست آورده و اند یا انید به آن اضاف نمایید. مثلاً: پرنده پرید: گربه پرنده را پراند/ رضا خندید: پدر رضا را خنداند/ باران بارید: ابر باران باراند/ گربه ترسید: علی گربه را ترساند

  • معصومه ترکمان

جلسه هم اندیشی دبیران ادبیات فارسی مدارس نمونه شهرستان نهاوند

معصومه ترکمان | پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۲ ب.ظ

جلسه هم اندیشی همکاران ادبیات فارسی در مورخه 20آبان 94 در مدرسه نمونه دولتی ریحانه تشکیل گردید...در این جلسه همکاران چهار مدرسه نمونه و شبانه روزی نهاوند در خصوص امتحانات نوبت اول و ارزشیابی مستمر و نقد کتاب فارسی سوم راهنمایی تبادل اندیشه نمودند

  • معصومه ترکمان

جمله و اقسام آن............

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۴۰ ب.ظ

آموزش دستور زبان فارسی به زبان ساده
  یک یا چند کلمه که دارای مفهوم کاملی باشد وسکوت گوینده وشنونده پس از آن درست باشد ،جمله ی کامل نامیده می شود.
مانند : علی به مدرسه رفت.       یا
 بیا ( که با وجود آن که یک کلمه است مفهوم کاملی رابیان می کند.) 
در مقابل جمله ی کامل جمله ی ناقص وجود دارد وآن جمله ای است که با وجود فعل مفهوم کاملی را به شنونده تلقین نمی کندوشنونده احساس می کند که چیزی از آغاز یا آخر جمله حذف شده است . 
مثال :
- اگر به کسی بگوییم .. ( شنونده منتظر است که بقیه ی گفتار مارا بشنود.)
- وقتی از زندگی لذت می بریم که ...
در تعریف دیگری از جمله آمده است : جمله سخنی است که حد اقل دارای دو جزء اصلی ( نهاد وگزاره  ) یا(مسند الیه واسناد ) باشد.
مثال: پرویز رفت.   هوا روشن شده است.  
جمله ی فعلیه : جمله ای است که در آن فعل خاص یا تام به کار رفته است.مثل  علی گفت.
جمله ی اسمیه یا اسنادی  : جمله ای است که در آن فعل ربطی به کار رفته است.مثل : هوا آلوده است.
در هر نوشته یا گفته به تعداد فعل ها جمله وجود دارد. مثلاًدر این بیت:
         برید و دریدو شکست و ببست                   یلان را سر و سینه و پا ودست  
 چهار جمله وچود دارد چون چهار فعل در آن به کار رفته است.
جمله ساده = جمله اى که داراى یک فعل است . مثال: امین خوابید.
جمله مرکب = جمله اى که داراى بیش از یک فعل است .همین که به خانه رسیدم، مهمانان آمدند
از اتصال وانضمام جمله های ساده ی کوتاه  یا بلند جمله های مرکب به وجود می آید.
مثال:
- افسوس می خورم که او را ندیده ام.
-  پسری که رفت برادر مرا زد.
- او تقی را دید وبا او صحبت کرد.
به جمله ی اصلی ، جمله ی پایه  وبه جمله ای که جای یکی از ارکان جمله ی اصلی یا پایه را گرفته است اصطلاحاً جمله ی پیرو می گویند. جمله ی پایه  غرض ومقصود اصلی گوینده یا نویسنده است وجمله ی ساده ی دیگری که علت یا تفسیر یا توضیحی در باره ی جمله ی پایه می دهد جمله ی پیرو است.
دو یا چند جمله ی ساده ی بلند به وسیله ی حرف ربط به هم مربوط یا معطوف می شوند ؛ اصطلاحاًبه این حروف ،حروف ربط همپایگی می گویند. در مثال : او تقی را دید وبا او صحبت کرد. ( و) حرف ربط همپایگی است. یا  فریدون هم به دانشگاه می رود هم کار می کند.که به وسیله ی حرف ربط همپایگی  دو گانه هم ...هم  جمله ی مرکبی را ساخته اند.
اقسام جمله از لحاظ معنی
1. جمله ی خبرى یا اخباری: جمله اى است که در آن مطلبی  به صورت خبر  مثبت یا منفی بیان گردد:
مثال:
 هوا گرم است. او نامه را نوشته بود.
2جمله ی پرسشى یا استفهامی: اگر به وسیله ی جمله ای درباره امرى پرسش شود  یا یکی از ارکان جمله مورد پرسش قرار گیردآن جمله راجمله ی پرسشی می گویند:
 مثال:

