شعر صورتگر ماهر از قاآنی فارسی هشتم
راستی را کس نمیداند که در فصل بهار از کجا گردد پدیدار این همه نقش و نگار؟
راستی را: به راستی پدیدار: آشکار، پیدا، عیان نقش و نگار: تصاویر رنگارنگ، صورتهای متنوع
به راستی هیچ کس نمیداند که در فصل بهار، این همه نقش و نگار زیبا از کجا پیدا میشوند؟
عقلها حیران شود، کز خاک تاریک نژند چون برآید اینهمه گلهای نغزِ کامکار؟
حیران: متحیّر، متعجّب، سرگشته نژند: تیره، غمگین، اندوهگین، سرد و نمناک
برآید: میروید، رشد میکند نغز: خوب، نیکو کامکار: خوشبخت، کامروا، دلپسند
عقل انسان شگفت زده میماند که چگونه از خاک تیره ی سرد و بی روح این همه گلهای خوب و دلپسند می روید؟
چون نپرسی کاین تماثیل از کجا آمد پدید؟ چون نجویی کاین تصاویر از کجا شد آشکار؟
تماثیل: جمع مکسّر تمثال تمثال: شکل و تصویر، مجسّمه
چرا از خودت نمیپرسی که این همه شکل و تصویر از کجا پیدا و پدیدار میشود؟
برق از شوقِ که میخندد بدینسان قاه قاه ابر از هجرِ که میگرید بدینسان زار زار؟
آرایه ی تضاد در :(شوق و هجر/ میخندد و میگرید/ قاه قاه و زار زار)
آرایه ی مراعات نظیر در:(ابر- برق / خنده – گریه)
آرایه ی تشخیص در: (برق قاه قاه میخندد / ابر زاز زاز میگرید)
برق آسمان از اشتیاق دیدار چه کسی این گونه قهقهه میزند و ابر از غم دوری چه کسی این گونه زاز میزند؟
کیست آن صورتگر ماهر که بی تقلیدِ غیر این همه صورت برد بر صفحه ی هستی به کار؟
صورتگر: نقاش صفحه ی هستی: ترکیب اضافی(اضافه ی تشبیهی) عالم هستی به صفحه ی نقاشی تشبیه شده است. بی تقلید غیر: بدون پیروی از دیگران ماهر: زبر دست، چیره دست
آن نقّاش ماهری که این همه تصاویر تازه و زیبا را بر صفحه ی هستی به کار بسته است، چه کسی است؟
- ۹۳/۰۷/۲۵
عععاااالللییییییییییییییطییییییییییییسسسسیسییییییییییییییی.
بوددددددددددد👍👍👍👍👍😁😁😁😁😁