  • معصومه ترکمان

نحوه ارزشیابی مهارت های نوشتاری دوره اول متوسطه :

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۳۶ ب.ظ

  • معصومه ترکمان

معنی و شرح لغات و درس های فارسی نهم

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۵۹ ق.ظ

دریافت
حجم: 778 کیلوبایت

  • معصومه ترکمان

نکاتی زیبا در خصوص انشا

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۴۵ ق.ظ


هفت پیشنهاد در درس انشا از روان شاد جلال آل احمد  
1.   در درس انشا از به کار بردن هر کتابی که قصد آموزش انشا و نام گذاری والخ تهیه شده
، باید خوداری کرد به جای چنین کتاب هایی باید دانش آموزان را کم کم عادت داد به کتاب
 خواندن در خارج ساعات درسی و بسته به سن ایشان می توان اول ، شرح حال بزرگان
 شروع کرد وبه ترتیب : تاریخ عمومی ،  تاریخ علوم واختراعات ، ارتباط نوجوانان ادبیات
 کلاسیک فارسی و دنیاو غیره .
2.    در درس انشا باید معلمانی را به کار واداشت که درسابقه ی تحصیلی خود ( مدارس
دانش سرا و الخ ) در کار انشا صاحب ذوق و سلیقه و هنرشناس بوده اند و اگر بتواند
پیشنهادی کرد به دانش سرای عالی برای توجه بیشتر به  تربیت معلم انشا .

3.    در درس انشا نخستین دیواری که باید شکست ( البته برای دانش آموزان ) دیوار نثر
 متصنع نویسی است که حاکم بر آرا و عقول صاحب قلمان است و موجب ترس عظیم دانش
آموزان از انشا .
 
4.    باید توجه داشت که در نوشتن یک مطلب ( موضوع انشا ) کسی کارآمد تر و ورزیده تر
 است و راحت­تر می نویسد که چیزی برای نوشتن داشته باشد . پس دومین دیواری که باید
 شکست این است که هیچ فرقی نیست میان گفته ای و نوشته ای. چرا که نوشته تصویر یک
 گفته است وآلخ … .
5.    در درس انشا از موضوع هایی باید استفاده کرد که علاقه شاگردان را بر انگیزد مسایل
 ساده زندگی ، محیط اطراف ، مشکلات جوانی و الخ ، و در آغاز کار از بحث در لاهوت و
ناسوت خوداری باید کرد .

6.    معلم انشا خود نباید از وقایع روز بی خبر باشد و از آن چه در شهر و ده او می گذرد،
کلاس را بی بهره بگذارد. وگرنه مسلط بر کلاس او روزنامه ها خواهند بود و رادیو و تلویزیون با
زبان های بی اصالت شان .

7.    در کلاس انشا سخت باید از تقلید نثر اداری موجود خودداری کرد و نیز از نثر روزنامه‏ای .
 ( اصل این دست نبشته نزد موسوی گرمارودی است )


  • معصومه ترکمان

خلاصه ی نکات مهم دستور زبان فارسی برای دانش آموزان:

معصومه ترکمان | چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۴۳ ق.ظ


 

دستور زبان به دو بخش عمده تقسیم می‌شود.

1- ترکیب (نقش): در ترکیب از نقش واژه در داخل جمله بحث می‌کنیم.

2- تجزیه (نوع): در تجزیه از نوع واژه یعنی ویژگی‌ها و خصوصیات واژه خارج از جمله بحث می‌کنیم.

نقش واژه را می‌توان به نقش‌های اصلی و وابسته تقسیم کرد.

1- نهاد: قسمتی از جمله است که درباره آن سخن می‌گوییم یا صفت و حالتی را به آن نسبت می‌دهیم.

نهاد به دو نوع تقسیم می‌شود:

الف- فاعل: نهادی است که کاری انجام داده است.  علی (فاعل)      رفت(فعل).
ب- مسندالیه: نهادی است که به آن صفت یا حالتی را نسبت می‌دهیم.

   هوا (مسندالیه) سرد (مسند) است (فعل).

2- مسند: صفت یا حالتی است که به نهاد نسبت می‌دهیم.

3- مفعول: واژه‌ای است که نتیجه عمل فاعل بر آن واقع می‌شود.

علی (فاعل) نامه را (مفعول) نوشت (فعل).      

علی (فاعل) غذا (مفعول) خورد (فعل).

وقتی مفعول برای خواننده و شنونده شناخته شده باشد با "را" همراه است.

را: نشانه مفعول است.

  • معصومه ترکمان

تشخیص تعداد جمله در نظم و نثر

معصومه ترکمان | پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۳۲ ب.ظ

سلام دوستان عزیزم. نحوه تشخیص تعداد جملات در نظم و نثر رو می نویسم و


امیدوارم که مفید باشد. خوشحال می شوم اگر بتوانم به سوالاتون پاسخ بدهم. 


برای تشخیص  تعداد جملات در نظم و نثر به شیوه زیر عمل می کنیم.


** ابتدا فعلهای متن را می خوانیم. به تعداد فعلهای موجود جمله داریم. 


مثال  1 - : رو سر بنه به بالین ، تنها مرا رها کن  : می بینیم که سه فعل دارد . 


پس این مصرع سه جمله است .


مثال 2 - صیاد بی روزی ماهی در دجله نگیرد  و ماهی بی اجل در خشکنمیرد.


** سپس دقت می کنیم که آیا عبارت مورد نظر ، فعل محذوف دارد یا نه ؟ 


مثال 1- : یکی را گفتند : عالم بی عمل به چه ماند؟ گفت : به زنبور بی عسل.


 سه فعل وجود دارد. بنابر این قطعا  سه جمله داریم. اما با کمی دقت متوجه 


می شویم که جای یک فعل خالی است. بله ... در انتهای عبارت. 


گفت : به زنبور بی عسل  (ماند ). پس با توجه به فعل محذوف " ماند" ، چهار جمله 


داریم. 


مثال 2 - گفتمش  عزم دیار یار داری ؟ گفت آری .


می بینیم که سه فعل داریم و سه جمله. اما یک فعل هم محذوف است : 


... آری ( دارم ) .


بنا براین این مصرع  فوق چهار جمله دارد.



مثال 3 - هزار باره چراگاه خوشتر ازمیدان // ولیکن اسب ندارد به دست خویش عنان


یک فعل بیشترنداریم و یک جمله. اما اگر دقت کنیم  می بینیم که در مصرع اول ، 


فعل ( است ) حذف شده... 


هزار باره چراگاه  خوشتر از میدان است

  

** منادا هم جمله محسوب می شود:  


گفتی به برم  بنشین یا از سر جان برخیز


فرمان برمت جانا بنشینم و بر خیزم. =  هفت جمله .


** شبه جمله ها هم یک جمله محسوب می شوند. 


مثال : آفرین ! نقاشی قشنگی کشیده ای :  دو جمله ..


*** گاهی اوقات افعال اسنادی به صورت مخفف می آیند. ( م = هستم  ،،


ی = هستی  ،، ند  =هستند ،،  یم = هستیم ) . اینها هم فعل هستند ولی به 


صورت مخفف. 


مثال : گفتم : مذمت اینان روا مدار که خداوند کرمند ( هستند ). گفت غلطگفتی که 


بنده درمند.( هستند)..


مثال 2 - روزگاری است که سودا زده ی روی توام ( هستم ) = دو جمله.


*** گاهی اوقات جمله ، فقط یک فعل است. به عبارت دیگر فعلها هر چند به


تنهایی در عبارتی قراربگیرند ، یک جمله محسوب می شوند. مثال :


گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سر آید // گفتم که ماه من شو  ، گفتا اگربر آید.


 بیت بالا هشت جمله است.


  • معصومه ترکمان